arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۵۶۹۱۰
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار: ۰۸ : ۲۰ - ۱۳ فروردين ۱۳۹۱

ایران بازی را به ترکیه واگذار کرده است؟

پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : دیپلماسی ایرانی نوشت:
‌ اینک حدود دو دهه از استقلال کشورهای قففازجنوبی می گذرد و این کشورها کوشیده اند تا با تقویت سیاست خارجی خود اندک اندک به عنوان هویتی مستقل تر در جهان مطرح شوند. در این بین دو کشور ایران و ترکیه با توجه به پیوندهای گوناگون تاریخی نژادی، مذهبی، زبانی و هویتی با کشور های سه گانه این حوزه کوشیده اند تا روابطی پایدار با این کشورها پیداکنند. برای درک بیشتر از میزان نفود دو کشور و توان تاثیر گذاری در حوزه های گوناگون در سه کشور جمهوری آذربایجان، ارمنستان و گرجستان توسط ایران و ترکیه باختصار این مقوله را می شکافیم:

 

 جایگاه استراتژیک و ژئوپلتیک قفقاز در سیاست خارجی دو کشور ایران و ترکیه
 

برای توضیح این مقوله ابتدا باید به مولفه هائی از جهات درون داد و برون داد اشاره کنم. هریک از سه کشور قفقاز جنوبی دارای موقعیتهای متفاوتی از منظرهای ژئو اکونومیک، ژئو پولیتیک و ژئو استراتژیک هستند. به عبارت دیگر موقعیت های جغرافیائی، جمعیتی، مرزی، اقتصادی، فرهنگی– دینی، سیاسی و امنیتی این کشورها از یک سو از نگاه مولفه های قدرت و ازدیگر سو از حیث اهمیت آنها برای دو کشور ایران و ترکیه و همینطور برای سایر بازیگران منطقه ای و فرا منطقه ای متفاوت بوده و از یک میزان اهمیت برخوردارنیست. همچنین مسائلی میان این کشورها با یکدیگر و با ایران و ترکیه وجود دارد که می توان از آنها به عنوان اشتراکات و افتراقات میان آنها نام برد.

با درنظر گرفتن موارد مطروحه فوق می توان گفت که در میان کشورهای قفقاز جنوبی جمهوری آذربایجان بیشترین اهمیت را در سیاست خارجی کشورمان داراست. این کشور قریب 700 کیلومتر با ایران مرز زمینی دارد و اکثریت جمعیت این کشور مسلمان شیعه مذهب هستند. آذربایجان همچنین یک کشور خزری، یعنی یکی از کشورهای ساحلی دریای خزر، است و از منظر تاریخی میان مردم دوکشور اشتراکات دیرینه ای از جهات مختلف وجود دارد. چرا که در دوره ای از تاریخ در کنار یکدیگر و با هم در سرزمینی واحد زیسته اند و قرابت فامیلی میان بخش قابل توجهی از مردم دوکشور وجود دارد. تمامی موارد مذکور بیانگر این است که جمهوری آذربایجان از منظر اقتصادی، امنیتی، سیاسی و فرهنگی برای ایران حائز اهیمت استراتژیک می باشد. به ویژه آنکه از نظر مسائل حمل ونقل و ترانزیت دو کشور به یکدیگر نیاز حیاتی دارند.

به رغم این همه عوامل مشترک میان دوکشور باید گفت که در اثر سیاستهای غیر کارشناسانه از سوی دولتهای دوکشور،‌ عوامل اشتراک به عوامل افتراق و اختلاف تبدیل شده و فراتر از آن به صورت اهرمی برای سوء استفاده سایر بازیگران در آمده است. به بیانی دیگر در پی گل آلود شدن آبِ دریاچه ی مناسبات تهران – باکو، برخی کشورهای ثالث از آن ماهی هایی به نفع خود صید می کنند.

موضوع تقسیم منابع فسیلی زیر بستر دریای خزر کماکان لاینحل باقی مانده و اختلاف پیرامون آن به یکی از مسائل آسیب رسان به اعتماد فیمابین تبدیل شده است. عامل دین و تشیع نیز هم اکنون سبب افزایش بی اعتمادی میان دولتین دوکشوراست.

آذری زبان بودن بخشی از مردم ایران عنصر مشترک دیگری است که به عامل اختلاف مبدل شده است. منظورم این است که باکو تهران را به دخالت به امور داخلی خود میکند و مدعی است که دولت ایران توسط عوامل خود و از طریق ارتباط با شیعیان و حمایتهای مادی و آموزشی از آنها در پی سیاسی نمودن دین اسلام ومذهب تشیع و برپائی جمهوری اسلامی در جمهوری آذربایجان است. تهران هم باکو را متهم می کند که با طرح موضوع باصطلاح آذربایجان جنوبی و مقوله هائی مانند آذربایجان واحد، آذربایجان جنوبی مستقل و ادعای اینکه جهموری آذربایجان وطن 50 میلیون نفر آذربایجانی است در امورداخلی ایران دخالت می کند. تقابل سیاستهای دو کشور تا بدانجا رسید که اخیرا منجر به تشدید جنگ رسانه ای و اطلاعاتی میان دو کشور گردید و این قصه تلخ کماکان ادامه دارد. چنین نگاه غیرمعتمدانه ای باعث گردیده که ماهیت مناسبات فیمابین بیشتر ابعاد امنیتی پیدا کرده و زمینه بی اعتمادی را میان دولیتن فراهم نموده است. عدم حل اختلاف در رابطه با دریای خزر نیز به گسترده تر شدن این بی اعتمادی و فراهم شدن زمینه همکاریهای امنیتی – نظامی سایر بازیگران از جمله امریکا و اسرائیل با جمهوری آذربایجان منجر گردیده است.

 

 نقش ترکیه در جمهوری آذربایجان
 

دولتهای قبل از دولت کنونی ترکیه (حزب عدالت وتوسعه به رهبری رجب طیب اردوغان) با نگرشی پان ترکیستی به آذربایجان و کشورهای آسیای مرکزی، منهای تاجیکستان (بعد از فروپاشی شوروی) مبادرت به برقراری، استمرار و توسعه مناسبات با این کشورها نمودند. براساس همین نگاه، نهادهائی نیز تاسیس و نشست هائی هم در سطوح مختلف در پایتختهای این کشورها برگزار نمودند. آنکارا حتی در دوره حاکمیت حزب جبهه خلق در آذربایجان از این کشور حمایت جدی نمود و حتی در راستای رئیس جمهور شدن رهبر این حزب کمکهای زیادی به وی نمود. تا آنجا که چندین تن از اتباع ترکیه در دولت ابوالفضل علی اف (ایلچی بی) دارای پستهای مشاوره ای حساس نیز بودند. حتی در سال 1993 دولت وقت ترکیه که به رغم حمایتهایش از ایلچی بی نتوانسته بود مانع از سقوط دولت وی شود، پس از رئیس جمهور شدن حیدرعلی اف در تلاش بود به نحوی وی را ساقط کند و دخالت سفیر وقت این کشور در جریان یک شبه کودتا در سال 1995 علیه حیدر علی اف برملا شد و او از سلیمان دمیرل خواست که سفیرش را از باکو برگرداندو دمیرل نیز فورا این درخواست را عملی نمود.

