arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۲۴۰۱۶۵
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار: ۴۵ : ۰۸ - ۱۰ آذر ۱۳۹۴

"اصحاب اربعین" ومسئولیت بیداری اندیشه های خفته

*حجت الاسلام هادی سروش
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
«اربعین» یک واژه­ای است که حکایت از یک «چهل روزی» (1) می کند که «خبرها» در آن نهفته است، خبرهائی از جنس «بی خیالی» و «غفلت» ویا «بی خبری»، و خلاصه «اندیشه های خفته­ای» که گریبان اکثر مسلمین آن روز جهان اسلام، خصوصاً کوفه و بالاخص «شام» را گرفته بود.

و «اربعین» حمایت از حرکت غیرقابل پیش بینی کاروانی دارد، که همگان انتظار یک «تبلیغ موفق» را، از او نمی دیدند و نمی داشتند. کاروانی، «مصیبت دیده»، «رنج کشیده» و «تحقیر شده» و ...

امّا همین کاروان هشتاد و دو نفره که تنها مردشان حضرت سجاد (ع) بوده، توانست با قدرت خیره کننده «معنوی و تبلیغی» خویش دروازه های آهنین شام را گشوده و نقطه آغازی بر فرهنگ و اندیشه های خفته آن مرز و بوم، قرار دهد.

منطقه­ای که کاملاً در خواب خوشی قرار گرفته بود و از اطراف خود غافل بود و بر «استبداد دینی» معاویه نه تنها که نهیبی نداشت بلکه بر «استبداد سیاسی» یزید نیز معترض نمی شد.

بله صد البته انسان خواب زده­ای که عمیقاً به خواب رفته باشد از اطراف خویش بی اطلاع می ماند خصوصاً آنجا که خفتگی این «خفتگان اندیشه» را عواملی از بیرون تقویت کند.

چقدر زیبا صاحب نهج البلاغه فرمود:

"نعوذ بالله من سبات العقل"(2)

پناه بر خدا از تعطیلی عقل و خفتگی اندیشه

ابزار و عوامل مؤثر در خفتگی اندیشه

حاکمیت مستبد «شامات» در طول چهل سال مردم تازه مسلمان آن خطه را چنان به خواب عمیق فرو برد که فرق چهارشنبه و جمعه را برای اقامه نماز جمعه نمی دانستند و با تحت تأثیر قرار گرفتن از «جادوگری های رسانه­ای» خواندن نماز جمعه در روز چهارشنبه را به نام خود، ثبت کرد.

و یا براین خرافه، به باور رساندنشان که باید برای خوردن «کدو»، اول آن را مانند یک ذبیحه «ذبح» کرد و بعد آن را خورد، و آنان هم چنین میکردند!!(3)

چنین حماقتی که نهایت خفتگی عقل و اندیشه را تثبیت می کند، قطعاً نتیجه یک سری عوامل مؤثری است که باید مورد بررسی قرار می دهیم:

یکم:

تقویت تعصبات جاهلانه و ترویج تقلید کورکورانه بود که توسط حاکمیت چهل ساله اموی دائماً در جامعه تزریق می شد و در نتیجه جامعه از تصمیمات آگاهانه و انتخابی و غیرعصبی محروم شده و فاقد یک سیستم منظم فکری و ایمانی بود.(4)این خواسته بحقی است که نسل جدید از نسل قدیم دارد که «تعصبات خشک» و «حس جانبداری و طرفداری»، که بازگشت به «خودخواهی» داشته و خلاصه ندیدن عیب خود و بزرگ جلوه دادن محاسن خود ،از نتایج شوم آن است را، کنار گذارد.

قرآن کریم(5) بصورت جدی به مقابله با تعصبات قومی و فامیلی و حزبی یا گروهی قلم می کشد و آنانیکه متعصب به این امور میباشند را ،«قوم فاسق» معرفی می فرماید.

یکی از بارزترین مصادیق تعصب ، «بت درست کردن» از «اشخاص» است که در «فرهنگ اموی» نهادینه شده بود که این فرهنگ غلط، خروجی بنام «تقلید کورکورانه» دارد. به تعبیر استاد مطهری:

«تقلید کورکورانه از شخصیت های مهم زمان، لغزش گاه عقل است» .(6)

وقرآن در این باب آیه در خور توجه دارد(7)

اوج این ضایعه اجتماعی- سیاسی ودینی را این اسلام شناس بزرگ اینگونه ترسیم میکند:

«شخصیت پرستان هر کجا که او هدایت شان کند روی می نهند، و عشق به او، توجه به هدف را در نظرشان بی مقدار می کند. هر چه را که او بگوید یا بخواهد چون او گفته، آن را می ستایند ... این پرستش به تعصب می انجامد». (8)

چقدر دقیق امام علی (ع) این چنین مردم نادانی را که از شخصیت های سیاسی ـ اجتماعی خود «بت» می سازند را به «همج رعاع» تشبیه فرمود(9) یعنی مگسان و پشه های دور سر چهار پایان که به حرکت حیوان حرکت می کنندو او را رها نمکنند (10) درست بر خلاف «شیعیان صدر اسلام که نوع بینش مخصوصی داشتند، به اصول اسلامی نه به افراد و اشخاص اهمیت می دادند، لذا مردمی منتقد و بت شکن بودند»! (11)

دوم:

رفاه زدگی است که خود عامل مهم دیگری برای تخدیر و خواب کردن مردم مورد بهره برداری سیاستمداران قرار می گیرد.

