arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۸۸۶۴۵
تاریخ انتشار: ۰۰ : ۱۲ - ۰۳ دی ۱۳۹۱

تحریف مصاحبه نوه امام (ره) با دیلی تلگراف + متن کامل مصاحبه

پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : برسانم.
روزنامه ديلي تلگراف يك هفته قبل در نسخه 14 دسامبر خود اقدام به انتشار مصاحبه‌اي با نعيمه اشراقي، نوه حضرت امام خميني كرد.

به گزارش سرویس سیاسی «انتخاب» ؛ اما از آنجایی که این روزنامه اظهارات خانم اشراقی را به شکل کاملاً مخدوش منتشر کرده بود، متن کامل و بدون تحریف این گفت و گو در پی می آید:

شما نقش خود را در ميان اعضاي خانواده آيت‌الله خميني و ميراث او چگونه مي‌بينيد؟

براي پاسخ به اين سوال، ابتدا لازم مي‌دانم به مقدمه‌يي مختصر از اتمسفر و فضاي حاكم بر خانواده امام خميني و تاثير ايشان در تبيين آن اشاره كنم: اين سيستم بر مبناي دو اصل صداقت و شفافيت پايه‌ريزي و شكل گرفته است، در اين روابط معنوي كه برآمده از دل است، دروغ و پنهان‌كاري جايي ندارند.

اين يك شعار نيست چرا كه با پذيرش قلبي اين تفكر امام از سوي تك‌تك اعضاي خانواده (بدون توجه به آنكه اظهار حقايق تا چه ميزان ممكن است براي آنان دردناك و دردسرآفرين باشد)، كسي جز گفتن حقيقت به معادل ديگري نمي‌انديشد. از زمان حيات امام اين سنت نيكو به يادگار مانده است كه اعضاي خانواده خود را موظف مي‌دانند تا طي جلساتي دور هم جمع شوند و فارغ از مشغله‌هاي روزانه، زمان متمركزي را براي ديدار با يكديگر اختصاص دهند.

در لحظه‌لحظه اين جلسات هميشگي، اعضاي خانواده با مشاركت و تبادل‌نظر درباره مسائل مختلف و پرداختن به موارد حساسيت‌برانگيزي كه طرح آنها بسيار مهم به نظر مي‌رسند، به بحث و مشورت مي‌پردازند. نتايج قريب به اتفاق چنين جلساتي به اخذ تصميمات واحدي مي‌انجامد كه افراد خود را مستلزم به رعايت آن مي‌دانند.

خاطرنشان مي‌كنم در خانواده‌يي بزرگ شده و زندگي مي‌كنم كه اساس اداره آن بر خرد جمعي استوار است. در چنين اجتماع كوچكي، رشد و بالندگي شخصي مانند گرايش به تخصص يا احترام به‌عقايد ديگر اعضا، در اولويت قرار دارد. اختلاف عقايد احتمالي و موارد سليقه‌يي هم كوچك‌ترين تاثيري بر روابط خانوادگي نمي‌گذارد و طرفين با ايجاد فضايي بر مبناي گفتمان و ديالوگ، سعي در درك حساسيت‌هاي متقابل را تمرين مي‌كنند. در اين ميان، نقش امام تحت عنوان مرجع قدرت در كانون خانواده گرچه فضاي مقتدرانه‌يي را ترسيم مي‌كرد، اما اين اقتدار قابليت انعطاف بسياري نيز در بر داشت.

به طوري كه قبل از اتخاذ هر تصميم تاثيرگذاري، امكان تغيير در آن را (با شنيدن نظرات هر يك از اعضاي خانواده) امكان‌‌پذير مي‌كرد. به‌عبارتي، هر عضو خانواده فراگرفته‌اند تا با ابراز آزادانه احساس خود نسبت به تصميمات جاري، امنيت و جايگاه مسوولانه‌يي براي خود داشته باشند. همچنين براي هر عضو بين احساس تعلق به خانواده و حفظ هويتي جداگانه نوعي تعادل وجود دارد. لازم به ‌يادآوري است كه توازن بين تصميمات جمع و حفظ هويت شخصي در خانواده ما، همواره گزينه‌هاي تعادل و تعامل را به ارمغان مي‌آورد. در چنين اجتماع دموكرات و كوچكي چنانچه عقايد يك فرد مورد تاييد همه اعضا نباشد، كوچك‌ترين تاثيري در روابط شخصي و خانوادگي نمي‌گذارد. به طور مثال حسن و حسين خميني (دو چهره مطرح خانواده)، هرچند داراي ديدگاه‌هاي سياسي متفاوتي هستند، ولي هيچ گاه پيوند عموزادگي بين‌شان قطع يا كمرنگ نشده است. بنابراين، نقش من (به عنوان يك نوه)، از هارموني اين جمع گسستني نيست. ستاندن ميراث امام هم از ما ستاندني نيست. چرا كه امام چيزي را كه قابل پس گرفتن باشد به ما نداد!

