صفحه نخست

تاریخ

ورزش

خواندنی ها

سلامت

ویدیو

عکس

صفحات داخلی

شنبه - ۱۵ شهريور ۱۴۰۴
کد خبر: ۵۸۳۴۷
تاریخ انتشار: ۵۷ : ۱۵ - ۲۲ فروردين ۱۳۹۱
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
در وهله اول بایستی یک نگاه عقلانی و غیراحساسی به مفاهیم از جمله مفاهیم اقتصادی داشته باشیم/باید نگاه بلندمدت و استراتژیک داشته باشیم/نگاه نخبه محور و نخبه گرا به مقولات و نیازهای حیاتی خودمان داشته باشیم/به شرایط و بسترهای ساختاری قضایا توجه داشته باشیم/قضیه را صرفا اخلاقی، فرهنگی و ارزشی نباید تفسیر کرد... این جملات گزیده‌ای از اظهارات دکتر عماد افروغ است درباره ملزومات عملی رسیدن به تولید ملی، حمایت از کار و سرمایه ایرانی.

رهبر انقلاب سال 1391 را به عنوان سال تولید ملی، حمایت از کار و سرمایه ایرانی نامیدند و از مردم و مسئولین خواستند همچون سال گذشته در زمینه اقتصادی به جهاد بپردازند. ایشان خواستار فراهم آوردن زمینه هایی جهت استفاده از کالاهای ایرانی و محدود شدن واردات محصولات خارجی شدند. چه الزاماتی جهت نیل به حمایت از تولید ملی لازم است؟ در عرصه سیاست چه اقداماتی باید برای حمایت از کار و سرمایه ایرانی انجام گیرد؟

دکتر عماد افروغ جامعه شناس و استاد دانشگاه در گفتگو با فرارو گفت: «من فکر می کنم برای چندمین سال پی در پی است که مقام معظم رهبری بر مفاهیم اقتصادی به ویژه وجه تولیدی آن تاکید می ورزند. حالا چه در قالب اصلاح الگوی مصرف، چه در قالب همت و کار مضاعف، چه در قالب جهاد اقتصادی و چه در قالب تصریح آشکار بر تولید ملی، حمایت از کار و سرمایه ایرانی. معلوم می شود که این امر یکی از دغدغه ها و دل مشغولی های ریشه دار ایشان است.»

وی ادامه داد: «در واقع این دغدغه و دل مشغولی مربوط به شخص ایشان نیست و مربوط به اصل انقلاب است. یعنی یکی از شعارهای انقلاب بحث خودکفایی و استقلال در ابعاد مختلف سیاسی، اقتصادی و فرهنگی است. ما نمی خواهیم در اینجا به استقلال های مختلف وزن بدهیم. قدرمسلم از منظر امام (ره) جایگاه استقلال فرهنگی بالاتر از همه استقلال ها است. یعنی نبایستی به قیمت نادیده انگاشتن استقلال فرهنگی تصور خامی داشته باشیم که استقلال سیاسی، اقتصادی و غیره وذلک بدست می آید. بنابراین گام اول برای رسیدن به استقلال های دیگر، توجه به مبانی و ملزومات استقلال فرهنگی است.»

وی افزود: «این استقلال فرهنگی هم در عرصه فرهنگ به ماهو فرهنگ معنادار است و هم بر مولفه های فرهنگی مرتبط با عرصه های سیاست و اقتصاد دلالت دارد. یعنی اینکه در خود استقلال سیاسی و اقتصادی هم ما باید به وجه فرهنگی آن توجه کنیم. مثلا اگر ما می خواهیم تولید ملی داشته باشیم به طور قطع باید ابتدا یک باور ملی داشته باشیم. به طور قطع باید فرهنگ و اخلاق اقتصادی لازم را که می توان آن را به قناعت برگرداند در کشور نهادینه شده باشد. یعنی جامعه ای می تواند استقلال اقتصادی داشته باشد و به یک تولید ملی بالایی برسد که به مولفه های فرهنگی و اخلاقی آن هم توجه داشته باشد؛ از جمله مفهومی به نام قناعت که این مفهوم قناعت می تواند ذیل اصلاح الگوی مصرف هم تعریف شود.»

