پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : پالیزدار در مصاحبه ی جدید خود با اعتماد عنوان کرد که نمی خواهد بي هيچ دليل خودش را تسليم كنم.
به گزارش سرویس سیاسی انتخاب، وی همچنین گفت که تمام شاکیانش از او رضایت داده اند به جز ایت الله یزدی.
پالیزدار در خصوص اختلاس اخیر گفت: فراد بسيار دانه درشت تري در پشت این اختلاس وجود دارند.
متن این مصاحبه در پی می آید:
آقاي پاليزدار روز گذشته خبري منتشر كرديم كه شما
در اعتراض به اجراي حكم اوين و براي جلوگيري از اجراي حكم، محل سكونت در
تهران را ترك كرديد. آيا اين خبر را تاييد مي كنيد؟
بله، من در
بيمارستاني در شهرستان(وي نام شهرستان را عنوان نكرد) براي مدتي بستري شدم و
در حال حاضر هم در اين شهر سكونت دارم، البته برخلاف برخي جريان هاي خبري و
سايت ها تاكيد مي كنم كه هنوز از ايران خارج نشده ام و همانطور كه شما
ديروز در گزارش تان عنوان كرده بوديد، تنها از تهران خارج شدم تا به دنبال
اجراي حكم اوين، به زندان نروم.
الان شما در بيمارستان بستري هستيد؟
خير،
به دليل شيمي درماني همسرم فعلااز بيمارستان خارج شدم تا درمان همسرم را
پيگيري كنم، اما براي عمل جراحي باز قلب دوباره به بيمارستان برمي گردم.
آقاي
پاليزدار، برخي رسانه ها تلاش داشتند به دليل انتشار خبر «اعتماد»، اين
جريان را راه بيندازند كه شما از ايران خارج شديد و پس از آن برخي سايت ها
به انتشار اخباري جعلي در مورد تكذيب متواري شدن شما پرداختند. مي توانيد
توضيح بدهيد كه شما چرا محل سكونت تان را مخفي كرديد؟
به دليل
صدور حكم اوين از تهران خارج شدم.وقتي هيچ دليلي براي بردن من به زندان
وجود ندارد، نمي خواهم بي هيچ دليل خودم را تسليم كنم. بيماري همسرم سرطان
است. اگر من دستگير شوم، استرس وارده به همسرم سبب مرگ وي مي شود. براي
«هيچ» چرا بايد خودم را گرفتار كنم و سبب مرگ همسرم شوم؟ به همين دليل حاضر
نبودم در تهران بمانم تا بيايند و من را دستگير كنند.
شما معتقد هستيد كه با مخفي شدن در شهرستان، حكم شما را تا چه زماني اجرا نمي كنند؟
نمي
دانم. من تلاشم را مي كنم تا به اوين فرستاده نشوم. اگر بيايند، بگيرند كه
به هرحال ديگر كاري از دستم ساخته نيست. هر اتفاقي براي من بيفتد آن را در
راه خدا مي دانم،من تلاشم را مي كنم كه دستگير نشوم، اما با دست خودم، نمي
خواهم دستگير شوم و تمهيدات دستگيري ام را فراهم كنم. به همين دليل به
تهران نمي آيم، اما اگر مي خواهند، بيايند و من را دستگير كنند.
شما اظهار مي كنيد كه حكم صادره براي شما با قوانين قضايي منطبق نيست. دلايل تان را توضيح مي دهيد؟
ما
در دادسراي انتظامي قضات در مورد دو مقامي كه در صدور حكم بازداشت و
همچنين صدور حكم اوليه عليه تيم ما نقش داشتند، شكايت كرديم. استناد ما اين
بود كه ادله كافي براي صدور احكام وجود ندارد. با كمك و حمايت خوب آيت
الله لاريجاني، رييس قوه قضاييه به شكايت ما رسيدگي شد و در دادسراي
انتظامي قضات احكام لغو مصونيت قضايي اين افراد را صادر كردند. همان مطالبي
كه شما هم به درستي در روزنامه منتشر كرديد. ما از دادسراي انتظامي قضات
به خاطر اين داوري بي طرفانه تشكر مي كنيم، اما يك تعارض به وجود آمده است
كه اصلاخوب نيست.سوال صريح ما اين بود كه چرا مراجع بالادر دستگاه قضايي،
قاضي پرونده و رييس دادسراي كاركنان دولت را به دليل اشتباه در برخورد با
پرونده و صدور حكم تعليق مي كنند، اما بعد مي گوييم احكام صادره و تاييد
شده توسط اين افراد تعليق نمي شود و احكام مانند قرار بازداشت براي حبس
اجرا مي شود.
