arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۳۸۸۰۲
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار: ۵۹ : ۱۶ - ۲۹ شهريور ۱۳۹۰

دایی: براي قرباني شدن چه كسي بهتر از من؟

پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

تهران امروز نوشت: روبه‌روي ما نشسته بود و نگاه نافذش گاهي بند دلمان را پاره مي‌كرد. با اينكه اول كار چندان روي خوشي براي گفت‌وگو نشان نداد اما روي حرفش ايستاد و بعد از پايان تمرين غيرعلني راه‌آهن به پرسش‌هاي ما پاسخ گفت.

در حين مصاحبه احساسات مختلفي وجودمان را پر كرد. بي‌شك مثل هميشه هاله‌اي از اقتدار او را فرا گرفته و ما را مجذوب خود مي‌كرد. بيشتر اوقات زير سايه ابهت او بوديم و نگران از اينكه سوال بيهوده‌اي بپرسيم. گاهي از رام‌نشدن‌هايش، غرق لذت و احترام مي‌شديم و گاهي هم زير آوار نگاه از بالايش دست‌و‌پا مي‌زديم.

روبه‌روي ما علي دايي نشسته و خورشيد هم غروب كرده و حالا سه ساعتي مي‌شود كه در كمپ باشگاه قديمي راه‌آهن سوال آغازين را نوك زبانمان مزه‌مزه مي‌كنيم. قرار است درباره پرسپوليس بحران‌زده سوال نكنيم اما بحث ما از تيم ملي و اقتصاد فوتبال و مسائل ديگر به پرسپوليس هم مي‌رسد. كمي بعد وقتي كه در تاريكي اول شب از نظرمان محو مي‌شود، ياد تيم ملي مي‌افتيم و اينكه چرا جاي او همچنان در نوك حمله تيم ملي خاليست...

در روزهايي كه مديران بالادست ورزش روي خوشي به اهالي ورزش نشان نمي‌دهند و فوتبال به دست اهالي فوتبال اداره نمي‌شود، چند روزي است كه به عنوان عضو هيات مديره باشگاه راه‌آهن نيز انتخاب شده‌ايد. خود شما تا چه حد براي عضويت در هيات مديره باشگاه تمايل داشتيد؟

اساسا ماجراي عضويتم در هيات مديره به خاطر فضاي جديدي بود كه پس از ورود بخش خصوصي به باشگاه شكل گرفته. با شناختي كه از مديرعامل باشگاه داشتم و صحبتهايي كه در نشست با مالكان باشگاه مطرح شد، متوجه شدم كه دوستان نظرشان مثبت است و برخلاف خيلي از كساني كه دائما شعار مي‌دهند، اهل شعار نيستند. ما از روز اول هيچ كدام از مالكان باشگاه راه‌آهن را نه روي صفحات روزنامه‌ها ديديم و نه مصاحبه‌هاي آن چناني از آنها شنيديم. مالكان باشگاه كساني هستند كه آمده‌اند به ورزش ايران كمك كنند و به همين دليل من هم قبول مسئوليت كردم. واقعيتش را بخواهيد خودم دوست نداشتم اين مسئوليت را بپذيرم اما وظيفه‌اي بود كه به من محول شد و ديدم كه اينجوري خيلي بيشتر مي‌توانم به تيمم كمك كنم چون مستقيما با بچه‌ها كار مي‌كنم و در بطن كار هستم، كاستي‌ها را درك مي‌كنم و به عنوان عضو هيات مديره مي‌توانم به اطلاع ديگر اعضاي هيات مديره برسانم. يكي ديگر از دلايلي كه باعث شد اين مسئوليت را قبول كنم اين بود كه دوست دارم حالا كه بخش خصوصي وارد باشگاه شده موفق عمل كند. حالا كه فوتبال ايران به سمت خصوصي شدن پيش مي‌رود، بايد كاري كنيم بخش خصوصي تجربه تازه‌تري را در باشگاه راه‌آهن تجربه كند و اين باشگاه به مجموعه‌اي تبديل شود كه چند سال بعد به عنوان يك الگو براي فوتبال ايران باشد و بخش خصوصي را براي ورود به فوتبال ترغيب كند.
 
