پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : اصطلاح اخلاق حرفه اي از جنس موضوعاتي است که
طيف جامعي از موضوعات و مشاغل حرفه اي و شغلي را شامل مي شود و در اين
ميان دست اندرکاران حوزه نشر نيز از اين قاعده مستثنا نيستند. چندي است که
زمزمه تدوين منشور اخلاق نويسندگي به منظور زمينه هاي فرهنگي و اخلاقي
رعايت قانون از سوي نويسندگان کشور در مجامع ادبي کشور مطرح مي شود؛ موضوعي
که به اعتقاد برخي از اهل قلم، به دليل نبود شفافيت و تعريف صحيح و نيز
تکراري بودن محتواي دربرگيرنده آن، نمي تواند به جريان سازي در حوزه نشر
بپردازد.
به اعتقاد بسياري، منشور اخلاق نويسندگي که بي ترديد هدفي جز بها دادن
به حقوق فعالان حاضر در حوزه نشر در سر ندارد، موضوعي نيست که به
قانونگذاري تازه اي نياز داشته باشد. قوانين در رابطه با اخلاق حرفه اي
نويسندگي را سال هاست که نوشته و تصويب کرده اند و کدام نويسنده اي است که
آن را نداند، اما سئوال اينجاست که واقعاً چه کسي آن را اجرا مي کند؟
امروزه کيست که نداند بدون اجازه صاحب اثر، نبايد اثري را منتشر کند،
اما چرا رعايت نمي شود؟ مگر سرقت ادبي اختراع جديدي است؟ ده ها سال قبل اين
موضوع مطرح شده است و همه اهالي قلم آن را مي دانند، ولي اراده و عزمي
براي رعايت آن وجود ندارد.
به باور برخي، منشور اخلاقي تنها يک متن نوشته است که ضمانت اجرايي
مانند قانون ندارد و تنها مي توان گفت که لطفا آن را رعايت کنيد و چون وجه
قانوني ندارد، مطرح کردن آن نيز بيهوده است. مثل آنکه بخواهيم يک بار ديگر
مفاد قانوني را که سال ها قبل نوشته شده است را دوباره بنويسيم و اين بار
با خواهش بخواهيم که عملي شود.امروزه وقتي در رسانه ملي به سادگي شعر يک
شاعر، يا بخشي از اثر يک نويسنده، يا عکسي از يک عکاس بدون ذکر نام وي
ارايه مي شود، چگونه مي توان از ترويج اخلاق در حوزه اي چون نشر سخن گفت ؟
آيا مخاطب حق ندارد بداند مطالبي که دريافت مي کند متعلق به چه کسي است؟
از سويي، مفهوم دقيقي نيز از اخلاق در جامعه ما تبيين نشده است؛ اگر
مقصود از اخلاق نويسندگي، حقوق اخلاقي است، بايد اذعان داشت که اخلاق يک
مفهوم کلي است و زماني که تئوريزه مي شود، از آن به عنوان حقوق ياد مي
کنيم.اخلاق در هر حوزه اي تنها از راه رعايت متقابل قانون عملياتي مي
شود.
قانون مجموعه اي از حقوق شرعي و مدني است که رعايت دوطرفه و متقابل آن
مي تواند به ايجاد موضوعي به نام اخلاق منجر شود. از سويي در تمام مکاتب
ادبي سابقه حضور اخلاق در ادبيات ذکر شده و نسبت اين دو نيز با يکديگر
بررسي شده است و حتي در ديدگاه هاي لائيک نيز بر آن تاکيد شده است، اما
بايد ديد اين اخلاق و نسبت آن با نوشتن را تا چه اندازه و به چه شکلي تعريف
کرده ايم.از سوي ديگر بايد اين نکته را نيز مطمح نظر قرار داد که تدوين
منشور اخلاق نويسندگي نيازمند وجود صنف واحد نويسندگي است که در حال حاضر
در کشور وجود ندارد.
چنين منشوري را بايد از طريق نظام جامع اهل قلم و
نويسندگي پيگيري کرد که متأسفانه در ايران وجود ندارد.در تمام دنيا نظام
نامه هايي براي مشاغل مختلف مثل پزشکي و مهندسي وجود دارد که مرام حرفه اي
آن شغل را تشکيل مي دهد. درباره شغل نويسندگي نيز اگر سازمان نظام اهل قلم
وجود داشته باشد، مي توان در آن سوگند نامه هايي را نوشت که مرام حرفه اي
نويسندگي را مشخص کند.
تدوين منشور اخلاق نويسندگي از مجراي فعاليت ادارات
دولتي نمي تواند محقق شود و نيازمند برنامه ريزي و پيگيري صنفي در اين
رابطه است.وقتي صحبت از صنف مي کنيم، منظورمان تشکيل نهاد هاي جامع و
فراگيري است که بدون دخالت دولت و جناح بنديهاي سياسي شکل مي گيرد تا کساني
که شغل آنها نويسندگي است در آن عضو شوند و هم راستا با آن مطابق قواعد و
مقررات آن مجموعه يک نظام نامه تدوين شود.تشکلهاي صنفي موجود مثل انجمن قلم
و يا کانون نويسندگان بيشتر بر اساس گرايش هاي اعتقادي اعضا خود شکل گرفته
است و هرگز يک نظام کاملاً حرفه اي و يا صنفي را براي خود متصور نبوده
اند.در يک نظام صنفي هر کس بدون توجه به گرايش سياسي خود مي تواند عضويت
داشته باشد و در چنين نظامي است که امکان تدوين منشور و نظام نامه اخلاق
حرفه اي امکان پذير است.