نبايد اجرا شود؟
دادسراي
انتظامي قضات حكم داد كه دلايل لازم براي مجرم شناختن ما وجود نداشت و در
حكم خطا بود، پس چرا اجازه مي دهيد كه حكم اجرا شود. اين دوگانگي براي
دستگاه قضايي خوب نيست. من براي قوه قضاييه دلسوز هستم. قوه قضاييه تلاش مي
كند كه از نام اسلام و عدالت اسلامي حفاظت كند. خب آيت الله لاريجاني با
اين تلاش ها نبايد اجازه دهد چنين اشتباهاتي رخ دهد. از يك طرف به شكايت ما
رسيدگي مي كنند و مي گويند شما درست مي گوييد و بعد مي گويند بياييد اوين
حكم تان اجرا شود. آخر واقعا اين چه كاري است كه با ما مي شود؟
شما چرا مي گوييد مورد تسويه حساب سياسي قرار گرفتيد؟
من
قرباني تسويه حساب سياسي شدم. برخي مي گويند من قرباني آن شدم، چون دولت
نهم به من چراغ سبز نشان داد تا از برخي تخلف ها صحبت كنم و آن را رسانه يي
كنم، اما من الان حتي با آن افراد دولت اصلاديداري ندارم و ابدا از آنان
نمي خواهم براي من كاري كنند.
شنيده مي شود شما الان هنوز شاكي خصوصي داريد؟
در
حال حاضر آيت الله يزدي رييس اسبق قوه قضاييه در دهه 70 به عنوان شاكي
خصوصي من هستند. از دفتر فرزند ايشان با من تماس گرفتند و رضايت دادن را
منوط به عذرخواهي رسمي من از اين مقام در رسانه ها كردند. مي گويند من بايد
بگويم اشتباه كردم تا رضايت دهند، اما من واقعا اشتباهي نكردم چون وظايفم
را در تيم تحقيق و تفحص از سازمان بازرسي انجام دادم. به هرحال گفتند
حالاكه نمي گوييد اشتباه كردم، از شكايت شان صرفنظر نمي كنند. من اسنادي
داشتم كه براساس آن اقدام كردم، تمام شكات من جز آقاي يزدي از شكايت عليه
من انصراف دادند.
مگر شما اسنادي داشتيد كه بخواهيد ارايه دهيد؟پيش از اين گفته بوديد اسناد در اختيارتان نيست.ماجراي اين اسناد را توضيح مي دهيد؟
من
يك وانت سند از سازمان بازرسي داشتم. با تاييد و دستور مستقيم رييس وقت
قوه قضاييه به رييس وقت سازمان بازرسي اين اسناد در اختيار من قرار گرفت تا
تمام آنها را اسكن كنم و از آنها يك DVD تهيه كردم و در اختيار نمايندگان
مجلس، آقاي حدادعادل به عنوان رييس كميته تحقيق، خانم آجورلو، آقاي كامران و
آقاي ناطق نوري قرار داده بودم.
