arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۴۴۷۳۳
تاریخ انتشار: ۵۵ : ۱۹ - ۲۹ آبان ۱۳۹۰

قسمت هفدهم/جسورترین و شیرین ترین های هفته در "انتخاب"

پایگاه خبری تحلیلی"انتخاب" Entekhab.IR در نظر دارد ، آخر هر هفته (جمعه) نگاه و اشاره ای به جسورانه ترین و شیرین ترین اظهارنظرها توسط افراد مختلف داخلی و خارجی، داشته باشد.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :


سلام . دوستان ، عزیزان ، همرزمان ، همکاران ، با توجه به اینکه این هفته هرچقدر تلاش کردیم یک تفاوتی بین جسورها و شیرین ها قائل شویم ، نشد که نشد که نشد . در نتیجه همینجوری به جهت اینکه ستون هامون پر بشه ، با نظر ذیقیمت خودمون و تشخیص بازم خودمون جایگزینی ها را به انجام رساندیم ، نتایج در ذیل می آید ، ملاحظه بفرمایید :








شیرین ترین ها : 

1- جناب احمدی نژاد

جناب آقای رییس جمهور در حاشیه دیدار چهره به چهره ، روبرو با مردم تهران ، که شرح میدن در اون مردم غم خود را ، فرموده اند :  تقاضای کمک مالی مردم از دولت کاهش یافته، الان دیگر درخواست تسهیلات می کنند.  در جایی هم گفته اند مسئولین باید در دسترس مردم باشند . در همون جا فرموده اند : نمی توان در یک اتاق برای مردم تصمیم گرفت. 

دیدید شیرین نبود ، جسور نبود ؟ بود دیگه . خوب اما یه چندتا سئوال : 

اول اینکه : جناب ایشان دقت کنند ، خیلی مهمه که مردم دیگه درخواست کمک مالی نمی کنند . می دونید چرا ؟ برای اینکه مردم دیگه با کمک مالی روزگارشون نمی گذرد ، برادر من باید وامی ، تسهیلاتی ، خاوری ای ... چیزی بگیرند تا بتونند لااقل نون شب بخورن . وقتی مردم تسهیلات درخواست کنند ، دیگه فاجعه است ، تسهیلات رو بگذارید برای تولیدکنندگان . برای افرادی که کار تولید می کنند . آقا ، برادر من ، بزرگوار ، ... چرا ؟ بعد می خواهیم 2.5 میلیون شغل هم ایجاد کنیم ، حالا اگر مردم عادت کنند به وام گرفتن که دیگه نمیشه به فکر تولید شغل بود ، بلکه هی سر همدیگرو کلاه میگذارند تا اقساط این ماه و اون ماه رو پرداخت کنند . از ما گفتن . 

دوم اینکه : پول سیب ، خیار ، قبوض محترم آب و برق و گاز و تلفن ، همه و همه باید پرداخت بشوند و با عنایت به اینکه با این حقوقی که شاید تا آخر ماه تنها صاحبخانه را راضی نگاه می دارد کاری از پیش نمی رود ، لذا مردم به دریافت تسهیلات روی می آورند تا لااقل میوه قسطی به خندق بلا بخورانند تا از گشنگی ریق رحمت سر نکشند . بله اینجوریاس آقای رییس . این مشاورین هم لطف کنن یکم بیشتر در دسترس باشند ، تا الکی ، بی آنتن با مردم صحبت نکنند و صدای مردم رو هم بشنوند. 


2- وزیر بهداشت 

خانم وزیر فرموده اند :  من نمي‌دانم چرا اين بيمار ترخيص شده ساعت 10 صبح، به صورت غيرقانوني توسط افرادي كه هيچ مسئوليتي نداشتند به بيابان‌هاي اطراف تهران منتقل مي‌شود و در كنار وي پتويي با آرم بيمارستان امام خميني، سرنسخه و راديوگرافي بيمارستان بوده است و خبرنگاري به طور اتفاقي و في سبيل الله پيدا مي‌شود و عكسي را مي‌گيرد و باز هم في سبيل الله آن را به سايت‌ها و روزنامه‌ها مي‌دهد.؟!

خوب شما که باید بدانید ، نمیدانید ، ما چه بدانیم ، که کی بود ، چی بود ، کجا بود ، اما خانم وزیر اینکه نشد جواب که خواهر بزرگوار. اولاً که این ایادی استکبار عجب نامردن ، نامردا! این چه کاریه ، بیمار ترخیص شده ، حالا پولشو داده یا نداده ، اصلاً مریضیش پولی بوده ، بیمه بوده ، یا نبوده ، اصلاً هرچی ، به شما چه که کاری می کنید ، وزارتخانه هم نمیدونه چرا؟ لااقل برای این عمل بی تربیتی و ناجوانمردانه یه دلیلی بیارید. ما که مطمئنیم کار شماست ، شما چرا اعتراف نمی کنید. ایادی بی تربیت استکبار! اه اه اه ، دیگه پیش ما نیاین!!!