با روی کار آمدن حیدر علی اف از میزان نفوذ و دخالتهای ترکیه در آذربایجان کاسته شد. آنکارا در این دوره شیوه های دیگری برای توسعه روابط آذربایجان برگزید و به مرور زمان توانست دامنه نفور خود را در این کشور افزایش دهد. به نحوی که برای اولین بار این حیدر علی اف بود که عبارت یک ملت در قالب دو دولت را در مناسبات کشورش با ترکیه به کار گرفت و برای جا افتادن این رویکرد در آذربایجان ترانه ای هم ساخته و توسط یکی از خوانندگان آذری اجرا شد که هم اکنون نیز همین ترانه به مناسبتهای مختلف از کانالهای تلویزیونی آذربایجان پخش می گردد و در مراسمهای مرتبط نیز به صورت زنده اجرا می شود.

با به قدرت رسیدن تدریجی حزب عدالت و توسعه درترکیه که ابتدا به صورت دولت ائتلافی و سپس در دوره های بعد با کسب اکثریت کرسی های مجلس دولت غیر ائتلافی تشکیل داد، رویکرد آنکارا از موضع پان ترکیستی به یک رویکرد منطقه ای براساس منافع ملی مبدل شد. در همین چارچوب، ترکیه به آذربایجان به عنوان کشوری همسایه واقع در قفقاز جنوبی که 11 کیلومتر با این کشور در منطقه نخجوان مرز مشترک دارد و دارای منابع انرژی است، و با ایران و روسیه دارای مرزهای طولانیست و در صورت حل مناقشه قره باغ خواهد توانست از طریق نخجوان به آذربایجان و آسیای مرکزی راه یابد، می نگرد.

در حال حاضر خط لوله نفت باکو- تفلیس - جیهان و خط لوله گاز باکو- تفلیس - ارزروم که از یک سو نیازهای نفتی و گازی این کشور را تامین نموده و خواهد نمود و از طرف دیگر ترکیه را به عنوان مسیر ترانزیت انرژی مطرح کرده، برای این کشور حائز اهمیت فراوان است. علاوه براین شرکتهای نفتی ترکیه در کنسرسیومهای نفتی و گازی آذربایجان نیز دارای سهام هستند و از این طریق سودهای قابل توجهی کسب می نمایند. مزید بر این موارد تعداد قابل توجهی ازشرکتها و اتباع ترکیه در پروژه های مختلف صنعتی، تجاری وخدماتی فعالند. در حوزه فرهنگی، علمی و آموزشی نیز ترکیه به صورت گسترده ای در آذربایجان فعالیت می کند. دانشگاه قفقاز متعلق به ترکیه از زمان حکومت جبهه خلق در آذربایجان دایر و اقدام به جذب دانشجو در رشته های مختلف تحصیلی می نماید. این تنها دانشگاه خارجی در آذربایجان است که توسط اتباع یک کشور خارجی ثبت گردیده است. البته دانشگاه مسکو نیز از حدود 4 سال پیش در باکو شعبه ای دایر نموده و ریاست آن بر عهده خواهر زن رئیس جمهور آذربایجان است. تفاوت این دو در این است که دانشگاه مسکو صرفا شعبه ای دراین کشور دارد، اما ترکها به نام خود تحت نام قفقاز دانشگاهی را دراین کشور بصورت رسمی به ثبت رسانده اند.

در یک کلام می توان گفت ترکیه در همه زمینه های اقتصادی، فرهنگی، سیاسی، نظامی و امنیتی در آذربایجان حضوردارد.

البته این بدان معنی نیست که آنکار در آذربایجان فعال مایشاء است و بدون هیچ گونه محدودیتی در این کشور به فعالیت در همه زمینه ها مشغول است. نیاز متقابل این دو کشور به یکدیگر بسترساز مناسبات شان گردیده است. در عین حال تقابل منافع و کم توجهی یا بی توجهی به انتظارات متقابل در برخی موارد در بعضی زمانها سبب بروز کدورت فیمابین این دو دولت می گردد. به عنوان مثال قریب به دو سال پیش که موضوع برقراری روابط آنکارا- ایروان جدی تر شد و وزرای امورخارجه ترکیه وارمنستان دو سند درمورد برقراری روابط سیاسی و باز گشائی مرزها در سوئیس امضاء نمودند، باکو واکنش نسبتا تندی به این موضوع نشان داد تا جائ یکه مسجد ترکها در جنب مزار شهدا در باکو بسته شد و پرچم ترکیه از کنار تندیس یادبودی که بمناسبت سربازان شهید ترکیه در نزدیکی همان مسجد ساخته شده بود برداشته شد و از سوی مقامات دولتی و نمایندگان پارلمان و رسانه های آذربایجان نسبت به این اقدام ترکیه واکنش نشان داده شد. البته به دلیل تصویب موضوع شناسائی قتل عام مورد ادعای ارامنه توسط ترکان عثمانی درسال 1915 در کمیته روابط خارجی کنگره آمریکا تنش میان آنکارا- ایروان بروز کرد و اسناد امضاء شده درسوئیس به منظور تصویب در مجالس دو کشور مطرح نگردید که تاکنون نیز مصوب نشده است. همین امر سبب شد باکو از موضع آنکارا حمایت کند و کدورت پدیدار شده میان باکو- آنکارا به کناری گداشته شود. بدیهی است قبل از حل مناقشه قره باغ برقراری هرگونه روابط میان ترکیه – ارمنستان سبب سردی مناسبات باکو – آنکارا خواهدشد.

مورد دیگر در مناسبات آنکارا- باکو انتظار ترکیه از آذربایجان در خصوص شناسائی قبرس ترک نشین و برقراری روابط تنگاتنگ با آن است که تا کنون به دلیل تاثیر این شناسائی بر روند حل مناقشه قره باغ باکو از این اقدام پرهیز نموده است. چرا که در صورت شناسایی قبرس شمالی بهانه ای به دست ارمنستان برای شناسائی استقلال قره باغ خواهد داد.

با نگرش به مطالب گفته شده می توان اهداف حضور ترکیه در آذربایجان را اینگونه برشمرد:

1- تامین نیازمندی های انرژی و تقویت موقعیت ترانزیتی در انتقال انرژی به اروپا

2- حضور در پروژه های مهم اقتصادی، نفتی وگازی، صنعتی وتجاری در آذربایجان

3- استفاده از محور حمل و نقلی آذربایجان برای ورود به روسیه و آسیای مرکزی (پس از حل مناقشه قره باغ) به منظور کاهش وابستگی به مسیر ترانزیتی ایران. در حال حاضر راه آهن باکو – تفلیس – قارص در حال احداث است و در سال 2013 به بهره برداری خواهد رسید. این محور موجب ناخرسندی ارمنستان است.