شما در دادگاه به افشاي اين اسناد محكوم شديد؟
تمام
اين اسناد را حفاظت اطلاعات قوه قضاييه از من گرفت. به همين دليل در
دادگاه بدوي چون از زندان به دفتر قاضي مي رفتم، اين اسناد را در دست
نداشتم. قاضي مي گفت تو در سخنراني هايت اتهام زدي، اسنادش كجاست؟ من هم
پاسخ مي دادم اين اسناد در اختيار من نيست و من از داخل زندان نمي توانم
سند بياورم. اين اسناد را به قاضي هم ندادند و قاضي هم عنوان مي كرد من به
عنوان بررسي كننده پرونده بايد ببينم پاليزدار چه اسنادي داشته و مي خواسته
چه چيزي را افشا كند، اما اين اسناد را در نهايت به قاضي ندادند. اما در
دادگاه تجديدنظر ماجرا فرق كرد. من بيرون از زندان بودم، تمام اسناد را در
400 صفحه در دو جلد به قطع روزنامه در اختيار قاضي تجديدنظر قرار دادم. بعد
سوال تيم ما اين بود كه براساس اين اسناد، آيا اتهام ما مبني بر نشر
اكاذيب را تاييد مي كنيد؟
به همين دليل سير پرونده شما برعكس شد و شما توانستيد اعتراض تان را به نتيجه برسانيد؟
بله،
حكم بدوي ما يك ايراد اصلي داشت. يك جا عنوان شده افشاي اسناد محرمانه
كشور و جاي ديگر عنوان شده نشر اكاذيب. خب، قاضي هم سوالش اين بود: اگر
اسناد محرمانه كشور بوده كه نبايد افشا شود، پس اتهام نشر اكاذيب كه دقيقا
برعكس اين اتهام اول است نمي تواند صادق باشد. حكم من در يك اتفاق نادر سه
سال براي افشاي اسناد محرمانه و يك سال نشر اكاذيب بود كه قاضي تجديدنظر با
يك تعارض مواجه شده بود.
در نهايت شما سند محرمانه را افشا كرديد يا اكاذيب را منتشر كرديد؟
افشاي
اسناد محرمانه، يعني اسناد من درست بوده و نبايد منتشر مي شد. من نه افترا
زدم، نه نشر اكاذيب كردم. سند غلط كه محرمانه نمي شود. پس سند درست بود كه
نبايد افشا مي شد.
پس چرا شما اسناد محرمانه را رسانه يي كرديد.
اسناد
محرمانه تعريف دارد. اين اسناد در وقت خودش محرمانه بود. در زمان خودش
رسيدگي شد و مختومه شد. وقتي سند مختومه شده طبق قوانين ديگر محرمانه نيست.
طبق ماده 173 آيين دادرسي كشوري پرونده يي كه مختومه شود ديگر محرمانه
نيست، به همين دليل مي گويم احكام عليه من وقتي سندي محرمانه نبوده،
غيراخلاقي و غيرقانوني است.
پاسخ دستگاه قضايي به اين دو
ادله چه بود كه اولانشر اكاذيب نشده، چون سندها واقعي بود و دوما اسناد
محرمانه نبوده، چون مختومه بوده است؟
من در مرحله تجديدنظر، 400
صفحه از آن اسناد معروف را به قاضي دادم و قاضي دو دفترچه 200 برگي از
اسنادي كه من و تيمم در سازمان بازرسي رسيدگي كرده بوديم و پرونده هاي
معروف سازمان بازرسي بود را رويت كرد.
اين اسناد همان اسنادي است كه از سازمان بازرسي خارج كرديد؟
بله، همان اسناد است و هنوز آنها را در اختيار دارم.
شما اين كارتان خلاف نبوده كه از اين اسناد براي خودتان كپي تهيه كرديد؟
خير، بارها گفته ا م. اسكن اين اسناد وظيفه حقوقي من بود.
اين
كار شما خيانت در امانت نبود؟ افشاي آنها درست است؟ برخي معتقدند شما از
اين اسناد استفاده هايي خواهيد كرد كه ممكن است منافع نظام به خطر بيفتد؟
تا
زماني كه رهبري تشخيص بدهند كه اين اسناد بايد افشا شود، من سكوت مي كنم.