افروغ افزود: «علاوه بر قناعت باید کار هم یک فضیلت باشد. در واقع همت مضاعف و قابل قبولی را از سوی یک جامعه شاهد باشیم. همانطور که گفتم توجه به اقتصاد مربوط به جایگاهی است که استقلال در انقلاب اسلامی داشته است و از روز اول هم شعار این بوده که ما تکیه بر کار و سرمایه داخلی داشته باشیم و این موضوع یکی از شعارهای ما بود و ما با این شعار توانستیم از بسیاری از تنگناها عبور بکنیم. مانند عبور از تحریم هایی که اعمال می شد، عبور از فشارهای ناشی از تحمیل یک جنگ هشت ساله و فشارهای عدیده ای که به ما وارد می شد.»

وی تصریح کرد: «منتهی مراتب بحث توجه به ابعاد اخلاقی و فرهنگی یک جهاد و تلاش تمام عیار اقتصادی یک طرف قضایا است و مبحث مربوط به زمینه ها و بسترهای ساختاری آن یک بحث دیگری است. این داستان را نمی شود صرفا اخلاقی و فرهنگی بست. باید به بسترها و زمینه های ساختاری آن هم توجه داشت. این هم غلط است که ما صرفا بخواهیم عامل فرهنگی را با غفلت از ظرف ها و بسترهای مرتبط با یک تولید ملی لحاظ کنیم. بحث های فرهنگی جایگاه خود را دارند و بحث های ساختاری هم جایگاه خود را دارند.»

این محقق و پژوهشگر گفت: «بحث من این است که حداقل چهار سال پی در پی مقام معظم رهبری با صراحت هرچه تمام بر این مفاهیم ضروری اصرار می ورزند. من فکر می کنم بخشی از تکرار این نام گذاری ها برمی گردد به بی توجهی های عملی که نسبت به این شعارها و مفاهیم شده است. یعنی تکرار این مفاهیم صرفا از باب ضرورت و تاکید نیست. تکرار از باب بی توجهی هم است. یعنی اگر توجه کافی شده بود من فکر می کنم نیازی نبود که مدام تکرار شود یا مثلا عنوان عوض شود اما مضمون همان مضمون سال های گذشته باشد. به نظر می رسد آنطور که باید و شاید ما در عمل به ملزومات و محتوای چنین مضامین و شعارهایی توجه نکرده ایم.»

استاد جامعه شناسی دانشگاه تهران افزود: «تظاهر زیاد شده، شعار زیاد داده شده، منتهی بحث من بحث تظاهر و شعار نیست؛ بلکه بحث عمل است. یک زمانی تظاهر می شود و شعار داده می شود و با عمل هم همراه است که مشکلی وجود ندارد. اما یک زمانی شعار داده می شود، اما هیچ عملی در پس این شعارها نیست. اگر در حد شعار و تظاهر باشد بنده باز هم با آن مسئله ای ندارم. مسئله من زمانی است که شعار داده می شود، تظاهر هم می شود و عده ای صرفا از طریق تظاهر منافع و مطامع شخصی، گروهی و جناحی خود را دنبال می کنند و در واقع مسئله های ما را دوچندان می کنند. یعنی هم مسئله تظاهر است و هم در واقع پیشبرد کارها با وانمود کردنها و تظاهرهاست. بدین لحاظ مسئله جدی تر می شود.»

وی ادامه داد: «مسئله فقط در حد تظاهر نیست. در حد این است که چرا تملق و تظاهر در این کشور جواب می دهد. نه تنها ما به عمل نمی رسیم و در حد تظاهر هم باقی نمی مانیم؛ بلکه این تظاهرها منشاء دستیابی به مواهب و کالاهای کمیاب برای عده ای می شود. این یک موضوعی است که به نظر من جا دارد درباره آن بحث شود که در فرهنگ سیاسی ما چه می گذرد که عده ای می توانند با وانمود کردن و سر و صدا کردن منافع و مطامع شخصی خودشان را پیش ببرند و بدین وسیله هم تظاهر گرایی را باب می کنند و هم آن شعارها را لوث و بی معنا می کنند و کاری می کنند که شاید دیگر به راحتی نشود از این شعارها استفاده کرد و این آسیبی است به اصل و جوهر انقلاب اسلامی و مفاهیم ارزشمند مرتبط با آن.»

