arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۲۷۳۵۷۴
تاریخ انتشار: ۲۵ : ۱۲ - ۱۷ خرداد ۱۳۹۵

لاريجاني، متعادلي تعديل كننده

روزنامه قانون
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
پرسش و نگراني علاقه‌مندان به اصلاحات و هواداران دولت اين نيست كه چرا لاريجاني كانديداي انتخابات رياست مجلس دهم شده است و در پي آن نيز موفق به تصدي اين سمت شد ، زيرا نامزدي براي تصدي مناصب حكومتي حق هر سياستمداري است و استفاده از حق، نگراني ندارد.‌ حتي پرسش و نگراني گروه‌هاي اصلاح طلب اين نيست كه با نام لاريجاني در فهرست خود موسوم به ليست اميد چه كنند، چون پاسخ روشن است .گروه‌هاي كليدي در جبهه اصلاحات برنامه محورند نه شخصيت محور، لذا اگر برنامه لاريجاني به آنان نزديك شود ماندن او در ليست اميد در آينده نيز تداوم خواهد يافت و در غير اين صورت براي هميشه از فهرست اصلاح طلبان خارج خواهد شد. پس پرسش‌ها و نگراني‌هاي اصلي كجاست ؟ يكي از پرسش ها و نگراني هاي اصلي اين است كه لاريجاني پس از تصدي رياست مجلس دهم چه نسبتي با روند اصلاحات يا جنبش اصلاحي برقرار مي كند؟ اصلاحاتي كه با فراز و فرود‌ها و مشقات زياد تا بدين جا رسيده است . لذا علاقه‌مندان به پروسه اصلاحات در كشور نگران سه وضعيت احتمالي‌اند :ورود لاريجاني به تصدي رياست مجلس دهم روند اصلاحات را متوقف كرده، به آن سرعت مي بخشد يا آن را كند مي كند.اينك به بررسي هر يك از اين احتمالات مي پردازيم .

ثلاثه اعتماد به لاريجاني

بنا به سه دليل تصدي لاريجاني به رياست مجلس دهم باعث توقف روند اصلاحات و برنامه هاي دولت اعتدالي نخواهد شد :

1- حركت اصلاحي در ايران متكي به جنبش اجتماعي است و بر دوش شخصيت‌ها نيست. بهترين دليل اجتماعي بودن حركت اصلاحي، اين است كه اين تقاضاي اصلاحات در ميان اقشار تاثيرگذار جامعه بود كه حسن روحاني را به كرسي رياست جمهوري نشاند. لذا در برابر اين روند،  يك شخصيت هرچند تاثيرگذار يا اينكه به شبكه هاي اصلي محافظه‌كاران وصل باشد، نمي تواند در برابر روند اصلاحات بايستد و آن را متوقف كند .

2-  مهم‌ترين شرايطي كه لاريجاني را در اوضاع و احوال فعلي به صحنه مبارزات انتخاباتي براي تصدي رياست مجلس كشانده است، تقاضاي جدي و عاجزانه اصولگرايان از اوست. اين عمل اصولگرايان به اين معناست كه آنان به تنزل وضعيت خود در نزد افكار عمومي و در جو اصلاحات پي برده و براي درمان آن در هنگامه انتخاب رياست مجلس دست تقاضا به سوي لاريجاني بلند كرده اند.اين اقدام اصولگرايان در عين حال شجاعانه و مبتني بر واقع بيني است ، زيرا در مجلس پيشين ، همين اصولگرايان در برابر سياست هاي اصلي لاريجاني در موارد اختلاف نظر با احمدي نژاد و موضوع تصويب برجام مقاومت كردند و حاضر به همكاري با وي نبودند. پس با وجود اين گذشته ، اين‌كه مخالفان برجام به جاي نشان دادن شمشير به جبهه اصلاحات دوباره به سراغ لاريجاني رفته اند ، خود دليلي است بر اين كه آنان در برابر امواج جنبش اصلاحي، عقلاني رفتار كرده اند.

3-  حضور لاريجاني عمل‌گرا و واقع بيني اصولگرايان شرايطي را فراهم مي آورد كه عرصه براي ايجاد ناامني توسط گروه هاي افراطي و خشونت طلب در مجلس تنگ شود .افرادي كه بارها در كسوت نماينده مجلس نشان داده اند كه علاقه دارند با ايجاد هرج و مرج در صحن علني مجلس، شرايط بسته سياسي در پارلمان ايران را فراهم آورند.

