arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۲۸۹۲۰۶
تاریخ انتشار: ۴۸ : ۱۸ - ۰۹ شهريور ۱۳۹۵

خاطره رامبد جوان از گم شدن در مشهد

پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
رامبد جوان تاکید می‌کند عشق و ارادت به امام رضا (ع) در میان مردم ایران، همه گیر است.

به گزارش انتخاب، تمام مردم ایران از زن و مرد و پیر و جوان گرفته تا فقیر و متمول و رئیس و مرئوس، همه و همه عشق به امام هشتم امام علی بن موسی الرضا (ع) را در قلبشان دارند و زیارت حرم مطهر شمس الشموس را جزو بزرگترین ارزش‌های زندگی‌شان می‌دانند. در این بین چهره‌ها و افراد شناخته شده همپای سایر مردم بارها و بارها در حرم رضوی و در کنار مردم عادی به زیارت حضرتشان می‌پردازند.رامبد جوان مجری محبوب یکی از پربیننده‌ترین برنامه‌های تلویزیون هم جزو چهره‌هایی است که ارادت به امام رضا (ع) را در قلبش می‌پروراند. گفت و گو با رامبد جوان گپی در ادامه می آید.

 

ارادت به امام رضا (ع) در بین تمام ایرانی‌ها امری مشترک است. شما ارادت شخصی‌تان را چطور به زبان می‌آورید؟

فکر می‌کنم یکی از غیر قابل بیا‌ن‌ترین احساسات در بین ما ایرانی‌ها همین عشق ورزیدن به امام رضا (ع) است. این حس آنقدر عمیق و برای هر کسی شخصی است که شاید فقط بتوان آن را با قلب حس کرد و با هیچ زبانی نتوان آن را بیان کرد. هر ایرانی و مسلمانی قطعا بارها و بارها حس و انرژی‌ای از این امام بزرگوار گرفته است اما چیزی که بارها با آن برخورد کرده‌ام و برایم بسیار جالب است، توجه و احترام  غیر مسلمان‌ها به امام رضا (ع) است.

 

در این باره خاطره ای هم دارید؟

همانطور که گفتم بارها با این مسئله رو به رو شده‌ام اما تازه ترین خاطره‌ام مربوط به حضور اعضای انجمن درمانی «سوگ» در خندوانه است. در این انجمن سعی می‌شود تا با روش‌های مختلف درمانی افرادی را که از آسیب‌ها و اتفاقات تلخ مثل مرگ عزیزانشان دچار عارضه شده‌اند کمک کرد و آنها را به زندگی عادی برگرداند. نکته جالب درباره این انجمن این بود که تمام اعضای هیئت مدیره و سایر کارکنان آن کلیمی و غیر مسلمان بودند و در روز ضبط برنامه یک تابلوی خاتم ارزشمند که مزین به نام امام رضا (ع) بود به برنامه هدیه کردند. وقتی با این مسئله رو به رو شدم ابتدا تصور کردم که این هدیه از این جهت که قرار است به یک گروه مسلمان هدیه شود، انتخاب شده است. با این حال طاقت نیاوردم و در این باره از آنها سوال کردم. جالب اینجا بود که این دوستان کلیمی با عشق و علاقه از امام رضا (ع) صحبت کردند و این تابلو را هدیه‌ای ارزشمند دانستند که برای آن ارزش و احترام بالایی قائل هستند.

 

آقای جوان! آخرین باری که برای زیارت حرم رضوی به مشهد مقدس سفر کردید چه زمانی بود؟

فکر می‌کنم آخرین سفرم به دو تا سه سال قبل برگردد. متاسفانه به دلیل مشغله‌هایی که بابت ضبط هر روزه برنامه «خندوانه» در چند سال گذشته پیدا کرده‌ام این سعادت را از دست داده‌ام و دوست دارم در اولین فرصت به زیارت امام رضا (ع) بروم.

 

شهرت شما باعث این تعویق زیارت نشده است؟

به طور قطع نمی‌توانم بگویم نه. واقعیت این است که مردم به هنرمندان و همه افراد شناخته شده محبت دارند و مسلما با دیدن آنها در اماکن شلوغ می‌خواهند به آنها نزدیک شوند و بعضا عکس و امضا بگیرند. در چنین شرایطی حضور چهره‌ها در حرم سخت می‌شود چرا که حساب مکان مقدسی مثل حرم مطهر امام رضا (ع) با جاهایی مثل رستوران و خیابان و سینما فرق می‌کند و نباید این ابراز محبت‌ها باعث بر هم خوردن نظم و احترام این اماکن مقدس شود. به همین دلیل است که اغلب چهره‌ها با وجود علاقه‌ای که به زیارت و حضور در حرم‌های مطهری مثل حرم امام رضا (ع) دارند نمی‌توانند به راحتی در این اماکن حاضر شوند. هر چند خدام حرم همیشه به چهره‌ها لطف داشته و شرایط راحت‌تری را برای چهره‌ها فراهم می‌کنند اما باز هم کنترل نظم و جمعیت برای حفظ شان و احترام حرم کمی سخت است.

 

در شب میلاد امام رضا (ع) دکور برنامه «خندوانه» را به پرچم مقدس حرم رضوی مزین کردید. در این باره توضیح دهید.

یکی از اتفاقات بزرگ برنامه «خندوانه» در دهه کرامت رقم خورد و ما توانستیم سه پرچم مقدس حرم امام رضا (ع)‏ در شب میلاد ایشان‏، پرچم حرم مقدس حضرت معصومه (س) در شب میلاد ایشان و گرامیداشت روز دختر و همچنین پرچم حرم شاه چراغ (ع) را در برنامه داشته باشیم. این پرچم‌ها هدایای باارزشی برای برنامه خندوانه است و مسلما اثر مثبتشان را در ساخت برنامه و رضایت مردم نشان داده و می‌دهند.

 

شما حافظه خیلی خوبی دارید؛ چه خاطره‌ای از سفرهایتان به مشهد مقدس در زمان کودکی‌ دارید؟

یکی از پررنگ‌ترین خاطراتی که از سفر به مشهد در کودکی دارم این است که در یکی از سفرهای من همراه با پدر و مادرم به مشهد، من چند ساعتی گم شدم و کسانی که متوجه گم شدنم شدند من را به دفتری بردند و آنجا حسابی از من پذیرایی کردند! به خوبی به یاد دارم که آنجا به من چای و بیسکوئیت دادند و در تمام آن مدت من هیچ حس بدی بابت گم شدنم نداشتم و حتی یک قطره اشک هم نریختم و تا زمانی که پدر و مادرم دنبالم بیایند و من را پیدا کنند حسابی به من خوش گذشته بود!

نظرات بینندگان