4- تاثیر گذاری در ترتیبات امنیتی قفقاز و افزایش نقش منطقه ای 

5- افزایش توانمندیها به منظور تاثیر گذاری بر روسیه، ایران وارمنستان 

6- تاثیر گذاری بر ملت آذربایجان و افزایش حضور فرهنگی در این کشور

7- استفاده از موقعیت منطقه ای در روابط با آمریکا وغرب

8- افزایش توان اقتصادی، حل مشکل بیکاری و ایجاد اشتغال برای اتباع ترکیه

 

باکو نیز در روابط خود با آنکارا اهداف ذیل را پی گیری میکند:

1- استفاده از ترکیه در روند حل مناقشه قره باغ

2- تنظیم مناسبات خود با ایران و روسیه

3- حل مشکلات با آمریکا و غرب

4- استفاده از توانمدیهای اقتصادی، علمی، صنعتی و مدیریتی ترکیه  

 

نقش شورای همکاری استراتژیک ترکیه – آذربایجان در آینده روابط دو کشور
 

در واقع این شورا چندی پس از تمدید قرارداد استقرار پایگاه نظامی روسیه در ارمنستان در سال گذشته تا سقف 45 سال و ادامه حضور نظامیان روس در این کشور و تسری موضوع حفظ امنیت ملی ارمنستان به عنوان یکی از تعهدات طرف روس در قرارداد مورد اشاره و به دنبال طرح مباحثی از سوی کارشناسان و سیاسیون آذری و تاکید آنها بر تبدیل ترکیه به عنوان متحد استراتژیک آذربایجان و تقویت نیروی نظامی آذربایجان توسط این کشور شکل گرفت. قرار است ذیل این شورا کمیته های مختلفی در زمینه های نظامی، امنیتی، اقتصادی، سیاسی وغیره تشکیل گردد. تاکنون یک نشست از سوی این شورا برگزار شده است.

به نظر می رسد این شورا که تحت تاثیر تب و تاب تحولات مربوط به مناسبات ارمنستان – روسیه شکل گرفته و هنگام جدی تر شدن موضوع حل مناقشه قره باغ به ویژه آنکه پس از تشدید بن بست حل این مناقشه و اظهارات تند طرف ارمنی بیشتر بر سر زبانها می افتد آنگونه که تبلیغ می گردد در وادی عمل به همان میزان از جدیت برخوردار نیست. لذا این شورا تاثیر آن چنانی در مناسبات دو کشور ایفائ نخواهد داشت. چرا که دو کشور براساس سازوکارهای موجود نسبت به مشورت، اتخاذ تصمیم وهمکاری در زمینه های مختلف مبادرت می نمایند.

دیدارهای متناوب مقامات دو کشور و اجرای اسناد همکاری پیشین و امضای اسناد جدید براساس ضرورتهای ایجاد شده همواره وجود دارد. اما همانگونه که قبلا اشاره شد این همکاری ها دارای سقف مشخصی است و با محدودیتهائی مواجه است. برخی از این محدودیتها از منظر تعهدات بین المللی قابل بررسی است و برخی دیگر بر اساس انتظارات متقابل دوطرف از یکدیگر و استفاده از برخی موضوعات بعنوان کارت بازی جهت کسب امتیاز مورد نظر مورد ارزیابی قرار می گیرد. مزید براین موارد، دولت آذربایجان به منظور حفظ حاکمیت سیاسی خود تا حدی که مد نظر دارد امکان حضور ترکیه را در صحنه های اقتصادی خود فراهم می نماید.

همانگونه که می دانید ترکیه عضو سازمان نظامی – سیاسی ناتو بوده و پایگاه این سازمان در اینجرلیک این کشور مستقر است. این کشور چونان سایر اعضای ناتو برای همکاری با کشورهای غیرعضو ناتو دارای محدودیت است و به همین دلیل نمی تواند آنگونه که مورد انتظار آذربایجان است در زمینه نظامی با این کشور همکاری نماید.

برخی در آذربایجان چنین تصور می کنند که در صورتی که قرار شود مناطق اشغالی آذربایجان از طریق نظامی آزاد شود، ترکیه از این کشور حمایت نظامی به عمل خواهد آورد در صورتی که این تصور به دلایل مختلف منطقه ای و بین المللی خیالی باطل است. اساسا تصور رها سازی اراضی تصرف شده با توسل به نیروی نظامی تا حدود زیادی با توجه به اوضاع حاکم بر این مناقشه منطقی به نظر نمی رسد. به تعبیر دیگر این احتمال به دلایل مختلف بسیار ضعیف است.

 

علل عدم لغو روادید برای اتباع ترکیه از سوی دولت آذربایجان
 

برغم اینکه چندسالی است ترکیه بصورت یکطرفه برای اتباع آذری روادید ورود به این کشوررا لغو نموده اما آذربایجان تاکنون اقدام متقابلی انجام نداده است. این درشرایطی محقق نشده است که طرف ترک دراین خصوص اصرار ورزیده و در سفر هائی که ظرف 2 سال گذشته مقامات دو کشور به کشورهای یکدیگر داشته اند یکی از مسائل مطروحه از سوی ترکیه بوده است. در سفر سال گذشته نخست وزیر ترکیه به باکو نیز این موضوع در مذاکرات خصوصی الهام علی اف- رجب طیب اردوغان به احتمال بسیار زیاد از سوی اردوغان مطرح شده بود. البته وی در کنفرانس مطبوعاتی مشترک با علی اف به این موضوع هیچ اشاره ای نکرد. الهام علی اف نیز صرفا در پاسخ به سوال یک خبرنگار ترک که پرسید "چگونه است که مدعی هستیم یک ملتیم درقالب دو دولت اما باید برای آمدن به آذربایجان باید ویزا دریافت کنیم؟" گفت: در حال حاضر امکان لغو ویزا را نداریم و زمانی که بتوانیم این کار را خواهیم کرد.

نکته قابل تامل این است که قریب دو هفته قبل از سفر نخست وزیر ترکیه به جمهوری آذربایجان،علی حسن اف رئیس اداره سیاسی واجتماعی نهاد ریاست جمهوری آذربایجان در اظهاراتی گفته بود: ایران به ما می گوید اگر برای اتباع ترکیه لغو روادید نمائید برای اتباع ایرانی هم باید اقدام مشابهی به عمل آورید. چرا که ایران هم به صورت یک طرفه برای اتباع آذری روادید ورود به ایران را لغو نموده است. علی حسن اف همچنین گفته بود که ایران آذربایجان را تهدید کرده است که در صورت عدم لغو روادید برای اتباع ایران، نسبت به تردد اهالی نخجوان از طریق اراضی ایران به باکو محدودیتهائی برقرار خواهدنمود. به نظر می رسد اینگونه اظهارات در آستانه سفر اردوغان به باکو در راستای توجیه طرف ترک صورت گرفته بود. همچنین بعید نیست این مسائل در مذاکرات خصوصی علی اف- اردوغان مورد مذاکره قرار گرفته باشد. در واقع باکو ایران را بهانه ای برای عدم اجابت درخواست ترکیه قرار داده بود. این درحالی است که در آذربایجان دلایل مختلفی برای عدم لغو روادید برای اتباع ترکیه مطرح می کنند. یک سال پیش سایت خبری «قفقازاینفو» در آذربایجان با طرح سوال در خصوص دلایل عدم لغو روادید برای اتباع آذری در سایت خود از خوانندگان خود خواست دراین خصوص اعلام نظر کنند. دلایل ارائه شده از سوی کاربران آذری عبارت بودند از:

1- برابر نبودن جمعیت دوکشور (آذربایجان  9میلیون نفر- ترکیه 74میلیون نفر)

2- مخالفت لابی ضد ترکیه در دولت آذربایجان

3- مخالفت لابی روسیه در دولت آذربایجان

4- درآمد حاصل از تعرفه ویزا که درصورت لغو آن قطع می شود

5- انتقال کردهای ترکیه به آذربایجان

6- فراهم نبودن زیرساختهای لازم برای تردد اتباع ترکیه که درصورت لغو روادید به چند برابر افزایش خواهد یافت.

