یادداشتهای اسدالله علم: موضوع تاکس قند و مداخله... را عرض کردم، ولی عرض کردم: بدبخت... تنها نبوده، اشخاص دیگری هم بودهاند. فرمودند: من که به تو گفتم لاشخورها هم جمع شده بودند. من دیگر اسامی را که عبارت بود از امیر هوشنگ دولو و یکی از وزرا عرض نکردم. شاهنشاه هم چیزی نفرمودند، ولی میدانم که میدانستند. حال باید دید عکس العمل آینده شاهنشاه چه خواهد بود.
تنها امتیاز مهم شورویها مربوط به بهره برداری از منابع طبیعی است که بموجب قرارداد شیلات بحر خزر مورخ اول اکتبر ۱۹۲۷ پیش بینی شده است. این قرارداد نتیجه فشارهای مداومی است که روسها طی مأموریت اول من به ایران وارد می ساختند و قبل از انعقاد قرارداد خودشان بخشی از تأسیسات را اشغال و اداره میکردند. قرارداد شامل کلیه حقوق ماهیگیری در سواحل جنوبی بحر خزر و سه رودخانه میشود و این حقوق را به یک شرکت مختلط ایران و شوروی به مدت ۲۵ سال اعطا میکند. هریک از دو دولت ۵۰ درصد سرمایه شرکت را دارد.
یادداشتهای اسدالله علم: به من فرمودند: وقتی من دستور دادم که چغندر قند را از زارعین به قیمت گرانتر بخرند، در عین حال دستور دادم دو قران از مالیات بر کارخانههای قند از هر کیلو شکر کم شود و این دستور من هم اجرا شده است. قیمت چغندر از امسال بالا رفت و دو قران مالیات را هم از سال دیگر کسر خواهند کرد و نخواهند گرفت. شنیده ام... پسر [یکی از وابستگان] رفته پیش کارخانه چیها و گفته است تمام کارخانجات قند ایران باید از بابت دو قران، سی ملیون تومان به من بدهند تا من ترتیبی بدهم که زودتر این امر اجرا شود. فوری ابلاغ کن اگر چنین پولی داده شود در آن کارخانه را که پول داده، خواهم بست و بعد هم به این پسره ابلاغ کن، از ایران بیرونت میکنم. حرص و ولع هم حدی دارد! ب
نظر روسیه نسبت به همکاری بین سه قدرت بزرگ نیز طبعاً همین است. تا وقتی که مقاصدشان را پیش میبرد از آن استقبال میکنند، ولی در مواردی که خودشان قادرند به تنهائی عمل کنند، هر جا بتوانند از همکاری با دو قدرت دیگر اجتناب و آن را رد میکنند.
یادداشتهای اسدالله علم: نفتیها به اتفاق فلاح از ساعت ۴ تا ۷ بعد از ظهر شرفیاب بودند. فلاح تلفن کرد که مذاکرات عالی بود و شاهنشاه هر چه خواستند گرفتند، ولی راجع به گاز با آنها یک توافقهایی شد. پس عرایض دیشب نفتیها توسط من خیلی بی تأثیر نبوده است. قرار است فلاح را فردا یا پس فردا ببینم که توضیح بدهد. گو اینکه فردا صبح شاهنشاه به من خواهند فرمود.
یادداشتهای اسدالله علم: صبح شرفیاب شدم. شاهنشاه خیلی سرحال نبودند. فرمودند: ابرها روی شیراز و اصفهان آویزان هستند و باران نمیدهند. عرض کردم: کشور شاهنشاهی بزرگ است. همه جا که نباید خوب باشد.
یکی از برجستهترین و شاید مهمترین خصلت فکری دولت شوروی بدگمانی است. همراه آن عادت به پنهانکاری، انزوا گزینی، دور نگه داشتن خبرنگاران و ناظران خارجی از اماکنی که سیاست و مقاصد شوروی در دست اجراست. این پدیده گیج کننده را شاید نتوان تنها به بدگمانی روسها نسبت داد، بلکه موضوعی است که پرزیدنت روزولت «عقده حقارت» نامیده است
تصویری از یک خودروی زرهی متعلق به مسیحیان حزب فالانژیست (کتائب) با گرایش ملیگرای راستگرا در لبنان متعلق به سال ۱۹۷۶ را ببینید.
دلایل اضافی دربارۀ سیاست شوروی را در ویژگیهای اخلاقی و روانشناسی مردم و حکومت آن مییابیم. اتحاد جماهیر شوروی بیشتر آسیائی است تا اروپائی، بیشتر شرقی است تا غربی. طرز تفکر و عمل روسها از بسیاری جهات شبیه ایرانیان است، هر چند از جهات دیگر فرق دارد.
یادداشتهای اسدالله علم: سر شام رفتم، بحث و گفت و گوی اعلیحضرت همایونی و علیا حضرت شهبانو بود بر سر اینکه علیا حضرت می فرمودند: مناظر طبیعی کشور را به این آسانی خراب نکنید. شاهنشاه می فرمودند: کشور باید پیشرفت کند و سریع پیشرفت کند. به علاوه اگر یک گوشه خراب میشود، من هکتارها جنگل به وجود آورده ام. شهبانو میفرمودند: مگر نمیتوانید بفهمید که کویر چه قدر زیباست؟ شاهنشاه فرمودند: تو را نایب الحکومه کویر خواهم کرد. خیلی همه سر حال بودند. شهبانو فرمودند: این علم و اقبال و پهلبد که این جا نشسته هستند، با من هم عقیدهاند، جرأت حرف زدن ندارند. من به شوخی عرض کردم مگر نشنیده اید که:
اتحاد شوروی خودش را متعهد به یک برنامه بلندپروازانه صنعتی شدن دائمی کرده و برای تولیدات کشاورزی و معدنی و صنعتی خود در جستجوی بازارهای خارجی است. کیفیت و کمیت منابع طبیعی روسیه هر چه باشد دولت مسکو مایل است کنترل بر مواد خام معدنی و کشاورزی و بعضی مواد خوراکی موجود در سایر کشورها را در دست داشته باشد. این اهداف اقتصادی مربوط به درک شورویها از مسئله امنیت ملی میشود و بنابراین تجارت برای روسیه امروزی امری حیاتی بشمار می رود.
یادداشتهای اسدالله علم: صبح شرفیاب شدم. شاهنشاه را خنداندم. عرض کردم: دیشب که سفارت پاکستان بودم، سفیر مصر گفت: امیدوارم برای بازیهای ورزشی آسیایی از اسرائیلیها دعوت نکنید که اعراب بتوانند شرکت نمایند. من برای آن که جواب صحیحی ندهم، گفتم: تا آن وقت شما اسرائیلیها را به دریا میریزید و سفیر از آن خنده های بلند که خودش را مسخره میکرد سر داد. شاهنشاه هم خیلی خندیدند. فرمودند: باید میگفتی دعوت این ورزشکاران با فدراسیون جهانی است. عرض کردم: اصلا نخواستم وارد بحث شوم.