arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۲۶۵۱۹۴
تاریخ انتشار: ۵۸ : ۱۲ - ۰۷ ارديبهشت ۱۳۹۵

مقاله فرید ذکریا در واشنگتن‌پست/ عربستان سعودی؛شیطانی که می‌شناسیم

پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
آیا آمریکا باید روابط خود را با عربستان سعودی قطع کند؟ این سوال در بحبوحه اختلافات جدید و نیز سفر اخیر رئیس جمهور اوباما به این کشور پادشاهی مطرح می شود.

به گزارش ایسکانیوز فرید ذکریا در مقاله‌ای در روزنامه واشنگتن پست از سیاست‌های آمریکا درباره عربستان سعودی گفته است. ترجمه این مقاله را در ادامه می‌خوانید.

من چندین دهه سال است که منتقد عربستان سعودی بوده ام اما به رغم همه این مشکلات، به نظر من بهتر است که آمریکا به جای برهم زدن اتحاد خود با عربستان سعودی، آن را حفظ کند.

عربستان سعودی: شیطانی که می شناسیم

آیا آمریکا باید روابط خود را با عربستان سعودی قطع کند؟ این سوال در بحبوحه اختلافات جدید و نیز سفر اخیر رئیس جمهور اوباما به این کشور پادشاهی مطرح می شود. من چندین سال است که منتقد عربستان سعودی بوده ام اما به رغم همه این مشکلات، به نظر من بهتر است که آمریکا به جای برهم زدن اتحاد خود با عربستان سعودی، آن را حفظ کند.
کنگره ممکن است به زودی طرحی را تصویب کند که به موجب آن به هر آمریکایی – بستگان کسانی که در حادثه ١١ سپتامبر جان خود را از دست دادند – اجازه می دهد که حکومت سعودی را تحت پیگرد قانونی قرار دهد. بعضی از این بستگان نیز درخواست کرده اند که دولت اوباما ٢٨ صفحه گزارش کنگره را که مربوط به نقش سعودی در حملات ١١ سپتامبر است، منتشر کند .
اما چنانچه قرار باشد که آمریکا از سعودی ها سلب مصونیت کند، کاری که در میان حکومت های خارجی معمولا ً متداول است، این قضیه موجب می شود که واشنگتن در برابر اقدامات تلافی جویانه در سراسر جهان آسیب پذیر شود. تصور کنید اگر حکومت آمریکا - صرفنظر از جنگ هایی که به راه انداخته است، برای هر یک از حملات پهبادها و بمباران ها، عملیات ویژه خود، با اقامه دعوی روبرو می شد، چه اتفاقی رخ می داد و اما گزارش مربوط به سعودی ها. فیلیپ زلیکو، مدیر اجرایی کمیسیون ١١ سپتامبر می گوید این گزارش ٢٨ صفحه ای شامل «مطالب خام و تأیید نشده» از پرونده های اف بی آی است که از قرار «افرادی را به همکاری در جرایم جدی متهم می کند، البته بدون آن که نتایج بررسی جهت تعیین این که آیا چنین اتهاماتی معتبر است یا خیر، در آن موجود باشد"
به اعتقاد من عربستان سعودی به علت اشاعه تعبیری ظالمانه، تعصب آمیز و افراط گرایانه از اسلام - که می تواند به طور مستقیم خوراک فکری جهادی ها باشد - مسئولیت سنگین و چشمگیری را بر عهده دارد اما همان گونه که گرگوری گاس در مقاله ای در نشریه «فارن افرز» خاطرنشان می سازد، این گزارش بسیار پیچیده تر است. "در دهه ١٩٨٠ عربستان سعودی کنترل جنبش افراط گرایی جهانی را از دست داد و ... از دهه ١٩٩٠، رژیم سعودی در واقع خود هدف این جنبش قرار گرفته است". با این همه، اگر آمریکا هدف شماره ١ القاعده بود، عربستان سعودی هدف شماره ٢ به حساب می آمد.
در دهه ١٩٥٠، اقلیت کوچکی از مسلمانان سعودی، یعنی چیزی حدود ١ الی ٢ در صد از مسلمانان این کشور وهابی بودند، وهابی گری صورتی از اسلام و نیز محصول فرهنگ بادیه نشینی در عربستان سعودی است. بعد از آن، دروان شکوفایی نفت آغاز شد و عربستان سعودی، غرق در پول نقد، وهابیگری را در سراسر جهان اسلام اشاعه داد.

