پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : پایگاه خبری انصارحزب الله در گزارشی نوشت: چرا احمدينژاد نسبت به
هشدارهايي که برادرش در زمان حضور در بازرسي رياست جمهوري نسبت به مشايي
مطرح کرد بيتفاوت ماند؟چرا احمدينژاد نسبت به موارد اتهامي که درباره
معاون اول دولتش مطرح ميشود بيتفاوت است و اين بيتفاوتي گاهي به دفاع
همه جانبه از رحيمي و برخي اطرافيان ديگر احمدينژاد نيز تسرّي مييابد؟
چرا
احمدينژاد هيچگاه و حتي به دليل اشتباهات فاحش خود از مردم عذرخواهي
نکرد؟اين سوالات و صدها سوال ديگر را بايد در دو مفهوم «همافزايي منفي» و
«کانالهاي اطلاع رساني ناصالح» جستجو کرد.
بيماري همافزايي منفي
در
علم مديريت و درباره مفهومي به نام «همافزايي منفي» بحثهاي فراواني صورت
گرفته است. هم افزايي منفي يعني خروج تمام مخالفين و منتقدان از حلقه
اطرافيان يک مدير ارشد و به جاي آن رسوب تمام چهرههاي موافق به آن.
پر
واضح است که با اين رخداد، ديگر هيچ صداي نقّادانه اي در اطراف يک مدير
ارشد شنيده نميشود و در نتيجه ضعفهاي اقدامات او نيز به دليل آنکه تمام
اطرافيان جزو موافقان و مشوّقان محسوب ميشوند، ديده نميشود و تمام
تصميمات و آيين نامهها درست و اصولي پنداشته ميشوند.
رئيس جمهور
احمدينژاد در طول دوران حضور خود در راس کابينه دو دولت به وضوح نشان داده
است که اهل پذيرفتن هيچ نقد و يا چهره نقادي در کنار خود نيست.
در
کنار او فرياد «محمود کبير» سر داده ميشود و احمدينژاد بيتفاوت ميماند.
در جلسه دولت او براي دفاع از رحيمي امضا جمع ميشود و او اين کار را
تشويق ميکند. وزرايي که احساس کند با برخي نظرات او مخالف هستند را چنانکه
در ماجراي اژه اي، صفار هرندي و ... اتفاق افتاد و ديديم برکنار ميکند،
به رسانههاي منتقد بيمهري ميکند و براي نمونه چند سال است که غير از
رسانههاي خارجي، با هيچ رسانه داخلي (غير از تلويزيون) مصاحبه نکرده است و
قس علي هذا...
اين رفتارهاي حذف مآبانه که حتي به برادر خوني رئيس
جمهور هم رحم نکردند و بهخاطر چند انتقاد او را برکنار کردند، به سادگي يک
آب خوردن، اطراف احمدينژاد را از چهرههاي منتقد خالي کرد.
اکنون ديگر
نبايد تعجب کرد که چرا احمدينژاد پروژه اي مثل رساندن آب خزر به کوير قم
را در دولت خود کلنگ زني ميکند که الهام گيرنده اصلي آن به اذعان رسمي
خود، فقط ۱۰ دقيقه درباره آن فکر کرده است.
ديگر نبايد براي کسي جاي
تعجب باقي بماند که چرا رئيس جمهور در اعتراض به لغو شدن حکم خود در
برکناري يک وزير، تا حدّي به درستي تصميم خود مطمئن است که حتي ۱۱ روز نيز
در خانه ميماند و به اتاق رئيس جمهوري وارد نميشود.
احمدينژاد همه آينهها را شکسته است
و
صد البته نبود منتقد و تحمل نقد است که سبب ميشود اطرافيان احمدينژاد
حتي وقتي به او نسبتهايي مثل معجزه هزاره، سياوش و پيامبر!هم ميدهند صداي
اعتراضي از وجودش برنميخيزد و با متملّقين برخورد نميکند.
در اطراف احمدينژاد ديگر هيچکس نيست که کارها و تصميماتش را نقد کند و همچون آينه آنها را به خود او بازتاب دهد.
و
نتيجتاً طبيعيست که دولت تمام نهادهاي نظام اعم از مجلس شوراي اسلامي،
سپاه پاسداران، سازمان بازرسي، قوه قضائيه، وزارت اطلاعات و همه و همه را
کساني ميپندارد که سر هيچگونه ياري با او ندارند.( از صحبتهاي رئيس جمهور
در زمينه انتقاد از تمامي نهادهاي ياد شده، مدارک و خبرهاي منتشر شده
فراواني وجود دارد.)