فكر مي‌كنيد جمهوري اسلامي امروز با حكومتي كه پدربزرگ شما خواهان برقراري آن بود، چه تفاوت‌هايي دارد؟

بر كسي پوشيده نيست كه يكي از اهداف مهم امام در شكل‌گيري انقلاب، برقراري عدالت اجتماعي بود. از نخستين و مهم‌ترين راه‌هاي برقراري عدالت در جامعه، تشكيل حكومت است. تا حكومتي نباشد نهادي نيز براي برقراري عدالت وجود ندارد. عهده‌دار حكومت شدن از نظر امام در ذات خود تمايز و مقامي نيست بلكه تنها وسيله‌يي براي اجراي احكام و برقراري نظام عادلانه اسلام است. بر همين اساس، شكل‌گيري نظام جمهوري ‌اسلامي در ايران به‌معناي آن بود كه اين حكومت از يك سو به ‌نقش تعيين‌كننده اراده مردم نظر دارد و از سوي ديگر قصد دارد در چارچوب انديشه‌هاي اسلامي گام بر‌دارد. در چنين دورنماي آرماني كه تلفيقي از نقش مردم و حكومت ديني بود، هيچ عامل تحميل در آن وجود نداشت.

از طرفي، مشاركت مستقيم مردم هم كه به عنوان يكي از شاخص‌هاي عمده توسعه سياسي خواست رهبر فقيد انقلاب شناخته شده. يكي از دلايل اثبات اصالت راي مردم از ديدگاه ايشان اين است كه تعيين نظام سياسي يعني طرح اوليه جمهوري اسلامي به آراي عمومي گذاشته شد. با تاييد بي‌نظير مردم، نظام جمهوري اسلامي رسميت يافت. پس از اين رفراندوم تاريخي، موضوع تدوين قانون اساسي (كه پيش از اين و طبق خواست امام در هنگام اقامت در پاريس به تيمي به سرپرستي دكتر حبيبي سپرده شده بود)، در دستور كار قرار گرفت.

پيش‌نويس اوليه با الگوبرداري از قانون اساسي فرانسه كه دربرگيرنده كامل‌ترين و مترقي‌ترين قوانين بشري در دنيا به حساب مي‌آيد، بر پايه اصول متعالي اسلام تدوين و با نگاهي به مقوله آزادي به عنوان نياز اوليه بشر، اصلي صريح را در كتاب قانون لحاظ كرد.

طبق پيشنهاد و اصرار مهندس بازرگان (نخست وزير دولت موقت) براي تاسيس مجلس موسسان، كه البته با عنوان خبرگان قانون اساسي، با نمايندگان منتخب مردم تشكيل شد. اصل ولايت فقيه پس از بررسي (كه در پيش‌نويس قانون اساسي به‌صورت نظارتي طرح و عرضه شده بود) به شكل فعلي درآمد. ‌پس از فوت امام، توسط مجلس خبرگان متمم قانون اساسي، لفظ مطلقه نيز اضافه شد.

پس از پيروزي انقلاب، امام طبق تصميمي كه از قبل داشتند در شهر قم ساكن شدند. و نظرشان بر اين بود كه تنها نظارت عاليه داشته باشند و در امور اجرايي دخالت نكنند و با دخالت روحانيون نيز مخالف بودند، اما مواجهه با جامعه‌يي ملتهب و انقلابي نوپا در كوران اتفاقات ناگوار از جمله: ترورها، بمب‌گذاري‌ها و آتش‌افروزي‌هايي با نام استقلال‌طلبي در استان‌هاي مرزي و... امام را به يك جمع‌بندي رساند كه نه سياست‌هاي گام به گام مهندس بازرگان در آن برهه حساس زماني و نه روحانيوني كه تازه به قدرت رسيده بودند و با تشكيك در نظرات و نحوه اداره كشور، جوابگوي اين از هم گسيختگي نيست؛ جمع‌بندي‌اي كه به‌حضور مستقيم و مقتدرانه ايشان در كليه امور انجاميد.