7- مسائل امنیتی ناشی از حضور تعداد زیادی از اتباع ترکیه در آذربایجان

به نظر می رسد دلایل فوق جملگی در عدم لغو روادید موثر است. البته بدیهی است که میزان تاثیر گذاری هریک از عوامل مذکور متفاوت بوده و از درجه اهمیت متفاوتی برخوردارند.     

 

تاثیر روابط آنکارا- باکو بر مناسبات تهران- باکو
 

به رغم اینکه در بیست سال اخیر، ترکیه از طریق اراضی ایران با آذربایجان همکاری می نماید و در چند سال گذشته محور ترانزیتی گرجستان نیز بیشتر مورد استفاده قرار می گیرد و این کشور صرفا در نخجوان 11 کیلومتر با آذربایجان مرز دارد و درهمین نقطه هم پلی موسوم به امید در اوان استقلال این کشور احداث گردید اما کم و کیف همکاریهای ترکیه – آذربایجان با روابط ایران – آذربایجان قابل مقایسه نیست.

ایران با آن همه اشتراکات تاریخی ،فرهنگی و دینی و... سالانه 250 میلیون دلار صادرات به آذربایجان دارد. درحالی که ترکیه قریب 3 میلییارد دلار به این کشور صادرات دارد. هزاران دکتر، مهندس، تکنیسین و کارگر ماهر ترکیه ای در پروژه های مختلف آذربایجان فعالند. صدها رستوران وفروشگاه ترک در این کشور حضور دارند.

ترکیه حضور گسترده ای در عرصه های مختلف آذربایجان دارد. کانالهای مختلف ترکیه شبانه روزی در منازل و رستورانهای آذربایجان در معرض دید آذریهاست. اکثریت قریب باتفاق آنها قادر به صحبت و نوشتن زبان ترکی استانبولی هستند. خوانندگان آذری ترانه های ترکی استانبولی را اجرا می کنند. تعدادی از آنها یا در ترکیه مستقرند یا میان دو کشور در ترددند. هنرپیشه های آذری در فیلمهای ترک ایفای نقش می کنند. در فیلمهای ترک به انحاء مختلف آذربایجانیها مورد توجه هستند. آهنگ سازان ترک و آذری متقابلا به زبانهای آذری و ترکی ترانه ها می سازند و می نوازند. ترکیه با تاسیس مدارس با کیفیت بسیار خوب آینده سازان آذربایجان را آموزش می دهد و از همین طریق تاثیرات لازم را بر نسل فعلی و آتی این کشورمی گذارد.

متاسفانه ایران در آذربایجان قافیه را باخته و برخلاف دیدگاههای کارشناسی عمل نموده است. ترکیه جای خالی ایران را بسیار عالی پر نموده است و راه برگشتی نیست. بخشی از عدم موفقیت های ایران به دلیل رویکردهای غیر کارشناسانه و عدم استفاده از منابع انسانی کاردان و بخشی دیگر هم تحت تاثیر کم و کیف مناسبات ایران با آمریکا وغرب رقم خورده است. البته هرچند که دیر شده و امکان جبران مافات نیست اما می توان از زیانهای آتی جلوگیری نمود و فرصتهای موجود را ازدست نداد.

به عنوان مثال خطوط لوله نفت و گاز را دیگر نمی توان از مسیر ایران عبور داد چون از مسیر گرجستان به ترکیه احداث شد. اما می توان در بخشهای دیگر اقتصادی مشروط به فراهم نمودن مقدمات آن وارد شد.

آذربایجان در حال حاضر نیازمندیهای گازی خود را در نخجوان از طریق سوآپ گاز با ایران در آستارا تامین می کند اما درعین حال به دنبال احداث خط لوله گاز از ترکیه به نخجوان نیز می باشد تا از وابستگی به ایران رهائی یابد. هرچند که درصورت حل مناقشه قره باغ مسیر دوره شوروی از طریق ارمنستان می تواند بهینه سازی و فعال شود اما با توجه به عدم پیش بینی زمان دقیق حل این مناقشه انتقال گاز از ترکیه ای که خود خریدار گاز از روسیه و ایران است مد نظر باکوست.

ایران به واسطه ایجاد مسیرهای آلترناتیو به مرور زمان اهمیت تراتزیتی خود را از حیث حمل و نقل انرژی و کالا دچار چالش نموده است. درآینده به موازات کاهش وابستگیهای ترکیه و آذربایجان به مسیر ایران، کشورمان به همان میزان گذشته به مسیرهای این کشورها نیازمند خواهد بود و همین امر قدرت مانور طرفهای مقابل را افزایش خواهد داد.

نبود اعتماد متقابل در روابط تهران - باکو این دو را به اقدامات نمایشی و متظاهرانه در مناسبات سوق داده است. تا زمانی که دوکشور اعتماد متقابل به یکدیگر نداشته باشند روابط در عمل سیر نزولی خواهد داشت و فرصت ها را در اختیار سایر بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای در آذربایجان قرار خواهند داد؛ وضعیتی که اکنون نیز شاهد آن هستیم. در دولت اصلاحات، برپایه سیاست تنش زدائی برخی از مشکلات موجود فی مابین مرتفع گردید و سایر موارد نیز به مرور از روند رو به بهبودی برخوردار بود. پس از دولت اصلاحات به رغم برخی سفرهای مقامات که از ظاهری خوب برخوردار بود، مشکلات موجود در روابط نه تنها کاهش نیافته بلکه افزایش نیز داشته است. موضوع خزر 6 سال است که یخ زده است؛ مناسبات تجاری کاهش یافته است؛ حضور اقتصادی ایران مزید بر مواجه بودن با روند کاهشی با چالشهائی نیز همراه بوده است؛ عدم اعتماد باکو نسبت به تهران افزایش یافته و همین امر منجر به تعطیلی دفاتر برخی نهادهای ایرانی در آذربایجان یا روبه تعطیل بودن برخی دیگر از آنها گردیده است.عدم اعتماد موجود در مناسبات سبب ورود بازیگران ثالث به خلاء های حاصله از این روند شده است.

 

دورنمای روابط آنکارا- باکو
 

 به نظر می رسد مناسبات دوکشور در آینده نیز از روند روبه رشد و مثبتی برخوردار خواهد بود. امکانات و محدودیت هائی موجود در روابط این دو کشور این امکان را فراهم خواهد آورد که براساس اعتماد متقابل نسبتا زیادی که میان دو طرف وجود دارد مناسبات دو همسایه توسعه و تعمیق خواهد یافت. تنها دو عامل می تواند در کم و کیف مناسبات دو کشور تاثیر منفی برجای بگذارد:

1- رقراری روابط رسمی میان آنکارا- ایروان و باز گشائی مرزهای ترکیه – ارمنستان که احتمال آن نیز وجودارد.