چه بسا بتوان در مورد توجه ویژه قرآن و سنت، به «دوری از حب دنیا» این تحلیل را عرضه داشت که «حب دنیا» انسان را از اهداف عالیه اسلامی و انسانی غافل می کند، و غیر از مضرات اخلاقی و رفتاری شخصی، زمینة مناسبی برای حاکمان مستبد و دیکتاتور آماده می نماید تا به اهداف شوم برتری طلبی خود برسند.

بیان زیبای امام(ع) در نهج البلاغه این است که «لا تجتمع عزیمة و ولیمة ـ هیچ گاه اندیشه ها و انگیزه های بزرگ با رفاه زدگی قابل جمع نمی باشد» (14)

آنجا که دانشمندان و عقلاء یک قوم در درهم و دینارهای حکومتی فرو می روند، چنان به خواب سنگینی فرو می روند که اندیشه خفته شان دیگر قادر به تشخیص کمترین ناهنجاری و کمبودهای معنوی جامعه خود نخواهد شد، و اینجاست که نقطه مطلوب حاکمیت باطل، محقق می شود و در سه بُعد قانون گذاری و قانون گریزی و اجرای سلیقه­ای قانون ،حاکمیت بی تنازع پیدا می کند.

نکته مهم:

در پیاده نمودن این سه عامل «خفتگی» در سطح و نیز عمق جامعه نباید از «بمب باران های رسانه­ای حکومتی» غافل شد که با این ابراز تأثیر گذار، «بیدار» پیدا کردن در میان سطح عموم مردم و خواص از جامعه، امری محال به حساب می آید.

رسالت تأثیرگذار "اصحاب اربعین"

"اصحاب اربعین" پیروان واقعی "صاحب اربعین" یعنی امام سجاد (ع) و حضرت زینب (س) هستند که بمانند مقتدای خود ،از راه می رسند و یک تنه به یک مبارزه نفس گیر وارد می شوند و همه ی سحر و جادو امویان امروز را موسی وار باطل می کنند (15) ونتیجتا آنان را رسوای تاریخ بشریت می کنند، همانطوری که حضرت سجاد(ع) و زینب کبرا به این مهم ، موفق شدند.

سرّ این همه موفقیت "صاحبان اربعین" (امام سجادوحضرت زینب) را، باید در نیروی «تبلیغ» آنان جستجو کرد که بدون «پول» و «بلندگو» رسالتی را رقم زدند که از هیچ «ثروت توأم با قدرت و رسانه» کارساز نبود.

تبلیغ آنان بمعنای واقعی تبلیغ بود،که تا «اقصی المقصد» (16) رسوخ کرد و از نماینده رسمی روم و راهب مسیحی گرفته تا عبدالله عفیف و زیدن بن ارقم را معترض جدی حکومت اموی قرار داد.

ونیز جلسه رسمی دیگر یزیدرا، در مسجد اموی شام بهم زد وکاررا به نفع اهل بیت (ع) به پایان بردند. (17)

بله امروز که استکبار توانسته بر اندیشة خفتة مسلمین غالب آمده و سوار بر مرکب قدرت شده و با عنوان های جعلی ولایت یا خلافت وامارت، نام «داعش» ،اسمی یا رسمی بسازد و بر جان و دین مسلمین فائق آید، ما باید نسبت به خود چنان بیدار باشیم که گرفتار «تعصبات جاهلانه» و «تقلید کورکورانه» نشده و پای بند «اصول اسلام» و دارای شخصیتی «منتقد» و «بت ناپذیر» بوده و نوع استفاده دیگران در منابع دینی را بگونه­ای رصد کنیم که «استفاده ابزاری از دین» را تشخیص دهیم و گوش مان بدهکار «بمب باران های رسانه­ای» نباشد و نسبت به دیگران با «تبلیغ صحیح عملی و قولی» «سجادوار» و «زینب گونه» به مبارزه برخاسته که «من یتق و یصبر فان الله لا یضیع اجر المحسنین» (18).انشاالله

(1)دراینکه اربعین پایان سفراسارتی اسرای اهل بیت بوده تردیدی نیست(ر.ک:مسارالشیعه شیخ مفید/26ومصباح المتهجد/787) اگرچه در رسیدن آنان در روزاربعین به کربلا اختلاف بین قدماء(ابن نما و سیدبن طاووس) و متاخرین(حاجی نوری-آیتی – استاد مطهری)میباشد.

(2)نهج البلاغه خطبه 224

(3)وسائل الشیعه 25/202

(4)ر.ک: یادداشت های استاد مطهری 1/481

(5)سوره توبه آیه 24

(6) یادداشتهای استادمطهری 8/423

(7) سوره احزاب آیه 67

(8) یادداشتها 4/587

(9) نهج البلاغه حکمت 143

(10) تعلیقه امالی شیخ مفید 248

(11)ر.ک: یادداشتهای استاد مطهری 3-373

(12)ر.ک: یادداشتهای استاد مطهری 4/588

(13)مجموعه آثار 17/436

(14)نهج البلاغه خطبه / 241

(15)سوره طه آیه 69

(16)تبلیغ،رساندن پیام به آخرین نقطه مورد نظراست.

(17)ر.ک: نفس المهموم از صفحه 253 تا 290

(18)یوسف / 90

نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۸:۵۵ - ۱۳۹۴/۰۹/۱۰
0
2
تشکراز شما و
موضوع و محتوا
نظرات بینندگان