در چنين شرايطي تنها راه غلبه بر بحران‌هاي پيش‌رو، برقراري ثبات و امنيت در كشور و جلوگيري از فروپاشي نظام، بدون اعمال نفوذ كلام و پشتوانه قوي مردمي‌شان غيرممكن مي‌نمود. پدربزرگم عميقا بر اين باور بود كه نيروهايي كه به اصل نظام وفا دارند (فارغ از گرايش‌هاي مختلف سياسي و جناحي)، مي‌توانند در تمامي مناصب و بخش‌هاي اداره كشور مشاركت داشته باشند.

اعتقاد به خردگرايي جمعي و احترام به راي اكثريت و اعتماد به مردم از مشخصه‌هاي بارز ايشان بود. در جامعه كنوني، عده‌يي در لايه‌هاي مياني حكومت، ضمن اعتقاد نداشتن به راي اكثريت، آراي مردم را تنها زينت‌بخش اهداف خود ‌مي‌دانند! در حالي كه اعتقاد قلبي امام به راي مردم به گونه‌يي بود كه سرچشمه مشروعيت تمام نظام و حتي اصل ولايت فقيه را در راي مردم تفسير مي‌كردند.

شما نخستين‌بار چه زمان و با چه هدفي به فيس‌بوك پيوستيد؟

بيشتر از 4 سال از عضويتم در فيس بوك مي‌گذرد. در ابتدا با انگيزه اوليه‌‌ پيدا كردن دوستان قديمي به اين شبكه اجتماعي پيوستم؛ اما به‌تدريج و با شناخته شدن و استقبال نسل جوان و كنجكاو جامعه، به اين مهم دست يافتم كه دنياي مجازي سرشار از فرصت‌هاي بي‌پايان در عرصه ارتباطات است.

 به جرات مي‌توان گفت؛ ناديده گرفتن و غافل ماندن از توانايي‌هاي بالقوه اين شبكه، چيزي جز عقب‌ماندگي علمي نام نمي‌گيرد. يكي ديگر از توانمندي‌هاي شگرف فيس‌بوك، به چالش كشيدن تضارب آرا و شناخت از روحيات، عقايد و همچنين علايق و دلبستگي‌هاي انساني در حوزه‌هاي گوناگون است كه مي‌توان به طور آنلاين و زنده, به بحث و گفت‌وگوي سازنده نشست.

براي من به عنوان نوه بنيانگذار جمهوري اسلامي، آشنايي با مردمي كه پيش از اين قادر نبودم به راحتي از ديدگاه‌ها و بيم و اميدهايشان آشنا شوم، بسيار مهم است. بديهي است كه در زمان فعلي، اين سايت مهم‌ترين شاهراه براي ارتباط مجازي و آشنايي با نظرات مخالف و موافق در موضوعات مرتبط با مسائل بشري است كه مي‌تواند در حوزه شناخت شخصي، آشنايي با آرا گوناگون درباره پدربزرگم و نظام جمهوري اسلامي كارگشا باشد.

شما دوستان فيس‌بوكي زيادي داريد؟ آيا آنان از طبقات مختلف اجتماعي به شما پيوستند؟

بله! اما از آنجايي كه تعداد حداكثر پذيرش دوست در هر صفحه 5 هزار نفر تعيين شده و ‌پذيريش بيش‌از اين تعداد امكان‌پذير نيست و درخواست‌هاي زياد بابت پذيرش دوستي‌هاي جديد، صفحه ديگري ايجاد كرده‌ام كه با فعال شدن آن، چند هزار نفر ديگر به تعداد دوستان قبلي اضافه شده ‌است.

لازم به ‌ذكر است كه در پذيرش دوستان هيچ گزينشي صورت نگرفته و لذا طبيعي است كه در بين آنان موافقان و مخالفان سرسخت نظام از طبقات و اقشار مختلف اجتماعي ديده شوند.

