در منشور اتلانتیک که شوروی به آن ملحق شده و اعلامیه اول دسامبر ١٩٤٣ کنفرانس تهران و منشور ملل متحد اگرچه به صراحت بیان نشده بود ولی به طور ضمنی تأیید شده بود. اتحاد جماهیر شوروی حاکمیت ایران را به نحوی که در مغز ما وجود دارد، رعایت نکرده بود. طبق مدارکی که ما در دست داشتیم شورویها بیش از پیش در امور داخلی ایران مداخله میکردند و روسیه با اقدامات خود تعهدات قراردادی خود را طبق ساختار فکری ما زیر پا میگذاشت.
در سال ۱۳۳۴ بیش از ۱۳۴ هزار خانه در تهران مورد اجاره بوده و متوسط رقم اجاره خانه در پایتخت ۲ هزار و ۳۹ تومان بوده است.
بر فرض اشخاص با حسن نیت انتظار داشتند که شورویها با عقب نشینی شرکتهای نفت انگلیسی و آمریکایی یا قربانی کردن ساعد یا عقیم کردن هیئت، ساکت شوند. رویدادهای بعدی نشان داد که این اشخاص چقدر دچار اشتباه بودهاند. روسیه همچنان در اجرای نقشه هایش پیش رفت و البته همانند گذشته آنها را در زیر پرده نگاه داشت
یادداشتهای اسدالله علم: امروز هویدا نخستوزیر برای یک مسافرت سه هفته به لهستان و تونس رفت. خدا شانس بدهد، از این بیخیالی و آسودگی و بیکاری و بیکارگی. بوتو هم به شیراز و اصفهان رفت. فردا بر خواهد گشت.
علی اصغر غروی در گفتگو با انتخاب، به بیان ناگفته هایی از سرلشکر قدر رئیس اطلاعات خارجی ساواک و سفیر ایران در لبنان، امام موسی صدر، چمران، قذافی می پردازد.
در هر حال، خواه منظور روسها بلوف زدن بود یا نبود، آنها موفق شدند ضعف دولت ایران و نرمش دولتهای آمریکا و انگلیس را آشکار سازند. هر قدر اقدام امریکائیها و انگلیسیها در کسب امتیاز در جنوب شرقی بیموقع و نابجا بود عقب نشینی فوری آنها در برابر قدرت نمائی روسها به اعتبارشان اضافه نکرد. عمل ایرانیان نیز واکنش یک دولت کاملاً وحشت زده بود تا یک دولت «مستقل». در حقیقت مجلس که بنظر می رسید از اقدام نیمه شجاعانه و نیمه بزدلانه آقای ساعد پشتیبانی میکند اکنون موجبات سقوط او را ظاهرا به دو منظور فراهم کرد: برای خوشایند روسها و برای نابودی هیئت مالی آمریکا. جالب بود که حمله به هیئت در خلال سفر آقای کافتارادزه و پس از آن شدت گرفت.
یادداشتهای اسدالله علم: شام در کاخ گلستان مهمانی بوتو بود. قبل از آن که شاهنشاه وارد کاخ گلستان بشوند، پای پله ها منتظر ورود موکب شاهانه بودیم. بوتو به من گفت امروز که سفرای خارجی پیش من آمدهاند سفیر شوروی به من میگفت: «نطقهای دیشب خیلی پروتکلی بود و موضوع مهمی نداشت. آیا مذاکرات رضایت بخش نیست؟» امشب میخواهم جوابش را بدهم و اتفاقاً سر شام جواب داد.... حزب عوامی پاکستان به شاهنشاه ایراد گرفته است. حالا لابد بیشتر لج خواهند کرد که فرمایشات شاهنشاه موضوع مداخله در امور پاکستان است. شاهنشاه مصاحبه [ای] با [سالزبرگر] Cyrus Sulzberger نیویورک تایمز فرموده بودند و این مصاحبه بوده است که باعث سر و صدای اقلیت پاکستان شده است.
در این هنگام شایعاتی در تهران رواج یافت که نیروهای اضافی شوروی وارد شهر شده و راههای شمال بسته شده است. حزب توده میتینگ بزرگی در برابر مجلس ترتیب داد که فریادهای «مرده باد ساعد» و «مرده باد سیدضیاء» همراه با شعارهایی دایر بر محکوم ساختن هیئت مالی امریکا به گوش می رسید. ارتش شوروی با کامیونهای مسلح، موتوسیکلت و مسلسل در خیابانهای تهران رژه رفت. تظاهرات مشابهی که آشکارا از جانب شورویها و حزب توده بر پا شده بود در تعدادی از شهرهای شمال کشور صورت گرفت.
یادداشتهای اسدالله علم: سفیر آمریکا نامه [ای] نوشته و گفته که برای تحقیقات واترگیت به آمریکا احضار شده است، به این جهت پنجشنبه منزل من نمیتواند بیاید، ولی خانمش خواهد آمد. عرض کردم. خیلی تعجب فرمودند که چه طور او را احضار کرده اند....
در اواسط سپتامبر آقای کافتارادزه معاون کمیساریای امور خارجه شوروی وارد صحنه شد و پس از یک سلسله ضیافت شام و عصرانه و ملاقاتهای رسمی برای گردش به شمال رفت. بمحض اینکه مراجعت کرد معلوم شد که به آقای ساعد نخست وزیر پیشنهاد کرده که دولت ایران امتیاز نفت شمال را به روسها بدهد. بنظر نمی رسد که آقای کافتارادزه هیچ گاه یک پیشنهاد خاص یا چیزی شبیه به طرح امتیازنامه تسلیم کرده باشد که بتواند اساس مذاکرات قرار گیرد. او فقط موافقت نخست وزیر را خواسته بود.
یادداشتهای اسدالله علم: صبح شاهنشاه آریامهر (محل سکونت کارکنان ذوب آهن) را که به تازگی بسیار زیبا ساخته شده ملاحظه فرمودند. در مدرسه بسیار زیبایی که ساخته شده، بچه روسها هم در یک قسمت على حده درس میخوانند. آن جا را هم بازدید فرمودند. تمام شعار میهنی و ارتشی و حتی رژه ارتش سرخ بود. فرمودند: به وزیر آموزش بگو از اینها یاد بگیرند. بعد شاهین شهر را که در خارج اصفهان بخش خصوصی میسازد بازدید فرمودند. بعد سنگ بنای دانشگاه آریامهر را کار گذاشتند بعد به فرودگاه آمده و به تهران [بازگشتیم]. در فرودگاه علیا حضرت شهبانو به استقبال آمده بودند.
در اوایل بهار ١٩٤٤ دو کمپانی آمریکائی سوکونی - واکیوم و سینکلر نیز نمایندگانی به تهران فرستادند و پیشنهاداتی تسلیم کردند. مسئله در طول تابستان در مرحله مذاکره بود و تا پائیز کشیده شد، بدون اینکه به امضای قراردادی از سوی دولت ایران با تقدیم لایحهای در این خصوص به مجلس بینجامد.