من زماني كه احساس كنم ايشان مايل هستند همه در جريان اين اسناد قرار
بگيرند، آنها را رسانه يي مي كنم. من هميشه منتظر چراغ سبز بودم و هستم و
خيانت در امانت نمي كنم. تا زماني كه ايشان صلاح ندانند من اين اسناد را
ارائه نمي دهم.
آقاي پاليزدار، شما به دنبال دلسوزي براي
نظام جهت بروز برخي تخلفات اقتصادي بوديد يا اينكه با حمايت برخي افراد
دنبال منافع خاص سياسي مي گشتيد؟
جريان هاي تخلف كنوني را
ببينيد. جرايم مالي يك حركت سازماندهي شده و تشكيلاتي بود. الان شما ببينيد
آقاي خاوري اصلافرد مهمي در اختلاس بزرگ نيست. من اطلاعات موثقي دارم كه
در تخلف سه هزار ميلياردي هم پشت پرده افراد بسيار دانه درشت تري وجود
دارند. من با برخي از 32 نفر بازداشتي اين پرونده ارتباط داشتم.
حتي در رسانه ها سفارش نامه هاي سه هزار ميلياردي منتشر شد. آنها هم بايد به اسم محرمانه افشا نمي شد؟
چرا
شما بارها عنوان كرديد مجلس پشت تان را خالي كرد. اگر به قول شما دستور
اسكن اسناد از سوي مجلس و تيم تفحص بود، چرا قاضي با اين ادله شما قانع
نشد؟
من نمي خواهم در اين مورد صحبت كنم. دوره تاييد صلاحيت شوراي نگهبان است. فقط يك جمله مي گويم، همه كارهاي من با تاييد آنها بود.
شما عنوان كرديد دنبال ماجراي عفو و لغو حكم اوين با وساطت يكي از شخصيت ها هستيد. روند اين عفو به چه صورت است؟
من مراحل عفو را پيگيري كردم و الان در ديوان عدالت اداري مراحل نهايي را طي مي كند.
واقعا
تصميمي براي اجراي حكم شما وجود دارد؟ به هر حال شما همين الان آزاديد و
در حال گفت وگو با ما هستيد، اگر قرار بر بازداشت شما بود الان محل اختفاي
شما به راحتي قابل شناسايي نبود؟
نمي دانم. به هر حال دنبال
دستگيري من هستند. با اطلاعاتي كه دوستانم به من دادند، حرفشان اين است كه
بخشي از دستگاه امنيتي با دستگيري من مخالف است و مي گويند نبايد با من
برخورد شود. من توي يك بيمارستان در شهرستان هستم.
پس چرا در شهرستان مخفي هستيد و تهران نمي آييد؟
من بايد راي مختومه شدن را بگيرم و بعد تهران بيايم.
اگر حكم تان لغو نشود چه كار مي كنيد؟ ابتداي مصاحبه گفتيد تسليم نمي شوم، بيايند من را ببرند.
من
اميدوارم يك مقام ارشد قضايي دستور توقف حكم را صادر كند. ايرادي ندارد
اگر تا آخر آبان ماه اين كار نشد خودم را معرفي مي كنم اما الان زمان اين
كار نيست. البته من براي خودم تنها اين كار را نمي كنم. براي ترابي و آجيلي
هم كه يك تايپيست و كارمند ساده بودند، بايد تلاش كنم. من مانند مجلس پشت
همكارانم را خالي نمي كنم.
شما پاسخ اين سوال را نداديد، چرا اسناد را مخفيانه اسكن مي كرديد؟
ببينيد
در جريان تحقيق و تفحص از سازمان بازرسي اصلامجلس تقاضا كرد كه اسكنر را
در اختيار ما قرار دهند. خود سازمان بازرسي كل كشور اسكنر را در اختيار ما
گذاشت. اسناد را هم تماما سازمان بازرسي به ما داد.