وقتي فوتبال ايران اساسا به جاي درآمدزايي، زيان ده است، چرا بايد اميدوار باشيم تا بخش خصوصي با سرعت وارد فوتبال شود؟
مطمئنا اگر مي‌خواهيم فوتبال‌مان پيشرفت كند بايد از اين حالت خارج شويم. شما مي‌بينيد كه اغلب تيم‌هاي دولتي به مشكل برخوردند و دولت هم حمايت لازم و كافي را از اين تيم‌ها نمي‌كند. با منع قانوني كه بر سر هزينه كردن دولت در ورزش حرفه‌اي ايجاد شده و با تصميمات تازه‌اي كه گرفته‌اند، براي باشگاه‌هاي دولتي مشكل ايجاد شده و بايد تيم‌هاي باشگاهي به بخش خصوصي واگذار شوند. وظيفه دولت اين است كه بيايد و از تيم‌هاي بخش خصوصي حمايت كند تا آنها هم جان تازه‌اي بگيرند. به نظر من كشور تركيه مي‌تواند براي ما يك الگو باشد. در تركيه دولت كمك كرد به باشگاهها و باعث شد كه باشگاهها به مرز درآمدزايي برسند و طبق درآمدي كه دارند براي خودشان هزينه كنند. بر خلاف خيلي‌ها كه فكر مي‌كنند فوتبال هزينه‌زا است من فكر مي‌كنم اگر قوانيني تصويب شود كه بخش خصوصي از اين ويتريني كه در اختيارش هست بهره ببرد، فوتبال خيلي بيشتر از رشته‌هاي ديگر مي‌تواند درآمد نصيب سرمايه‌گذاران كند. مطمئنا اگر يك روزي دولت چتر حمايتي‌اش را از بالاي سر فوتبال بردارد خيلي از تيم‌هاي ما به مشكل برمي خورند ضمن اينكه با موانع قانوني كه بر سر كمك به تيم‌هاي دولتي ايجاد شده، مقدمه اين كار فراهم شده است.
 
فكر مي‌كنيد براي خارج شدن از اين بحران چه راه حلي وجود دارد؟
الان در تمام دنيا اسپانسرها نقش مهمي در سودآوري فوتبال دارند. هر تيمي يك اسپانسر اصلي دارد و صد اسپانسر فرعي اما در فوتبال ايران هر تيم يكي يا حداكثر دو اسپانسر بيشتر ندارد كه نام يكي از آنها جلو و يكي ديگر را پشت پيراهن‌ها حك مي‌كنند. به نظر من اينها به هيچ عنوان جوابگوي هزينه‌هاي فوتبال نيست و به نظر من بايد به جايي برسيم كه هر تيم نام اسپانسرهايش را دورتا دور زمين ورزشگاه اختصاصي‌اش بچيند و آنها را تبليغ كند و هر باشگاه اين اختيار را داشته باشد كه در كنفرانس‌هاي مطبوعاتي خودش نام حاميان مالي‌اش را تبليغ كند. تا وقتي كه يك سازماني بيايد تمام تبليغات را بگيرد و بخشي از درآمدي كه از اين راه كسب كرده را بين تيم‌ها توزيع كند، فوتبال ما هيچ وقت به جايي نخواهد رسيد. اينطوري در جا مي‌زنيم. مطمئن باشيد يكي از اهداف من در هيات مديره باشگاه راه‌آهن اين است كه در آينده نزديك باشگاه به درآمدزايي برسد. بخش خصوصي كه نمي‌تواند تا ابد فقط هزينه كند. ما بايد طي سالهاي آينده به حدي خوب كار و برنامه‌ريزي كنيم كه از فوتبال درآمد كسب كنيم.
 
براي كسب درآمد راهكار ويژه‌اي هم سراغ داريد؟
من چند روز بيشتر نيست كه در هيات مديره كارم را شروع كرده‌ام، مطمئنا روي اين مسائل فكر مي‌كنم و از كساني كه صاحب نظرهستند كمك فكري مي‌گيرم. قصد دارم با كساني كه در فوتبال آلمان چنين روزهايي را پشت سر گذاشته‌اند تماس بگيرم. قطعا از تجربيات آنها استفاده خواهم كرد تا رفته رفته پول را وارد فوتبال كنيم.
 
با توجه به اينكه راه‌آهن بر خلاف استقلال و پرسپوليس از نعمت تماشاگر بي‌بهره است تا چه حد به محقق شدن ايده‌هايي كه مطرح مي‌كنيد اميدوار هستيد؟
مردم كه هميشه به من لطف داشته‌اند اما اگر در آينده بهتر كار كنيم و فوتبال تماشاگر پسندانه‌اي ارائه كنيم، كساني كه دنبال فوتبال زيبا هستند از ما استقبال مي‌كنند. متاسفانه در مملكت ما همه فوتبالي‌ها از وقتي به دنيا آمده‌اند يا آبي بوده‌اند يا قرمز و هنوز هم اين مشكل را داريم. در فوتبال اروپا شما هيچ وقت نمي‌بينيد كه مثلا شهروند ناپل برود تيم ديگري را تشويق كند يا در بارسلون طرفدار رئال مادريد پيدا نمي‌كنيد اما در شهرهاي ايران، نصف بيشتر سكوها در اشغال هواداران استقلال و پرسپوليس است. دليلش هم اين است كه ما از اول روي باشگاهها درست فكر نكرديم و از قديم دو باشگاه بوده‌اند كه در فوتبال ايران حرف اول و آخر را مي‌زده‌اند. البته چند تيم ليگ برتري به ويژه دو تيم اصفهاني تعدادي هوادار جذب كرده‌اند اما تعداد تماشاگران اين تيم‌ها باز هم كم است. ما يك پروسه بلند مدت را داريم كه بتوانيم تماشاگر جذب كنيم و من مطمئنم كه باشگاه راه‌آهن در اين راه موفق خواهد شد و با نگاهي كه مالكان باشگاه به فوتبال دارند پيگير چنين مسئله‌اي هستند و در آينده حتما به خيلي از هدف‌هايمان كه يكي از آنها ارائه بازي زيبا و جذب تماشاگر است خواهيم رسيد.
 