افروغ گفت: «از این موضوع هم که بگذریم من احساس می کنم که یک خطر جدی را ایشان دیدند. ایشان احساس کردند که یک فاصله گیری هایی از آرمان های انقلاب اسلامی، از خودکفایی های ما در عرصه های مختلف صورت گرفته که باعث شده ایشان به کرات اصرار بر مضامین اقتصادی تولیدگرا داشته باشند. بخشی از این معضلات را می توان در فقدان نگاه استراتژیک و نخبه گرا در جامعه تفسیر کرد. به نظر می رسد که آن نگاه بلندمدت، استراتژیک و معطوف به نخبگی در کشور تحت الشعاع برخی نگاه های روزمره و تصمیمات شتابزده قرار گرفته است.»

وی ادامه داد: «ممکن است در اقتصاد کشور اتفاقی رخ دهد، اما ما می بینیم که این اتفاقات آنچنان که باید و شاید بر مدار تولید نمی چرخد. بیشتر بر مدار توزیع و مصرف است و این با منویات و تاکیدات رهبری و حتی با اصل 44 که مبدع اصلی این اصل ایشان بودند ناسازگار است. ما از یک طرف بحث اصل 44 را داریم و از طرف دیگر ساز وکار و شیوه اجرایی هدفمند کردن یارانه ها را داریم که کاملا کمر تولید را شکست. در حالی که قرار است اینها در یک ارتباط ارگانیک دیده شود. یعنی سیاست های مربوط به اصل 44 بایستی به بخش خصوصی کمک می کرد و ما مقداری از کارفرما بودن بیش از حد دولت فاصله می گرفتیم. اما هدفمند کردن یارانه ها که باید در این زمینه تفسیر می شد به گونه ای پیش رفت که فقط توزیع را هدف قرار داد و به وجه تولیدی این طرح هیچ توجهی نشد. در واقع هم اصل 44 را خراب کرد و هم به وجه تولیدی طرح هدفمندکردن یارانه ها آسیبی جدی وارد شد.»

وی افزود: «حال اگر ما بخواهیم آن ملزومات لازم را در دستور کار قرار بدهیم؛ در وهله اول بایستی یک نگاه عقلانی و غیراحساسی به مفاهیم از جمله مفاهیم اقتصادی داشته باشیم. باید نگاه بلندمدت و استراتژیک داشته باشیم. نگاه نخبه محور و نخبه گرا به مقولات و نیازهای حیاتی خودمان داشته باشیم. قطع نظر از این نگاه استراتژیک، به شرایط و بسترهای ساختاری قضایا توجه داشته باشیم. همانطور که عرض کردم قضیه را صرفا اخلاقی، فرهنگی و ارزشی نباید تفسیر کرد. به ساختارها هم باید توجه کرد.»

افروغ اظهار داشت: «شما از یک طرف می گویید حمایت از کار و سرمایه ایرانی، اما از طرف دیگر می بینیم که زمینه اشتغال در کشور آنطور که باید و شاید مستعد کار و به کارگیری سرمایه ایرانی نیست. شما از یک طرف بحث تولید ملی و اقتضائات آن را مطرح می کنید، اما از سوی دیگر شاهد روند روزافزون واردات هستیم. در عرصه های مختلف اقتصادی حتی نسبت به آن کالاهایی که ما یک توانمندی های نسبی در آن داشتیم شاهد واردات بی رویه هستیم. واقعا آسیبی جدی به کشاورزی و بسیاری از توانمندی های ما وارد شده که این مسئله برمی گردد به این که ما آن شرایط ساختاری را خوب مهیا نکردیم.»