چرا سازمان بازرسي چنين كاري كرد كه به قول شما اسناد تخلفات بايگاني شده در دو دهه گذشته را يكجا به شما بدهد؟
اصلابايد
اسناد را مي دادند. چون ما قرار بود از اشكالات قوه قضاييه تحقيق و تفحص
كنيم كه سازمان بازرسي بخشي از آن بود. ما كه نمي توانستيم بدون سند حرف
بزنيم. خودشان مي دانند همه كارهاي من قانوني و با دستور آيت الله شاهرودي و
اجراي آن توسط آيت الله نيازي بود.
شما DVD هاي حاصل از اسكن اسناد را نبايد منتشر مي كرديد. يكي از جرايم شما همين است؟
DVDها
را از من گرفتند. درخواست مي دادند كه بايد DVDها را به آقاي حدادعادل،
آجرلو، كامران و دهقان تحويل بدهم. اين DVD 54 هزار صفحه سند در مورد بيش
از 200 پرونده تخلف مالي بود كه چون در سازمان بازرسي به آنها رسيدگي نشد
بايد ما رسيدگي مي كرديم.
اما قرار نبود كه در دانشگاه
ها سخنراني كنيد. الان صحبتي با افرادي كه شما را تشويق به سخنراني كردند و
به شما تضمين در امان بودن داده بودند، نداريد؟
من به ايشان مي
گويم، شما من را بازي داديد. اي كاش من وارد بازي شما نمي شدم. اگر مي
دانستم شما مي خواهيد روزي در مسيري خلاف آن صحبت ها و حرف ها برويد، من
كار خودم را مي كردم اما حداقل به اسم و به پشتوانه شما اين كار را نمي
كردم.
يعني اگر اين پشتوانه نبود وارد اين دردسر نمي شديد؟
خير.
قرآن بر من مسلمان تكليف كرده است. سوره هود آيه 116 تاكيد كرده كه خدا در
قيامت از ما خواهد پرسيد آيا جامعه را از حضور مفسدان آگاه كرديد؟ من نمي
توانستم به قيامت و برزخ در جواب خداوند سكوت كنم، مسلما باز آنچه انجام
داده بودم را انجام مي دادم. من مقابل خون شهدا و قرآن مسوول بودم و هستم
اما كاش آن آقا به من مي گفت من بخشي از يك بازي هستم تا از ايشان آن قدر
تعريف نمي كردم. من فكر مي كردم ايشان قرار است همپاي من باشند.
الان
بعد از تمام اين اتفاقات، فكر مي كنيد چرا اصلامجلس وارد اين ماجرا شد. در
حالي كه به هر حال به قول شما مسوولان از وجود اين پرونده ها اطلاع
داشتند؟
برخي افراد كه حالاديگر همه مي دانند دنبال سند عليه
برخي افراد در كشور بودند، از اطلاعات اين پرونده ها مي خواستند به نفع
جريان سياسي نوپاي خود استفاده كنند كه البته اين كار را هم كردند. رييس
قوه قضاييه هم اوايل به شدت مخالف بود كه اين جريان دنبال اين روند برود
اما در نهايت ايشان پذيرفت كه به تيم مجلس براي حضور در بخش هاي مختلف اين
قوه اجازه ورود بدهد. آقاي خزعلي به من مي گفت اين اسناد وجود دارد. همه مي
دانند رييس قوه هم مي گويد همه اين حرف ها درست اما نبايد اين طور مطرح
شود. الان كه دارم قضيه را از دور نگاه مي كنم، مجلس هم از سوي آن جريان
خاص بازي خورد.
و خودتان را هم معرفي نمي كنيد؟
بله،
خودم را معرفي نمي كنم تا سراغم بيايند. البته اميدوارم چنين ظلمي به من و
همكارانم صورت نگيرد. من جانباز 50 درصد دفاع مقدسم. فرمانده جنگ بودم.
پزشكي قانوني مي گفت من تحمل حبس را به دليل مشكل قلب ندارم.
شما چند روز حبس داشتيد؟
8 ماه انفرادي اوين كه معادل 80 ماه حبس عادي است. يعني 7 سال زندان كه از حكم 5 ساله ام بيشتر است.