پس با اين حساب بايد منتظر حيات جديد باشگاه راه‌آهن باشيم.
متاسفانه طي چند سال گذشته دغدغه تيم راه‌آهن فرار از سقوط و ماندن در ليگ برتر بوده و ما از روز اول كه آمديم خيلي سعي كرديم ذهنيت قبلي را پاك كنيم. خوشبختانه كارهاي ما كم كم خودش را نشان داده و اگر بچه‌ها به خودباوري برسند همين امسال هم ما مي‌توانيم كارهاي بزرگي را انجام بدهيم. به نظرم راه‌آهن از ابتداي فصل تا حالا از لحاظ سبك و شيوه بازي روند رو به پيشرفتي را طي كرده و خيلي بهتر از قبل كار مي‌كند. من مطمئنم با اين مجموعه و حمايتهايي هم كه مي‌شود باشگاه راه‌آهن مي‌تواند در آينده براي تمام تيمهاي ايراني نمونه باشد.
 
شانس موفقيت تيم ملي با من بيشتر از بقيه بود
فكر نمي‌كنيد اگر درعرصه مربيگري خلاف مسير فعلي را طي مي‌كرديد، الان مربي موفق‌تري بوديد؟
به نظر شما احترام مي‌گذارم اما اساسا چنين نظريه‌اي را قبول ندارم. در انتخاب‌هايم شرايط كار را در نظر مي‌گيرم و موقعيت تيم‌ها برايم اهميت بيشتري دارد تا اسم آنها. شما اگر بخواهيد در مورد عملكرد يك مربي قضاوت كنيد بايد ببينيد در چه شرايطي كار كرده و تمام جوانب را در نظر بگيريد.
 
اما زمانيكه خيلي زود به سرمربيگري تيم ملي رسيديد و به راحتي بركنار شديد خيلي‌ها گفتند ما يك مربي بزرگ را سوزانديم. فكر نمي‌كنيد اگر بعد از مربيگري در تيم‌هاي راه‌آهن، سايپا و پرسپوليس به نيمكت تيم ملي مي‌رسيديد مي‌توانستيد به جام جهاني 2010 صعود كنيد؟
خيلي از مسائل در بركناري من از تيم ملي دخيل بود. من را مسائل غير‌فوتبالي كنار گذاشت و فرد ديگري دستور بركناري‌ام از تيم ملي را صادر كرد. همانطور كه من را شخص علي آبادي انتخاب كرد و فدراسيون فوتبال كمترين نقشي در اين ماجرا نداشت، مقامات بالاتر از علي آبادي هم من را كنار گذاشتند. آقاي هاشمي مديرعامل سابق باشگاه سايپا شاهد تمام اتفاقاتي بود كه به انتخاب شدنم به عنوان سرمربي تيم ملي منجر شد. يك روز آقاي كفاشيان با موبايل من تماس گرفته بود و چون سر تمرين بودم جواب نداده بودم. بعد از تمرين اس‌ام اس كفاشيان را ديدم و اصلا نمي‌خواستم با ايشان تماس بگيرم اما آقاي هاشمي گفت علي ما فردا در ليگ قهرمانان آسيا بازي داريم و اگر با كفاشيان تماس نگيري، ممكن است فدراسيون چوب لاي چرخ ما بگذارد. در حضور آقاي هاشمي با كفاشيان تماس گرفتم و ايشان گفت آقاي مهندس مي‌خواهد با شما صحبت كند. وقتي صحبت كرديم متوجه شدم كه آقاي علي‌آبادي، رئيس سابق سازمان تربيت بدني پشت خط است و پيشنهاد تيم ملي را براي من دارد. فرداي آن روز استخاره گرفتم و چون خوب آمد مربيگري تيم ملي را پذيرفتم.
 
