arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۲۳۵۴۴۹
تاریخ انتشار: ۰۳ : ۱۸ - ۱۸ آبان ۱۳۹۴

روایتی از "گریه از سر شوق" رهبر انقلاب در یک "پادگان سپاه"

پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
رهبر معظم انقلاب در دیدار فرماندهان سپاه در 29 شهریور 1369 عنوان کردند:
« از جهت ترتیبات ظاهری هم، سپاه باید در حداکثر نظم و ترتیب قرار بگیرد. بعضی خیال میکردند که نظم نظامی، طاغوتی است! سالها پیش - احتمالاً سال 61 یا 62 بود - برای بازدید، به یکی از پادگانهای سپاه رفتم. دیدم که بچه‌ها مرتب و منظم صف کشیده‌اند و فرمانده‌ی میدان، خبرداری - چیزی نشانه‌ی نظم - داد. من از شدت شوق، گریه‌ام گرفت.

یادم آمد که در سالهای 58 و 59 در سپاه، برای سر وقت آمدن و هر کسی کار خودش را انجام دادن و به کار دیگری دست دراز نکردن و وقتی فرمانده چیزی گفت، زیردستها حرف او را گوش کنند، ما با این و آن بحث داشتیم. عده‌یی میگفتند که اینها طاغوتی است! من نمیدانم که این فکرها از کجا در سپاه القا شده بود. باورم هم نمی‌آید که اینها خیلی طبیعی باشد. طبیعی، نظم است.

در روایت دارد که در هر سفری که پیامبر اکرم(ص) سه نفر را میفرستادند، یکی را بر آن دو نفر دیگر امیر میکردند؛ «فلیؤمّروا احدهم».
امیر قرار میداد، یعنی چه؟ یعنی هرچه او گفت، امرش برای اینها واجب‌الاطاعه است. فرق اسلام با غیراسلام این است که در غیراسلام - در بساط طاغوت - آن کسی که امیر شد، اگر وقت غذا رسید، میگوید چربترش را جلوی من بگذارید! وقت غذا پختن هم که میشود، میگوید من امیرم، پس شما چه‌کاره‌اید، بروید ظرفها را بشویید، غذا را هم خودتان درست کنید! در اسلام، این‌طور نیست.

امیر و غیر امیر، غذا را با هم میخورند؛ گرسنگی هم باشد، با هم میکشند؛ کار هم باشد، با هم تقسیم میکنند؛ اما هرچه او گفت، باید آنها عمل کنند. اطاعت از دستور فرمانده، واجب است؛ حکم عقل و شرع و تجربه است.

من یک وقت به برادران گفتم، این‌که شما میبینید در ارتش، اگر دگمه‌ی پیراهن کسی باز باشد، چهل‌وهشت ساعت به او بازداشت میدهند، این اصلاً هنر امرای ارتش طاغوتی نیست - آنها کمتر از این بودند که بتوانند این‌طور چیزها را بفهمند - این، نتیجه‌ی تجربه‌ی چند هزار سال نظامیگری در تاریخ بشر است. بشر بتدریج و آهسته آهسته آمده و به این‌جا رسیده که فرد نظامی باید در همه‌ی منشهایش، حتّی در لباس پوشیدنش، منظم و مرتب باشد. بستن دگمه‌ی پیراهن، یک ادب معمولی است.

ممکن است یک وقت هم باز بودنش ادب بشود. آن وقت اگر بست، باید چهل‌وهشت ساعت بازداشتش کرد. آن چیزی که ادب معمولی است و ابلاغ شده است، این آدمی که این‌قدر بیحال و بیتوجه و لاابالی است که این ادب معمولی را رعایت نمیکند، در میدان جنگ هم نمیشود به او اطمینان کرد و جانها را به دستش سپرد؛ حتّی جان خودش را هم نمیشود به دست خودش سپرد و حتماً دسته گل را به آب خواهد داد! ما در همین هشت سال جنگ، این را دیدیم و تجربه کردیم. »


منبع: میزان
نظرات بینندگان