پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : د جوان با صدای بچگانه، اجرای نقشه سرقت از خانه طعمههای خود را به مرحله اجرا گذاشت. این پسر چاقوکش با شناسایی خانههایی که دختر یا پسربچه دانشآموز داشتند به در خانهها میرفت و با صدای بچگانه خود را یکی از دوستان آنان معرفی میکرد.
چندی پیش زن و شوهر جوانی با مراجعه به دادسرای رسالت ادعا کردند مردی در غیاب آنها وارد خانهشان شده و با تهدید مادربزرگ خانواده که میهمان خانهشان بوده، دست به سرقت زده است.
مرد جوان به دادیار پرونده گفت: من پسری 10 ساله دارم که صبحها به مدرسه میرود. صبح دیروز وقتی من و همسرم در خانه نبودیم و مادرزنم تنها بود، کسی زنگ خانه را زده و با صدای بچگانه ادعا کرده همکلاسی پسرم است و برای گرفتن کتاب ریاضی خودش که دست سامان به امانت داده بود، آمده و باید سریع به مدرسه بازگردد.
مادرزنم گول صدای بچگانه را خورده و در را باز کرده است تا وی خودش به داخل آمده و با جستوجوی کتابهای پسرم کتاب ریاضی خود را پیدا کند اما ناگهان مرد جوانی را که چاقویی در دست داشته، پیش روی خود دیده است. آن مرد با تهدید مادرزنم وارد خانه شده و نهتنها پول و طلاهای وی بلکه پولهای همسرم در کمد دیواری و یک سرویس طلا را برداشته و پا به فرار گذاشته است.
با دستور دادیار پرونده، تیمی از پلیس پایتخت وارد عمل شد و در نخستین اقدام مادربزرگ خانواده تحت تحقیق گرفته شد و در حالی که هنوز می ترسید توانست مشخصات ظاهری جوان چاقوکش را در اختیار افسر پرونده قرار دهد.
با چهرهنگاری این دزد حرفهای و در حالی که هیچ عکسی از وی در آلبوم مجرمان قدیمی به دست نیامده بود، کارآگاهان دریافتند جوان تبهکار باید با کمین در محله این خانواده توانسته باشد جزئیاتی از زندگی آنها و اینکه پسری به نام سامان دارند به دست آورده و با اطلاع از اینکه پدر خانواده در خانه حضور ندارد به اجرای نقشه خودش اقدام کرده باشد.
هنوز هیچ سرنخی از دزد چاقوکش به دست نیامده بود که زنی با مراجعه به پلیس ادعاهای مشابهی را مطرح کرد.
وی گفت: بعد از اینکه دختر 8 سالهام به نام «سحر» به مدرسه رفت، من تنها بودم تا اینکه زنگ خانه به صدا درآمد، صدای دخترانهای را شنیدم که میگفت: از بچههای انتظامات مدرسه است و خانم مدیر خواسته به خانه ما بیاید و برای دخترم یک جفت جوراب ببرد چرا که وی در مسیر مدرسه داخل جوی آب افتاده و جورابهایش کثیف شده است. من سریع در را باز کردم و برای پیدا کردن جوراب به اتاق رفتم اما وقتی جوراب به دست از اتاق خارج شدم پسر جوانی را دیدم که چاقو به دست دارد و با خونسردی گفت: ساکت شو و گرنه کشته خواهی شد. خیلی وحشت کرده بودم. او خواست جای پولها را بگویم و من نیز اطاعت کردم و همراهش شدم. وقتی حدود یک میلیون تومان پول را برداشت من را داخل حمام زندانی کرد و در را بست و فرار کرد. من چارهای جز شکستن شیشه حمام نداشتم. وقتی بیرون آمدم دیدم خبری از او نیست و با شوهرم تماس گرفتم.
پلیس وقتی چهرهنگاری مادربزرگ از دزد چاقوکش را به زن جوان نشان داد، مطمئن شد که دزد این 2 پرونده همان پسر خونسرد است. بدین ترتیب ماموران به تجسسهای روزانه در محلهای شمال تهران دست زدند و در حالی که آمار سرقتها به 5 مورد افزایش یافته بود با غافلگیری این دزد توسط پدر یکی از طعمهها که بهطور اتفاقی به خانه بازگشته بود، پسری به نام حمید، 22 ساله دستگیر شد.
حمید در بازجوییها گفت: من از یکی از شهرهای شمالی به تهران آمدهام و مدتی قرار بود در خانه عمویم بمانم تا به دور از هیاهوی شهر و دوستانم درس خوانده و در کنکور شرکت کنم. وقتی بیپول شدم و پدرم به قولهایش عمل نکرد، تصمیم گرفتم سرقت کنم و این نقشه به ذهنم رسید. پس از هر سرقت پشیمان میشدم اما پول بادآورده وسوسهام میکرد تا به دزدیهایم ادامه دهم.
بنا به این گزارش، حمید با 5 سرقت مشابه تحت تحقیق قرار گرفته است تا پرده از دیگر اتهامات وی برداشته شود.