2- دخالت احتمالی ترکیه در مسائل داخلی آذربایجان و تلاش برای اخذ امتیازات بیشتر از آذربایجان و انجام اقدامات غیر آشکار که به نوعی به حاکمیت دولت کنونی باکو خلل وارد نماید. چنین اقدامی می تواند فضای غیر قابل اعتماد در مناسبات دو کشور ایجاد نموده و موجبات سردی روابط فیمابین را فراهم نماید. با توجه به رویکرد حزب حاکم عدالت وتوسعه در ترکیه بعید به نظر می رسد چنین وضعیتی در روابط دو کشور پدیدار شود. درهمین حال برخی محافل سیاسی ترکیه از رویکرد جمهوری آذربایجان در قبال رژیم صهیونیستی و عدم پشتیبانی باکو از آنکارا در جریان تنش ترکیه و رژیم صهیونیستی انتقاد نموده و  رفتارهای باکو با تهران و آنکارا را با تاکید مقامات جمهوری آذربایجان مبنی بر همگرایی سه کشوردارای مغایرت قلمداد نموده اند.

در مجموع همگرائی موجود در عرصه سیاست خارجی ترکیه و آذربایجان که هر دو ورود به نهادهائی اروپائی را پی گیری می نمایند، موجب تقریب هرچه بیشتر مواضع آنها گردیده و سایر عوامل برشمرده شده نیز این همگرائی را تقویت می کند. در این میان با توجه به اینکه ترکیه یک کشور دموکراتیک است و در این راستا گامهای موثری برداشته و مورد تائید آمریکا و اروپائیها نیز می باشد، از این جهت که ممکن است درافکارعمومی آذربایجان تاثیر گذار باشد، نگرانی هایی را برای دولتمردان باکو ایجاد می کند و به همین دلیل در روابط با آنکارا محتاطانه رفتار می کنند.

در مقایسه با ایران، ترکیه اشتراکات چندان زیادی با آذربایجان ندارد. یعنی ترکیه صرفا از محور نخجوان جدا افتاده از خاک اصلی آذربایجان با این کشور دارای 11 کیلومتر مرز مشترک است و اکثریت مردم این کشور مسلمان سنی مذهب هستند و از سوی دیگر کشوری در حاشیه دریای خزر نیست. تنها نقطه اشتراک ترکیه وآذربایجان زبان ترکی است که آن هم با زبان آذری اشتراک پنجاه درصدی دارد. با این وجود در مقایسه با ایران،‌ ترکیه عمیق ترین روابط را با آذربایجان دارد. یعنی به رغم اندک بودن اشتراکات ترکیه و آذربایجان آنکارا بازیگر مهمی در آذربایجان است و اگر نگوئیم متحد استراتژیک این کشور است می توانیم ادعا کنیم که آنکارا شریک استراتژیک باکوست.

وجود دو محور حمل ونقل انرژی میان دو کشور از مهمترین پروژه های استراتژیک محسوب می شود. خط لوله نفت باکو- تفلیس – جیهان و خط لوله گاز باکو – تفلیس – ارض روم که با دور زدن ایران و روسیه با حمایت آمریکا و مجموعه غرب صورت گرفت،‌ علاوه بر وارد نمودن زیانهای مادی به ایران از لحاظ امنیتی نیز با کاستن از اهمیت استراتژیک کشورمان سبب خسران منافع ملی ایران گردیده است. در حال حاضر نیز با تکمیل شدن پروژه خط آهن قارص – آخالخالاکی (درگرجستان) – باکو و حمایت غربی ها از این پروژه و همینطور تکمیل و احداث مسیرهای جاده ای پیوندهای استراتژیک میان ترکیه –گرجستان – آذربایجان در حال قوی تر شدن است و با راه اندازی این محور متاسفانه شاهد کاهش اهمیت ترانزیتی وحمل ونقلی ایران خواهد شد. این درشرایطی است که در صورت حل مناقشه قره باغ و آزاد شدن 20 درصد اراضی اشغالی آذربایجان از سوی ارمنستان و برقراری مسیر انتقال انرژی و حمل ونقلی میان آذربایجان وارمنستان و همینطور بازگشائی مرزهای ترکیه وارمنستان، کشورهای ترکیه، آذربایجان و ارمنستان تا حدود بسیار زیادی به منابع و مسیرهای انرژی و حمل ونقلی بی نیاز خواهند شد و این در حالی خواهد بود که ایران به مسیرهای حمل ونقلی ترکیه و آذربایجان کماکان نیازمند باقی خواهد ماند. مهم تر اینکه در چنین وضعیتی ترکیه برای رسیدن به آسیای مرکزی نیز به محورهای ترانزیتی ایران بی نیاز خواهد شد.

در حال حاضر ترکیه از آذربایجان حمایت گسترده ای می کند و با ارمنستان مرزهای خود را مسدود و روابط خود را قطع نموده است. هرچند که ترکیه با ارمنستان به دلیل ادعای ارضی ارمنی ها نسبت به آقری داغ و ادعای قتل عام ارامنه در سال 1915 توسط حکومت عثمانی، دارای مشکلات زیادی است اما آنکارا توانسته عدم برقراری مناسبات با ارمنستان و انسداد مرزهایش با این کشور را به حساب آذربایجان واریز کند. این درحالی است که درهمین شرایط میزان مبادلات تجاری ترکیه – ارمنستان به 250 میلیون دلار بالغ می گردد. این رقم اندکی کمتر از مبادلات تجاری ایران – ارمنستان است که همواره مورد انتقاد افکارعمومی آذربایجان قرار می گیرد. درحالی که افکار عمومی این کشور حساسیتی نسبت به مناسبات تجاری ترکیه – ارمنستان که از طریق مرزهای ترکیه – گرجستان – ارمنستان صورت می گیرد نشان نمی دهند.

مناسبات ایران – ارمنستان در زمینه ها و ابعاد مختلف صورت می گیرد. این مناسبات بیشتر به نفع طرف ارمنی است و تهران مابه ازای لازم را از طرف ارمنی دریافت نمی کند. استفاده از این روابط از سوی ایران به عنوان اهرم فشاری بر آذربایجان نتیجه مثبتی برای تهران در برنداشته است و با مدیریت بهینه ای که توسط باکو صورت گرفته افکار عمومی در آذربایجان نسبت به روابط تهران – ایروان بسیار منفی شده است.