دومندش ، ما که برای حل این معضل کلی در محافل پزشکی و اینها کاویدیم و جستجو کردیم ، به یک داستان برخوردیم که فکر می کنیم ، البته همانطور که عرض شد، تشخیص ما برترین تشخیص هاست ، پس لازم دیدیم برای شما هم نقلش کنیم که خالی از لطف نیست : 

طبیبی را شنیدم که حراف بود و خوش سخن،چندان که هر مریضی از در می آمد و به مطب می شد،با مایه بلاغت و قوه فصاحت از دنیا و مافیها و شیر مرغ و جان آدمیزاد و عالم سیاست و مردان کرسی ریاست چنان سخن می راندی و مریض بخت برگشته را چنان می چلاندی که او با حال پریشان زمام اختیار از کف داده،مریضی خود از یاد برده،از بهر سردرد نسخه همی طلب کردی.طبیب را همی بپرسیدند:"از بهر خدای این چه حالتست؟"گفت:"مگر نشنیده ای اصول اخلاق پزشکی را که باید با مریض مصاحبت و مجالست و مصافحت(ضمن رعایت اصول )داشته باشی؟"صاحبدلی او را بگفت:"سخن با بیمار چندان گوی که بیماریش امید رود که به سر آید،نه این که از حرفهای مطول تو، جانش بیم رود که به در آید!" 

منظورمون که افتاد ؟ جان ؟ بله دیگه ...




جسورترین ها : 

1- علی کفاشیان 

ریاست محترم و همیشه خندان فدراسیون پیشرو فوتبال فرموده اند : براي فدراسيون گزينه‌اي بهتر از خودم نمي‌بينم. ببخشید .( سرفه به مدت طولانی ) این بزرگوار در جایی فرموده بودند: در فدراسیون فوتبال فهمیدم یا باید دروغ بگویم یا موج‌سواری کنم و در همانجا باز فرموده بودند : اگر تکلیف این باشد در انتخابات ریاست جمهوری کاندید شوم،می شوم. با این اوصاف زیاد سخت نیست رسیدن به اینهمه اعتماد به نفس ، آنهم برای فدراسیون فوتبال. اما یه نکته ؛ حالا اگر تکلیف بود ، شما دروغ میگید یا موج سواری می کنید ؟ این حرفارو نزنید برادر من . جالب نیست. ما که هچ! واسه خودتون عرض می کنم ، تکلیف برای بهبود یک وضعیت داده میشه ، حالا اگر انجام ندید جریمه میشید ، اما اگر دروغ بگید باز جریمه میشید و گاهاً در ایم موارد اخراج هم دیده شده.

حالا ما کاری به رییس شدن ، نشدن شما و تکلیف و جریمه نداریم ، اما یه لطف بکنید وقتی مردم اعصابشون خط خطیه لطفاً الکی نخندید . داروی ترک خنده اخیراً توسط بخش های مرتبط اختراع شده ، با بهره گیری از آن می توانید کمتر بخندید و بیشتر تومضیح بدید ، کجا؟ چی ؟  دیدن یکی از بازی های لیگ برتر که در آن گلی به ثمر برسد و فرهنگ سازی و آموزش بازیکنان توسط زیر مجموعه شما در آن نمایان شود ، آن زمان بازهم می خندید؟ چی ؟ می خندید؟ ما کم آوردیم و دیگر حرفی نداریم. 


2- علی اکبر جوانفکر  

جناب جوانفکر اخیراً فرمایشاتی مانند همیشه گران بها بیان فرموده اند در خصوص مسائل داخلی و خارجی و بین المللی و خاتون و انحراف و  رمالی و جن گیری و ساکت ماندن بعضی ها و هشدارهایی از نوع ترساندن بچه و رو کردن 140 هزار سند برای اینکه قافیه درست شود و بسیار مطالب وزین دیگر که در فهم نیاید و در عقل نگنجد . لذا با کمینگان ، از محضر استاد همه چیز دان بابت قصورهایی که از جهل به مطلبشان داشتیم عذرخواسته نکاتی بی ارزش بیان می کنیم ، باشد که با پر شدن این ستون ، ستون دونمان به قول استاد ایشان پر شود : 

اول : از قدیم گفته اند : کانچه برای مردمان می پزید ، هرگز از آن بهره نگیرید ، که درد دارد و درمانش یافت می نشود. اینکه برای حذف دیگران از حربه هایی بهره مند شدید که حال با آن افرادی دیگر برآنند که شما را حذف نمایند ، حکایت همان آشی را دارد که اگر پخت همه دستورش را می آموزند و شما باید از آن ننیوشید که بس خطرناک است. 

دوم : حضرت استاد اخلاق سیاسی در هر زمینه ای باید رعایت شود . توهین ، افترا ، دروغ وقتی در جامعه زیاد شود آثارش غیر قابل جبران است ، پس در هر حالت ، باید به اخلاق و انصاف پایبند بود تا مردم هم سخنان ما را به گوش جان بشنوند و بپذیرند. حکایتی بیان می کنیم جهت اصلاح خودمان بلکه ، اثری کند و ما نیز به اخلاق باز گردیم : 

روزی نظر یک دانشمند ریاضیدان را درباره اخلاق پرسیدند ، گفت : 

اگر زن یا مرد دارای (اخلاق) باشند پس مساوی هستند با عدد یک =1
اگر دارای (زیبایی) هم باشند پس یک صفر جلوی عدد یک میگذاریم = 10
اگر (پول) هم داشته باشند 2 تا صفر جلوی عدد یک میگذاریم = 100
اگر دارای (اصل و نسب) هم باشند پس 2 صفر جلوی عدد یک میگذاریم = 1000

ولی اگر زمانی عدد یک رفت (اخلاق) چیزی به جز صفر باقی نمی ماند و صفر هم به تنهایی هیچ نیست،
پس آن انسان هیچ ارزشی نخواهد داشت.
 والسلام 




نظرات بینندگان