آيا ايران بايد با جهان، ارتباطات آزادانه و گسترده‌تري داشته باشد؟

پيشرفت‌هاي روزافزون بشر در عرصه‌هاي مختلف علمي، فرهنگي، اجتماعي و اقتصادي و به‌خصوص ظهور پديده‌هاي مختلف در عرصه تكنولوژي و امكانات در اختيار بشر، دگرگوني‌هاي فاحشي را در نوع روابط انسان‌ها ايجاد كرده، چنانچه روابط انساني در سراسر جهان رنگ و بوي خاصي به خود گرفته است. گويي جهاني عاري از مرزهاي كليشه‌يي در شرف ‌تكوين است. ديگر دولت‌ها تنها تصميم‌گيرندگان روابط بين‌الملل نيستند؛ بلكه NGOها، سازمان‌هاي بين‌المللي، بنگاه‌هاي اقتصادي و حتي افراد مستقل نيز نقش مهمي در ايجاد اين روابط ايفا مي‌كنند. لذا وقت آن رسيده تا ايران و ديگر كشورهاي خارجي با تمرين دموكراسي، از تقابل با افراد و سازمان‌هاي يادشده پرهيز و از انتقال تكنولوژي و دانش در فضايي آزاد نهراسند. در چنين حالتي است كه ارتباطات آزاد و گسترده رواج يافته و بازگشايي مرزهاي جغرافيايي و اجتماعي، راه پيشرفت و توسعه در ايران را ممكن و هموار مي‌سازد.

شما چگونه مي‌خواهيدمشكلات و خواسته هاي نسل خودتان را در خارج از فضاي مجازي به گوش مسوولان كشور برسانيد؟

ما به لحاظ بافتِ روابط اجتماعي و معاشرتي، با اغلب خانواده‌هاي رده اول مسوولان نظام در ارتباط هستيم، شخصا سعي‌ام بر اين بوده تا در لابه‌لاي اين روابط دوستانه (و تا جايي كه فضاي موجود اجازه بدهد)، صداي اعتراض مردم را به گوش مخاطبان اعتراض برسانم.

آيا شما براي خود آينده مثبتي را در ايران مي‌بينيد؟ پيام‌تان به جهان خارج درباره آمال و آرزوهاي نسل جوان ايران چيست‌؟

هر چند در جايي گفته بودم شخصا به آينده خوش‌بين هستم اما چشم‌انداز آينده‌يي مثبت براي من و نسل جوان كشورم همگي در گرو آينده كشورم است. از طرفي چنين به‌نظر مي‌رسد كه دنياي غرب با اعمال تحريم‌ها و نشانه رفتن مستقيم تيغه تيز اسلحه‌شان به سوي شاهرگ مردم، قصد دارند تا به‌عمد مانع راه‌هاي پيشرفت و توسعه نسل آينده و رفاه اقتصادي نسل حاضر شوند.

حال سوال من اين است؛ آنان چگونه سنگ آرزوهاي از دست رفته نسل جوان ايراني را به سينه مي‌كوبند؟! در همين راستا، پيام شفاف من به جهان خارج با همين مضمون مطرح مي‌شود؛ خانم‌ها، آقايان! اعمال سياست‌هاي يكسويه‌تان به نابودي آمال و آرزوهاي نسل جوان كشورم منتهي خواهد شد. شما به بهانه مناقشات اتمي و وادار ساختن ايران به همكاري، گزينه‌هايي را برگزيديد كه مردم سرزمين من در تيررس چنين حملات مهلك اقتصادي قرار گرفته و مصونيت ندارند.

حاكمان قدرتمند جهان! آيا مي‌دانيد كه دولت‌هاي تحت‌فشار مورد نظرتان براي دور زدن تحريم شما جذب حكومت‌هاي رانت‌خواري مي‌شوند كه با تخطي از معيارهاي بين‌المللي و بهره‌برداري متقابل از ضعف كشور تحريم شده حاضر به مناسبات و مبادلات پنهاني هستند؟ اگر نمي‌دانيد، چشم‌هاي خود را بشوييد و ببينيد شرايط تحريم در ايران اگر براي نظام خطراتي را در پي داشته، اما بيشترين فشار بر قشر آسيب‌پذير جامعه وارد شده است.

در اين ميان، آينده من نيز از سرنوشت مردم كشورم جدا نيست و همه اهدافم را در حضور جانانه و ماندن در ايران مي‌بينم. آرزو دارم براي مابقي عمر در كشورم زندگي كنم و هيچگاه مجبور به جلاي وطن و تقبل رنج مهاجرت نشوم.
نظرات بینندگان