مناسبات ایران با گرجستان به دلیل عدم همسایگی و عدم اشتراک دینی و عدم خزری بودن و کاهش حساسیت غرب به این روابط از روند رو به رشدی برخوردار است. اما در مقایسه با مناسبات ترکیه – گرجستان از سطح بسیار پائینی برخورار می باشد. گرجستان به دلیل همسایگی با ترکیه و قرار گرفتن در حاشیه دریای سیاه و پیوندهای حمل ونقلی بویژه در زمینه انرژی که پیشتر به آن اشاره شد از روابط مستحکم تر و عمیق تری با ترکیه برخوردار است. حمایت آمریکا و غرب از این روابط و برخوردار بودن از زمینه های همگرائی بیشتر در عرصه سیاستهای داخلی و خارجی به عنوان عواملی مضاعف در این روند ایفای نقش می کنند. به عنوان مثال در شرایطی که میزان صادرات ترکیه به گرجستان بالغ بر یک میلیارد دلار درسال می گردد، صادرات ایران به گرجستان به رقم 50 میلیون دلار درسال می رسد. همین مورد در ارتباط با آذربایجان نیز مایوس کننده است. در حالی که مبادلات تجاری ترکیه – آذربایجان بیش از 2 میلیارد و قریب 3 میلیارد دلار در سال است،‌ مبادلات ایران – آذربایجان حدود 400 میلیون دلار در سال می باشد که ظرف 4 سال گذشته از روند کاهشی برخوردار بوده است. نکته جالب اینکه آذربایجان 10 میلیارد دلار در ترکیه در بخشهای مختلف بویژه انرژی سرمایه گذاری نموده است. این در حالیست که باکو هیچ سرمایه گذاری درایران ننموده است و تلاش می کند تا حد امکان از وابستگی های خود به ایران درزمینه های مختلف بکاهد و درصورت امکان هیچ وابستگی به ایران نداشته باشد. حمایت قاطع ترکیه از آذربایجان بویژه در زمینه تاکید بر تمامیت ارضی آذربایجان و قطع روابطش با ارمنستان و انسداد مرزهایش با این کشور و همچنین محکوم نمودن قتل عام آذریهای خوجالی توسط ارمنستان و حمایت از آذربایجان - که چند روز پیش در شهرهای مختلف ترکیه به مناسبت بیستمین سالگرد آن مراسم گسترده ای از سوی بخشهائی از مردم ترکیه برگزار شد و از سوی دولت ترکیه نیزپشتیبانی شد – به عنوان عوامل عمده این شراکت استراتژیک محسوب می شوند. لازم به ذکر است که باکو نیز در قبال این حمایتهای آنکارا، از ترکیه در قبال ادعاهای ارمنستان در مورد نسل کشی ارامنه به دست دولت عثمانی و شناسائی این موضوع از پارلمانها و دول برخی کشورهای اروپائی حمایت تمام عیار به عمل آورده است.

با توجه به آنچه که به اختصار بدانها اشارت رفت به جرات می توان گفت که نفوذ ایران در آذربایجان با نفوذ ترکیه در این کشور قابل مقایسه نیست. شاید ایران در میان بخشی از مذهبیهای آذربایجان آن هم در مناطق مشخصی از این کشور دارای نفوذ اندکی باشد، اما ترکیه در میان دولت و ملت آذربایجان از نفوذ گسترده ای برخورداراست. تنها دانشگاه خارجی در آذربایجان تحت عنوان دانشگاه قفقاز متعلق به ترکیه است و مدارس متعددی در آذربایجان وجود دارد که توسط ترکها اداره می شود. ایران صرفا دارای یک مدرسه در باکوست که قرزندان ایرانیان مقیم آذربایجان در آن مشغول تحصیل هستند و رایزنی فرهنگی هم سالانه چند نفر آذری را در رشته آموزش زبان فارسی و برخی رشته های هنری می پذیرد که دولت باکو هم نسبت به این گونه فعالیتها حساسیت فزاینده ای نشان می دهد. اکثریت قاطعی از مردم آذربایجان کانالهای مختلف ترکیه را تماشا می کنند. این درحالیست که اقلیت اندکی در شهرهای جنوبی آذربایجان چند ساعتی از شبانه روز شبکه برون مرزی ایران موسوم به کانال سحر را می بینند که برنامه های این شبکه همواره مورد اعتراض دولت باکو واقع شده است. زبان ترکی استانبولی زبان دوم قاطبه مردم آذربایجان است، الفبای مردم دوکشور نیز مشترک است، هرچند که هردو کشور از اصل خویش دورشده و الفبای لاتین را جایگزین الفبای قدیمی خود یعنی عربی یا فارسی نموده اند.

لابی ترکیه در آذربایجان بسیار قوی است این درحالیست که ایران در این کشور از هیچ لابی ای برخوردارنیست. اتباع ترکیه در آذربایجان با مشکلات بسیار کمی مواجه هستند درصورتی که اتباع ایرانی با مشکلات عدیده ای روبرو می باشند. بنابراین اگر بگوییم نفوذ ترکیه در آذربایجان درحال افزایش و نفوذ ایران در این کشور در حال کاهش است، سخنی به گزاف نگفته ایم.

 

مولفه های حوزه های تعامل و تضاد دو کشور ایران و ترکیه در منطقه قفقاز 
 

کفه ترازوی مولفه های تضاد دوکشور در قفقاز بر کفه تعامل سنگینی می کند. رویکردها، منافع، رفتارها و تصمیمات دو کشور در قبال قفقاز جنوبی بیانگر این ادعاست. درطول قریب به بیست سال گذشته شاهدی بر تعامل عملی ترکیه – ایران در این منطقه نمی توان ارائه داد. ترکیه با ارمنستان قطع رابطه نموده و مرزهای 600 کیلومتری خودرامسدود نموده است. اما ایران با ارمنستان رابطه گسترده ای دارد و مرز 40 کیلومتری دو کشور باز و فعال است. ترکیه با آذربایجان حداقل شریک استراتژیک محسوب می شوند اما ایران با آذربایجان روابطی شکننده و غیر قابل اعتماد دارد. شاید دوکشور در گرجستان بتوانند تعاملی داشته باشند که آنهم به دلیل همسایگی و همگرائی گرجستان – ترکیه و مشارکت استراتژیک گرجستان در مسائل انرژی وحمل ونقل فرصت قابل توجهی برای این تعامل فراهم نمی کند.

ترکیه عضو و پایگاه ناتو است، گرجستان نیز به دنبال عضویت درناتو می باشد. آذربایجان و ارمنستان با ناتو در چارچوب پیمان مشارکت برای صلح و براساس قراردادهایی همکاری انفرادی با این سازمان دارند، در صورتیکه ایران با ناتو و اتحادیه اروپا دارای چالش جدی در عرصه های مختلف است.

ترکیه، گرجستان، آذربایجان و ارمنستان عضو سازمان امنیت وهمکاری اروپا، شورای اروپا، مجمع پارلمانی اروپا و سازمان همکاریهای کشورهای ساحلی دریای سیاه هستند (به رغم اینکه آذربایجان و ارمنستان در حاشیه این دریا قرار ندارند)،‌ اما ایران در هیچ یک از نهادهای مذکور عضویت ندارد. نکته قابل توجه این است که ارمنستان پس از حل بحران قره باغ بیش از پیش به ساختارهای اروپائی نزدیک خواهد شد. باتوجه مسیحی بودن مردم گرجستان و ارمنستان،  غرب در صدد تقویت کریدور مسیحی در قفقاز و الینه کردن آذربایجان مسلمان در این محور است.

با استمرار روند کنونی در منطقه، پروسه اتصال استراتژیک ترکیه به قفقاز تکمیل تر و قوی تر خواهدشد و ایران همانگونه که فرصت تبدیل شدن به مسیر انتقال انرژی و حمل ونقل را تا حدود زیادی از دست داده سایر فرصتها را نیز از کف خواهد داد.

 

تاثیر روابط آنکارا- ایروان بر مناسبات آنکارا- باکو
 

استراتژی احمد داوداوغلو وزیر امورخارجه ترکیه مبنی بر صفر کردن مشکلات ترکیه با همسایگان تا کنون بصورت کامل محقق نشده و با توجه به تحولاتی که در عراق، سوریه و ارمنستان شاهد هستیم به نظر می رسد این آرد آب زیادی برای خمیر شدن خواهد طلبید.