فكر مي‌كنيد اگر بركنار نمي‌شديد، مي‌توانستيد بعد از باخت خانگي به عربستان تيم ملي را جمع و جور كنيد و به جام جهاني ببريد؟
من با آن تيم زندگي كرده بودم و زير و بم آن تيم را مي‌شناختم. مطمئنا درصد شانس صعود تيم ملي به جام جهاني با من بيشتر از بقيه بود. شما كجاي دنيا مي‌بينيد كه با يك باخت مربي را بركنار كنند؟ قبل از اينكه مربيگري تيم ملي را قبول كنم اين تيم در مسابقات مقدماتي جام ملتهاي آسيا در تهران با سوريه يك بر يك مساوي شده بود.من آن تيم را تحويل گرفتم و در سوريه پيروز شديم، در خانه كويت مساوي كرديم، در تهران كويت را برديم و خيلي راحت به مرحله بعد صعود كرديم. شما برويد تحقيق كنيد ببينيد بعد از بركناري من كدام تيم امارات به تهران آمد. كدام تيم نمي‌توانست آن تيم را ببرد؟ غير از امارات دو بازي با كره شمالي و جنوبي مانده بود. با كره شمالي كه هميشه در خانه‌اش مغلوب ما شده مشكلي نداشتيم و در بازي آخر هم بايد به مصاف كره جنوبي كه صعودش به جام جهاني مسلم شده مي‌رفتيم. هيچ كس نمي‌تواند قضاوت كند كه تيم ملي با من به جام جهاني مي‌رفت يا نه. شايد تيم ملي با من هم حذف مي‌شد اما من براي خودم درصد شانس بيشتري قائل بودم. تازه مشكلاتي كه من داشتم را هيچ مربي‌اي نداشت. از بازي‌هاي تداركاتي كه من خواسته بودم و تيم‌هاي ديگر را جايگزين كردند گرفته تا ساير مسائل. اگر تجربه الانم را داشتم با مجموعه فعلي فدراسيون فوتبال اصلا و ابدا كار نمي‌كردم. زماني كه من از تيم ملي كنار گذاشته شدم، شرايط سياسي مملكت خاص بود و يك نفر بايد قرباني مي‌شد كه من قرباني شدم. درست مثل جام جهاني 2006 كه فرد ديگري اشتباه كرد، فرد ديگري گل خورد اما كساني كه دنبال مقصر ناكامي‌ها مي‌گشتند من را قرباني كردند. براي قرباني شدن چه كسي بهتر از من؟
 
در آن برهه افكار عمومي هم عليه شما بود اما در اين مدت چه اتفاقي افتاده كه علي دايي به يك چهره محبوب تبديل شده و نامش را در ورزشگاهها فرياد مي‌زنند؟
مردم ما الان از دروغ بيزارند. در همين ورزش خيلي به مردم دروغ گفته شده و آنها مي‌فهمند كه من با آنها روراست بوده وهستم. هنوز هم به حرفي كه پنج سال پيش زدم پايبندم. كسي كه دروغ بگويد كم‌حافظه است و حرفش يكي نمي‌شود.
با شرايط فعلي به هيچ عنوان به تيم ملي فكر نمي‌كنم. اگر شرايط عوض شود مطمئنا من هم ديگر آن آدم كم تجربه سابق نيستم. قبول دارم كه در برهه‌اي كه سرمربي تيم ملي بودم تجربه نداشتم. خيلي‌ها به من گفتند مربيگري تيم ملي را قبول نكن چون مديران فدراسيون فوتبال پشتت را خالي مي‌كنند و همين اتفاق هم افتاد.
 
اما به نظر مي‌رسد فعاليت‌هاي اقتصادي روي دوران مربيگري شما سايه انداخته.
من در شرايطي نيستم كه مستقيما فعاليت تجاري داشته باشم. در حال حاضر مديران و مشاوراني كه با من همكاري مي‌كنند كارها را انجام مي‌دهند و خودم فقط بر كارها نظارت مي‌كنم. من كه نبايد مستقيما وارد بيزينس شوم. بيشترين وقتم به دو عشق زندگي‌ام يعني فوتبال و خانواده‌ام تعلق دارد و وقت اضافه‌اي هم ندارم. نه اهل رفيق بازي هستم و نه مهماني. چيزهاي اضافه در زندگي ندارم و شايد بعضي اوقات وقت اضافه هم بياورم. ما خيلي‌ها را داريم كه صد تا پست و شغل را در اين فوتبال اشغال كرده‌اند. سرمربي يك تيم عضو هيات مديره فلان باشگاه است و فلان مديرعامل عضو هيات مديره فلان ارگان است. خدا را شكر من شغل دوم هم ندارم و از اول كار آزاد كرده‌ام و مسئوليتي كه نتوانم انجام بدهم را هرگز قبول نمي‌كنم.

نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۰:۳۱ - ۱۳۹۰/۰۶/۳۱
0
1
شما لطف کن اینقدر قربانی قربانی نکن
درآمد هر ساله شما از پول بیت المال این مملکت به میلیارد می رسد مربی گری شما در تیم ملی را هم دیدیم
نظرات بینندگان