رئيسي كه عارف نمي‌شود

با اين‌همه اگرچه حضور لاريجاني به جاي عارف در كسوت رياست مجلس دهم روند اصلاحات را متوقف نمي كند، اما به سه علت به روند اصلاحات نيز سرعت نمي بخشد . روشن‌ترين علت اين است كه اگر لاريجاني چنين قصدي داشت، اصلاح طلبان همان شور و شوقي را كه براي كانديداتوري عارف نشان مي دادند براي او نيز ابراز مي داشتند و او را بدون چون و چرا در صدر ليست انتخاباتي خود قرار مي دادند و اين‌همه مناقشه بر سر حضور وي در انتخابات شكل نمي‌گرفت.

علت دوم اينكه حاميان اصلي و فعال لاريجاني را بايد در ميان اصولگرايان يافت.اينكه لاريجاني مي تواند براي توضيح مواضع خود از امكانات بي‌بديل رسانه ملي استفاده كند به بركت حمايت اصولگرايان از او بود و روشن است كه اگر لاريجاني بخواهد روند اصلاحات را مانند عارف شفاف و تسريع كند اين حمايت‌ها قطع و فرش‌هاي قرمز جمع مي شوند.

سومين علت را مي توان با نگاهي به سوابق عملكرد و سياست‌هاي لاريجاني تبيين كرد . او در گذشته نشان داده است كه سياست‌هاي اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي‌اش بسته و تنگ نظرانه نيست؛ ولي او در حوزه سياسي معمولا نيمه بسته و به صورت دوگانه ( مكانيسم يكي به نعل يكي به ميخ ) عمل كرده است. 

دو راهي جدايي

همچنين دو دليل، سياست نيمه بسته بودن لاريجاني را در عرصه سياسي توجيه مي كند.نخست اينكه او مشكل اصلي كشور را در توسعه سياسي جستجو نمي كند، بلكه مشكل را در توسعه اقتصادي كشور مي داند.دليل دوم اينكه لاريجاني با ادبيات و مفاهيم توسعه سياسي مانند مردم سالاري، آزادي، پاسخگويي، حقوق شهروندي و غيره همدلي كافي را ندارد. كافي است ادبيات و مفاهيمي را كه در سخنان ايشان به كار مي رود با سخنان عارف و علي مطهري مقايسه كنيد تا مطلب روشن شود. بنابراين اين سه علت حاكي از آن است كه نبايد در شرايط كنوني انتظار داشت كه لاريجاني جنبش روند اصلاحات را تسريع بخشد.

تهديدي كه مي‌تواند فرصت باشد

به پرسش اصلي اين نوشته برگرديم. محتمل‌ترين نسبتي كه لاريجاني با روند اصلاحات و موافقان دولت برقرار مي كند، نه توقف و نه تسريع، بلكه كندكردن آن است. اين نقش كندكنندگي البته دو پيامد، هم براي لاريجاني و هم براي اصلاح طلبان خواهد داشت.اول اينكه عملكرد لاريجاني در آينده ، بر خلاف مجلس نهم ، درون ويترين شيشه اي سياست ، به‌خاطر نقش افكار عمومي كه از طريق شبكه هاي مجازي كه فوق العاده گسترش پيدا كرده و وجود او در ليست اميد، جريان پيدا خواهد كرد. در اين ويترين اگر او بخواهد از جانب سياست كندكردن به جانب سياست تقويت روند اصلاحات كشيده شود، درست است كه با فشارهايي از سوي اصولگرايان مواجه خواهد شد ، اما مقبوليت و مشروعيت او افزايش مي يابد، مانند علي مطهري. اما اگر لاريجاني بخواهد از سياست كندكردن به طرف سياست توقف اصلاحات يعني همان حالتي كه اصولگرايان تندرو به آن علاقه دارند حركت كند، در اين ويترين شيشه‌اي وارد وضعيتي مي شود كه ممكن است كل زحمات و دستاوردهاي بيش از سه دهه خود را نزد افكار عمومي به مخاطره بيندازد.

پيامد دوم اينكه حتي اگر لاريجاني در كندكردن روند اصلاحات موفق شود باز اين فرصت طلايي براي اصلاح طلبان وجود خواهد داشت كه به‌جاي تسريع روند اصلاحات به تعميق آن بپردازند ، يعني نهادهاي مدني ، ادبيات اصلاح طلبي و فرهنگ سياسي متناسب با اصلاحات را، خصوصا در ميان اقشار تاثيرگذار، تقويت كنند .

نظرات بینندگان