آنکارا از یک سو، عدم برقراری رابطه با ارمنستان و عدم باز گشائی مرزهایش با این کشور را به آذربایجان گران می فروشد و مدعی است تا زمان حل مناقشه قره باغ مبادرت به برقراری رابطه با ارمنستان نخواهد نمود. از سوی دیگر ترکیه با ارمنستان در مورد ادعای کشتار ارامنه توسط ترکان عثمانی و ادعای ارضی در مورد بخشی از سرزمین ترکیه از سوی ارمنستان با این کشورقطع رابطه نموده است. البته تجار و صاحبان صنایع ترکیه از طریق مرز گرجستان – ارمنستان سالانه 250 میلیون دلار به ارمنستان صادرات می کنند و پرواز میان این دو کشور برقرار شده است. موضوعی که تا حدود زیادی در آذربایجان روی آن سرپوش گذاشته می شود. نکته جالب تر اینکه چندی پیش احمد داوداوغلو ضمن تعریف از همسایه قدیمی ارمنی خود از ارامنه به نیکی یاد کرده بود و بر حل مشکلات موجود در آینده تاکید نموده بود. وی اعلام کرده بود که ارمنیها می توانند در ترکیه به نام خود منزل خریداری کنند. این درحالیست که خرید منزل به نام اتباع آذری در ترکیه ممنوع است.

پس از یک آرامش ناپایدار، نطق بی‌سابقه سرژ سارکیسیان، رئیس جمهور ارمنستان علیه ترکیه، زخم کهنه و کینه دو خصم دیرین را احیا کرد. سارکیسیان سال گذشته در دیدار با دانش‌آموزان ارمنی گفت: شما نسل آینده ارمنستان وظیفه دارید آرارات و شرق ترکیه را به ملت ارمنی بازگردانید. این اظهارات آنکارا را به تجدیدنظر در آهنگ تنش‌زدایی واداشت. جنگ روانی و لفظی ارمنستان و ترکیه در حالی صورت گرفت که معاهده صلحی که با حضور امریکا و اروپا بین دو طرف در زوریخ سوئیس امضا شد، در محاق قرار گرفت.
واکنش اردوغان در کنفرانس مطبوعاتی مشترک سال گذشته با الهام علی اف در باکو به این اظهارات قابل انتظار بود. او درخواست عذرخواهی ارمنستان از ترکیه را نمود اما الهام علی‌اف، رئیس جمهور آذربایجان گفت: من سارکیسیان را می‌شناسم و بیش از این از وی انتظار نمی‌رود و از این بهتر نمی‌تواند صحبت کند. آنچه مسلم است، اظهارات سارکیسیان در چارچوب قواعد حقوق بین‌الملل نمی‌گنجد و به نظر می‌آید نوعی مصرف داخلی دارد. ارمنستان هم اکنون با مشکلات متعدد داخلی و اقتصادی روبه‌رو است و حتی شماری از ارامنه به خاطر وضعیت بد اقتصادی به مهاجرت از این کشور روی آورده‌اند و سارکیسیان با این اظهارات و تحریک عواطف و احساسات عمومی، در پی فرافکنی معضلات داخلی است.
روسیه از ارمنستان به صورت کامل حمایت می‌کند. مسکو برای ادامه حضور خود در قفقاز جنوبی به ارمنستان و قره‌باغ که در آن پادگان نظامی دارد احتیاج داشت و اخیراً در همین راستا قرارداد حضور نظامی خود در ارمنستان و قره‌باغ را برای 49 سال تمدید کرده است. روس‌ها صراحتاً اعلام نموده‌اند امنیت ارمنستان جزو اصول منافع ملی‌شان است. در این باره قواعد حقوق بین‌الملل چندان مورد توجه نیست و گاهی یک ناظر سیاسی احساس می‌کند برخی کشورهای مشترک‌المنافع شبیه یکی از استان‌های روسیه هستند. کنگره ملی ارمنستان به رهبری پطروسیان رئیس‌جمهور سابق این کشور اختلاف نظر عمیق با دولت سارکسیان درباره مسئله قره‌باغ و ترکیه دارد. پطروسیان نگاه میانه‌رو و منطقی نسبت به حل مشکلات با آذربایجان و ترکیه داشته به طوری‌که دیدگاه‌های وی مورد توجه مقامات باکو و آنکارا قرار گرفت. پطروسیان طی سال‌های اخیر علی‌رغم مخالفت‌های دولتی تظاهرات و میتینگ‌های اعتراضی گسترده‌ای در ارمنستان علیه دولت سارکسیان برپا کرد. آنها معتقدند بحث اصلی مردم معیشت و مسائل اقتصادی است و نباید با اتخاذ مواضع تند و غیرمنطقی در قبال ترکیه و آذربایجان سبب تحریم و بسته شدن امکان‌های اقتصادی برای مردم ارمنستان شد. این دیدگاه روز به روز با استقبال بیشتری از سوی جامعه ارمنستان مواجه می‌شود و اکنون اکثریت مردم نگاه مثبتی به پطروسیان دارند. ترکیه به علت قره‌باغ رودرروی ارمنستان نایستاده است بلکه این کشور با ارمنستان بر سر دو موضوع مشکل دارد یکی ادعای نسل‌کشی و ژنوساید ارامنه که ایروان خواستار عذرخواهی ترکیه و قبول تبعات بعدی آن است و دیگری بحث آرارات و شرق ترکیه.

با عنایت به موارد فوق به نظر می رسد برقراری روابط ترکیه – ارمنستان قبل از حل مناقشه قره باغ آنچنان هم غیرمحتمل نیست و قطع مناسبات میان این دوکشور بیش از آنچه به اراضی اشغالی آذربایجان توسط ارمنستان مربوط شود، با مشکلات موجود میان ترکیه – ارمنستان مرتبط است. اگر آنکارا و ایروان این دو مشکل را حل کنند مسلماً ترکیه بدون توجه به مسئله قره‌باغ، روابط خود با ارمنستان را عادی خواهد کرد. اما آنکارا با دیپلماسی زیرکانه خود توانسته در افکارعمومی آذربایجان اینگونه جا بیندازد که برای حمایت از آذربایجان با ارمنستان مرزها و روابطش را مسدود نموده است.

 

 مقایسه اجمالی حضور و نفوذ اقتصادی دو کشور ایران و ترکیه در جمهوری های سه گانه قفقاز با تاکید بر رویکرد روسیه
 

باید اذعان کرد که اساسا این حضور ونفوذ قابل مقایسه نیست. ترکیه در آذربایجان و گرجستان بسیار پیشروتر از ایران است. در ارمنستان ایران به دلیل داشتن روابط سیاسی با این کشور و به دلیل نیاز ارمنستان به ایران که از رهگذر عدم رابطه ارمنستان با ترکیه و حاکم بودن فضای نه جنگ نه صلح میان ارمنستان – ترکیه حاصل شده است، نفوذ ایران بیشتر است. با این وجود مبادلات تجاری فیمابین ایران- ارمنستان وترکیه – ارمنستان تقریبا برابر است. ارمنستان به دلیل نیاز به انرژی ایران و عدم حمایت ایران از آذربایجان همواره سعی نموده بیشتر با ایران مراوده داشته باشد. اما این مناسبات بیشتر به نفع ارمنستان بوده و ایران مابازای درخوری از این مناسبات دریافت ننموده است و از رهگذر این روابط افکارعمومی مردم جمهوری آذربایجان را ازدست داده است. گاز و برق ایران به ارمنستان صادر می شود. آذربایجان مدعی است که بنزین، نفت و گازوئیل هم از ایران به ارمنستان صادر می شود .این همکاریها در حالی صورت می گیرد که لابی ارمنی در آمریکا و فرانسه تاکنون اقدام ارزنده ای به نفع ایران انجام نداده است.