چرا هنگام سفر اوباما به عربستان سعودی، قضیه ١١ سپتامبر مطرح و بزرگ می شود
این هفته، رئیس جمهور اوباما به عربستان سعودی سفر خواهد کرد، اما بررسی مجدد در زمینه اتهامات مبنی بر این که پانزده سال پیش، مقامات سعودی به نوعی از حملات تروریستی ١١ سپتامبر حمایت کردند، می تواند باعث دشوار شدن این سفر شود. (آدام تیلور، جیسون آلداگ / واشنگتن پست)
وهابی گری که در سراسر جهان اشاعه یافته، بسیاری از ویژگی های متمایز دین اسلام را از بین برده است، تعابیر و برداشت های آزاد اندیشانه، عاری از تعصب و کثرت گرایانه از مذهب را به نفع تعبیری بی روح و تعصب آمیز سرکوب کرده و از میان برداشته است. در دهه ١٩٨٠، زمانی که جنگ در افغانستان برضد اتحاد جماهیر شوروی با شور و اشتیاق مذهبی در آمیخت، دکترین جهاد شکوفا شد و رواج یافت. در بسیاری موارد، بنیادگرایی اسلامی به تروریسم اسلامی مبدل شد.
در سال های بعد از حادثه ١١ سپتامبر، سعودی ها بعد از حالت های تدافعی و انکارهای بسیار، مسیر متضادی را در پیش گرفتند و برعکس عمل کردند و حمایت مالی حکومت از جنبش های افراط گرای اسلامی قطع شد. زمانی دیوید پترائوس به من گفت که چشمگیرترین تغییر راهبردی در دوران خدمت وی در ارتش این بود که عربستان سعودی از حمایت ضمنی و پنهانی خود دست برداشت و به دشمن جدی گروه های جهادی تبدیل شد. امروزه، سازمان جاسوسی سعودی متحد و هم پیمان اصلی در جنگ با القاعده، داعش و سایر گروه ها است.

با این همه تأمین مالی گروه های اسلامی افراط گرا از سوی عربستان سعودی هنوز پایان نیافته است و تأثیرات زیانبار و خطرناک آن را می توان از پاکستان گرفته تا اندونزی مشاهده کرد. این حمایت های مالی نه از سوی این حکومت، که از جانب افراد صورت می گیرد. با این همه، تصور این که حکومت پادشاهی سعودی نمی تواند مانع از روانه شدن پول به سمت گروه های افراطی در داخل و خارج از کشور شود، دشوار است.
عربستان سعودی همچنان از در افتادن با افراط گرایان مذهبی اکراه دارد چرا که از پی آمد های آن بیم دارد. نظریه پردازان و رهبران مذهبی تندرو نفوذ چشمگیری در جامعه سعودی دارند. این کشور پادشاهی از نظر رسانه های اجتماعی گسترده و رو به رشد خود معروف است. آنچه که درباره این کشور کمتر مورد توجه قرار می گیرد این است که معروف ترین چهره ها در عربستان سعودی مبلغان وهابی و نظریه پردازان افراط گرا هستند که امروزه
آموزه های ضد شیعه را به عنوان بخشی از مبارزه بر ضد ایران تبلیغ می کنند. این وضعیت دشوار همچنان به قوت خود باقی است به عبارت دیگر، اگر قرار باشد که پادشاهی سعودی سرنگون شود، امکان ندارد که گروهی لیبرال و دمکرات جانشین آن شود، بلکه گروه های اسلام گرا و مرتجع جای آن ها را خواهند گرفت. با مشاهده رویدادهای عراق، مصر، لیبی و سوریه، من در زمینه بی ثبات کردن رژیمی که در بسیاری از حوزه ها از جمله، دفاعی، نفت و مالی، متحدی باثبات است، دور اندیشی را توصیه می کنم.
عربستان سعودی در جهان اسلام غولی را ایجاد کرده است که خود سعودی ها را هم به اندازه غرب تهدید می کند.
پادشاهی سعودی باید در زمینه حکومت و نیز صدور عقاید مذهبی رایج در این کشور اصلاحاتی را انجام دهد. اما واقعیت آن است که اگر واشنگتن به تعامل با این کشور از آن فاصله بگیرد و اجازه دهد که این پادشاهی در انزوای خود بپوسد در آن صورت اجرای اصلاحات در عربستان و مقابله با صدور افراط گرایی به مراتب دشوارتر خواهد شد. سیاست خارجی یعنی سر و کار داشتن و معامله با جهان آن طور که هست نه آن گونه که می خواهیم باشد. این مستلزم چشم پوشی از رضایت و خشنودی حاصل از پیروزی بزرگ اخلاقی و در عوض پذیرش شرایط احتمالا دشوار و دلسرد کننده است. در چندین موارد این مسئله بیش از روابط آمریکا با پادشاهی عجیب غریب و بیابان نشین صدق می کند.

نظرات بینندگان