این استاد دانشگاه ادامه داد: «حالا این شرایط ساختاری بر عهده کیست؟ آیا تمام این وجوه ساختاری متعلق به اخلاق و فرهنگ مردم است؟ یعنی فقط مردم نباید مصرف بکنند؟ خب بالاخره نباید زمینه مصرف آن در کشور فراهم شود. نباید زمینه واردات آن در کشور فراهم شود. باید این بخش خصوصی و ایرانی ما تقویت شود. بله. می توان یک تفسیر فرهنگی خاص و منحصر به فرد هم کرد و به همه ایرانی ها بگوییم هیچ کالای خارجی مصرف نکنند و صرفا مصرف کننده کالای داخلی باشند؛ یک چیزی شبیه تحریم تنباکو توسط مراجع تقلید. اما آیا زمینه این امر وجود دارد؟، آیا جواب می دهد؟، من فکر می کنم نباید اینگونه قضایا را تفسیر کرد.»

وی افزود: «بله می توان اینگونه تفسیر را هم در دستور کار قرار داد در صورتی که بخواهیم صرفا قضیه را فرهنگی ببینیم؛ اما قرار نیست قضیه را صرفا فرهنگی ببینیم. بحث فرهنگ یک بحث است و بحث شرایط ساختاری هم یک بحث دیگر است. مخصوصا با توجه به جایگاهی که قدرت دولتی در کشور ما دارد. ما رابطه قدرت و ثروت داریم. ما اقتصاد نفتی داریم. حتی مالیات ما هم بوی نفت می دهد.»

وی ادامه داد: «بنابر این در چنین شرایطی وظیفه دولت مردان ما برای برون رفت از اقتصاد نفتی، برای تقویت بخش اقتصادی داخلی و برای فاصله گیری از واردات بی رویه بسیار سنگین است. من فکر می کنم اگر بخواهیم با توجه به وزن متفاوتی که عناصر مختلف در کشور دارند قضیه را خوب تحلیل بکنیم، چه در مورد همت و کار مضاعف، چه در خصوص اصلاح الگوی مصرف، چه در خصوص جهاد اقتصادی و چه در خصوص تولید ملی، حمایت از کار و سرایه ایرانی، مخاطب اصلی دولت است و وظیفه اصلی هم بر دوش دولت می‌باشد.»

افروغ تاکید کرد: «بنده عرض کردم به هیچ وجه مخالف مخاطب فرهنگی قرار گرفتن مردم نیستم؛ اما کلا با نظریه صرف فرهنگ گرایی و با غفلت از وجوه ساختاری از عقب ماندگی یا توسعه یافتگی مخالف هستم. ما در جامعه شناسی فقر، نظریه ای داریم به نام نظریه فرهنگ گرایی، که طبق این نظریه ادعا بر این است که اگر فقیر، فقیر است به خاطر این است که خرده فرهنگ او فقیر است؛ به خاطر این است که قدرت ریسک کافی را ندارد و متقابلا اگر غنی، غنی است به خاطر اینکه خرده فرهنگ او پیشرفته است. نتیجه این می شود که فقیر خواسته و خود ساخته فقیر است و غنی هم خواسته و خودساخته غنی است و در این بین جامعه هیچ مسئولیت و تقصیری ندارد. یعنی در واقع روابط نابرابر قدرت در این بین هیچ نقشی ندارند. موقعیت های نابرابر هیچ نقشی را ایفا نمی کند در حالی که این ادعا غلط است.»

وی افزود: «واقعا اینطور نیست و بخشی از پیدایش فقر به امکانات نابرابر بر می گردد. به توزیع نابرابر منابع و قدرت برمی گردد. باید به اینها هم توجه کرد. حال ما افراطی پیش نمی رویم و نه موقعیت گرایی صرف به مقوله فقر، توسعه و رشد و پیشرفت نگاه می کنیم و نه فرهنگ گرایی صرف. یک نگاه ربطی و نگاهی که هم به ابعاد فرهنگی نظر داشته باشد و هم به ابعاد ساختاری توجه داشته باشد. مخصوصا با توجه به جامعه ما که از یک رابطه قدرت و ثروت و از یک اقتصاد نفتی رنج می برد بیشتر باید به بسترها و شرایط ساختاری توجه کرد تا ابعاد فرهنگی و اخلاقی.»

وی در پایان تصریح کرد: «بنده منکر ابعاد اخلاقی و فرهنگی نیستم. بلکه منکر نگاه یک سویه و یک طرفه به مفاهیم اخلاقی و مخاطبی به نام مردم هستم.»