در عرصه فرهنگی و مذهبی نیز ترکیه بسیار پیشروتر از ایران در قفقاز حرکت می کند. اقدامات ایران سلیقه ای، سطحی و غیر کارشناسی است. برعکس ایران، ترکیه با اساس برنامه های کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت اقدامات عمیق تر و موثرتری انجام داده و در حال انجام دادن است.

روسیه پس از فروپاشی شوروی سابق به اشکال و ترفندهای مختلف در راستای ادامه تسلط بر قفقاز جنوبی تلاش گسترده ای نموده و همواره مساعی خود را در مسیر ایفای نقش فعال مایشاء در این منطقه نموده است. روسها در قفقاز جنوبی به رغم ادعای همکاری با ایران هیچ گونه همکاری و مشارکت با کشورمان نداشته اند .

قفقاز جنوبی برای روسیه به دلیل تاثیر تحولات آن بر قفقاز شمالی و احتمال همکاری کشورهای آذربایجان وگرجستان با مبارزین قفقاز شمالی از موقعیت استراتژیک برخوردار است. روسها به دلیل اعتقاد به تئوری دومینو در قفقاز شمالی، از هرگونه تاثیر قفقاز جنوبی و حمایت این منطقه از تحرکات در قفقاز شمالی نگران هستند. حوزه نفوذ واقعی روسیه در قفقاز جنوبی ارمنستان است که می توان گفت در همه عرصه ها روسها در این کشور حضوردارند. اما به دلیل عدم وجود مرز مشترک روسیه با ارمنستان مسکو صرفا از طریق گرجستان توان تاثیر گذاری در ارمنستان را دارد. انتقال گاز روسیه به ارمنستان از مسیر گرجستان صورت می گیرد و تفلیس متناوبا از این موضوع به اهرم در برابر روسیه بهره می برد. روسیه به دلیل فشار بر آذربایجان به منظور دریافت امتیازاتی بسیار بیشتر از آنچه که هم اکنون از این کشور دریافت کرده از بحران قره باغ و اشغال اراضی آذربایجان که از رهگذر کمکهای جدی به ارمنستان بر آذربایجان تحمیل نموده به عنوان اهرم فشار بهره می برد.

پس از جنگ روسیه – گرجستان درآگوست سال 2008 جایگاه ترکیه در گرجستان تقویت ومستحکمتر شده است. البته با توجه به امضاء و اجرای سند لغو روادید متقابل برای اتباع ایرانی و گرجی میان مقامات دوکشور که قریب یکسال پیش از شروع شده است،‌ حضور ایرانیان در گرجستان نیز افزایش یافته است و ایران در زمینه تجاری و توریستی همکاریهای خود را با گرجستان گسترش داده است اما ترکیه از جهات مختلف در گرجستان پیشرو است.

 

ایران و ترکیه رقبائی در منطقه قفقاز
 

موقعیت قفقاز جنوبی و اهمیت آن برای ایران وترکیه نشانگر ضرورت رقابت میان دوکشور دراین منطقه است. اما ایران دراین رقابت عملا بازی را به ترکیه واگذار کرده است. ایران صرفا در ارمنستان حضور نسبتا قابل توجهی دارد که این حضور نیز موقتی است. چرا که پس از حل مناقشه قره باغ و آغاز برقراری روابط میان آذربایجان و ارمنستان از یکسو و برقراری روابط میان ترکیه و ارمنستان و باز گشائی مرزهای دو کشور از سوی دیگر به صورت قطعی ترکیه در ارمنستان حضور گسترده تر و عمیق تری خواهدداشت. 

ایران حتی در ارمنستان اقدامی بلند مدت و استراتژیک انجام نداده است. اگر امروز ارمنستان به انرژی ایران نیازمند است و خط لوله گاز ایران به ارمنستان کشیده شده است، فردای روز با حل بحران قره باغ و بحران روسیه – گرجستان، ارمنستان با ایران بازی خواهد کرد چراکه خواهد توانست گاز آذربایجان و روسیه را دریافت کند. ارمنستان تحت فشار روسیه حاضر نشد مسیر ترانزیتی انتقال گاز ایران به مقاصد ثالث شود، در صورتی که تهران باید انتقال گاز به ارمنستان را مشروط به فراهم نمودن ترانزیت گاز ایران می نمود.

به هر تقدیر با رویکرد فعلی سیاست خارجی ایران باید در انتظار ازدست دادن فرصتهای بیشتر در منطقه بود. با حل بحران قره باغ و برقراری رابطه میان ترکیه – ارمنستان ترکیه حضوری فراگیرتر در قفقاز جنوبی خواهد داشت و زمینه ها و میزان شراکت پذیریش را با روسیه به رغم رقابتی که میان آنها موجوداست بیش از پیش افزایش خواهد داد و درچنین وضعیتی مشارکت ایران و روسیه در قفقاز جنوبی به پائین تر از صفر درجه خواهد رسید.

عدم ایجاد امکان همکاری با ایران از سوی روسیه در قفقاز جنوبی در شرایطی صورت می گیرد که ایران در قبال جنایتهای مسکو برعلیه مسلمانان در قفقاز و نقض تمامیت ارضی گرجستان از سوی روسیه سیاست سکوت وانفعال را برگزید .

اقدامات وتحرکات موجود در قفقاز جنوبی بیانگر این است که با نگرش به وجود همگرائی هرچه بیشتر میان غرب و دوکشور قفقاز جنوبی (آذربایجان و گرجستان) و ترکیه و مناسبات غیرمعتمدانه ایران – روسیه در نهایت بازیگر بازنده صرفا ایران خواهد بود و تاکنون نیز چنین بوده است. روسیه از ایران به عنوان کارت بازی استفاده می کند و امتیازات خود را در حوزه ها و زمینه های مختلف از کشورهای قفقاز جنوبی و غربیها دریافت می کند.

ترکیه عمدتا اقدامات ایجابی را سرلوحه سیاست خارجی خود در قفقاز بویژه آذربایجان قرارداده و تا حد امکان از اقدامات سلبی پرهیز می کند. اولویت ترکیه در منطقه اقتصادی – فرهنگی است و از همین رهگذر منافع امنیتی خود را نیز تامین می کند. اولویت ایران در آذربایجان فرهنگی – امنیتی است و از همین رهگذر منافع اقتصادی خود را کف داده است و درعین حال از نظر فرهنگی هم نتوانسته موفقیت قابل توجهی کسب کند و دو کشور با چالش امنیتی مواجهند. مروری بر اظهارات و مواضع برخی مسئولان و رهبران احزاب و سیاستمداران دوکشور در سه سال اخیر در قبال یکدیگر به روشنی این ادعا را به اثبات می رساند. در چنین فضائی بدیهی است که اعتمادی میان دوکشور موجود نیست و رقبا کوس سبقت را از ایران خواهند ربود.

نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۲
غیر قابل انتشار: ۱
علی
|
GERMANY
|
۲۱:۱۶ - ۱۳۹۱/۰۱/۱۳
2
19
سالهاست که بازی تجارت و سیاست بین المللی به امارات و قطر و ترکیه واگذار شده.
نظرات بینندگان