arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۷۸۰۱۰۹
تاریخ انتشار: ۴۸ : ۲۳ - ۱۳ ارديبهشت ۱۴۰۳

یادداشت‌های علم، یکشنبه ۱۳ مهر ۱۳۴۸: شاه قبول نکرد که سر عقد شهناز حضور پیدا کند / از غصه، خیس عرق شدم

یادداشت‌های اسدالله علم: شاهنشاه سر عقد حاضر باشند موافقت نفرمودند. خیلی به دختر بد گفتند به طوری که آثار عصبانیت از چهره شاهانه پیدا بود من از غصه خیس عرق شدم، ولی ناچار بودم عرایضم را بکنم و بگویم بالاخره دختر شماست و نمی‌توانید او را طرد فرمایید. فرمودند: این عروسی به هم می‌خورد. به تو قول می‌دهم اگر دو سال دوام کرد آن‌ها را بپذیرم عصری افتتاح نمایشگاه بزرگ آسیایی بود.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

سرویس تاریخ «انتخاب»: اسدالله علم (۱ مرداد ۱۲۹۸ بیرجند – ۲۵ فروردین ۱۳۵۷ نیویورک)، یکی از مهم‌ترین چهره‌های سیاسی دوران محمدرضا شاه، وزیر دربار از ۱۳۴۵ تا ۱۳۵۶ و نخست‌وزیر ایران از سال ۱۳۴۱ تا ۱۳۴۲ بود. 
 
«انتخاب» هر شب یادداشت های روزنوشت علم را منتشر می کند.
 
یکشنبه ۱۳ مهر ۱۳۴۸: چه روز بدی سیزده نحس است، راست میگویند. صبح شرفیاب شدم کارهای جاری را عرض کردم. شاهنشاه خیلی گرفته بودند ابتدا به ساکن به من فرمودند عراقی ها می گویند ما هیچ حقی به خلیج فارس نداریم دلم میخواست حساب آنها را کف دستشان بگذارم. عرض کردم: مزخرف می گویند ولی باز هم عرض همیشگی خودم را تکرار می کنم که
 
اگر پیل زوری و اگر شیر جنگ  / به نزدیک من صلح بهتر که جنگ
 
صحبت های زیادی شد فرمودند بی میل نیستم در مراجعت از آمریکا با رئیس جمهور جدید فرانسه ملاقات کنم ترتیب این کار را بده. عرض کردم بهتر خواهد بود که پیش از ملاقات رئیس جمهور آمریکا رئیس جمهور فرانسه را ملاقات فرمایید. فرمودند نه اوّل ببینیم آنها به ما چه میدهند که کمبود آن را شاید با رئیس جمهور فرانسه صحبت کنیم به علاوه آن وقت روشن تر به اوضاع خواهم بود. عرض کردم وزیر خارجه اسرائیل هفتم اکتبر برای شرفیابی خواهد آمد راجع به والاحضرت شهناز هرچه کردم شاهنشاه موافقت فرمایند که اگر عروسی می کنند.
 
شاهنشاه سر عقد حاضر باشند موافقت نفرمودند. خیلی به دختر بد گفتند به طوری که آثار عصبانیت از چهره شاهانه پیدا بود من از غصه خیس عرق شدم ولی ناچار بودم عرایضم را بکنم و بگویم بالاخره دختر شماست و نمیتوانید او را طرد فرمایید. فرمودند: این عروسی به هم میخورد. به تو قول می دهم اگر دو سال دوام کرد آنها را بپذیرم عصری افتتاح نمایشگاه بزرگ آسیایی بود. خیلی عالی است ولی آن جا هم غصه عجیبی خوردم زیرا مسیر موكب مبارک را راهنما اشتباه کرد. مستقبلین یک طرف دیگر منتظر بودند. با آن که دستور داده بودم از طرف تشریفات و گارد مطالعه زیاد شده ،بود احمقها اشتباه کردند. اجازه خواستم همه را تنبیه .کنم نمیدانم اجازه مرحمت خواهند فرمود یا نه؟
نظرات بینندگان