و اين کانالهاي ناصالح
مديران
ارشد سياسي و اجرايي کشور ناگزير از دانستن خبرهاي روز هستند.نکته مهم اما
آنجاست که اين خبرهاي مهم که همانند آب آشاميدني به جان اين مديران وارد
ميشود بايد از يک منبع پاک و تميز به آنها برسد.
روي ديگر سکه آن است که اگر کسي از منبع آب ناسالم بنوشد ضرورتاً بايد منتظر بيماريهاي فراوان و مسموميت باشد.
رئيس
جمهور احمدينژاد به گفته خود روزنامه کيهان را نميخواند. اين در حالي
است که همگان کيهان را به عنوان يک منبع صالح در انتشار اخبار و تحليلهاي
صحيح در کشور ميشناسيم.
رئيسجمهور گاهي انتقاداتي را متوجه وزارت
اطلاعات ميکند و البته همه ما به مصداق ضرب المثل «واي به روزي که بگندد
نمک» ميدانيم که وقتي رئيس جمهور از وزارت اطلاعات انتقاد ميکند يحتمل به
اطلاعاتي که نيروهاي امنيتي کشور نيز در اختيار او قرار ميدهند وقعي
نمينهد.
او منتقد شديد سازمان بازرسي نيز هست
اوضاع
براي ساير سازمانها و نهادهاي نظارتي نيز بهتر نيست. از گفتههاي دولتيها
برمي آيد که به دليل برخي افشاگريها، منتقد ديوان محسبات هستند و قوه
قضائيه هم.
رسانههاي داخلي نيز که مورد بيمهري تامّ رئيس جمهور
قرار دارند.پس احمدينژاد بهعنوان رئيس جمهور چگونه از اخبار کشور مطلع
ميشود؟!در هنگام طرح اين سوال، انگشتهاي اشاره دو نفر را نشان ميدهند.
اولي اسفنديار رحيم مشايي، رئيس دفتر و ملتزم هميشگي احمدينژاد است و دومي
علي اکبر جوانفکر مشاور مطبوعاتي رئيس جمهور و رئيس رسانههاي ايرنا و
ايران.
گفته ميشود رئيس جمهور احمدينژاد، اطلاعات خود را از اين
دو نفر و گاهي هم از بقايي، ديگر چهره حاشيه ساز اطراف خود کسب
ميکند.ناگفته پيداست که اطلاعات ارائه شده از سوي اين افراد به رئيس
جمهور، تبعاً رنگ و بوي عقايد آنها را نيز خواهد گرفت.
صحبت از
حاشيههاي پيرامون سه نفر اشاره شده و اينکه چه اطلاعاتي به رئيس جمهور
ميدهند، نيست بلکه صحبت از آن است که وقتي احمدينژاد به کانالهاي رسمي و
متقن خبررساني در کشور اعتنايي ندارد و در عوض به کانالهاي خاص خود
علاقههاي وافر نشان ميدهد و حتي آنها را جزو خط قرمزهاي خود اعلام
ميکند، طبيعي است که در خطر بيماري قرار بگيرد. (البته گفته ميشود که
جوانفکر جزو اين خط قرمزها نيست)
احمدينژادي که يک روز فقط با گوش
دادن به اخبار انتقادي راديو با برخي مديران برخورد ميکرد و يا وزرايش از
تلويزيون دستوراتي را به مديران دولتي اعلام ميکردند، هم اينک تا آن حد با
رسانههاي کشور بيگانه شده است که ديگر هم رسانهها و هم احمدينژاد به
نديدن يکديگر عادت کردهاند.
رئيس جمهوري که روزگاري ميگفت «کيهان
هنرمندانه نقد ميکند»، «فارس چيز ديگري است»، «هر دو هفته يا هر يک ماه
براي گفت و گو در تلويزيون حاضر خواهم شد» و ... اينک فقط با رسانههاي
خارجي گفت و گو ميکند و خبرهاي دادگاههاي فساد ۳ هزار ميلياردي و اختلاس
در بيمه را گويا نميخواند که چطور گاه و بيگاه نام نزديکان خاصّش از آنها
شنيده ميشود.
اين خبرنخوانيها و نوشيدن اطلاعات توسط احمدينژاد
از کانالهاي اشاره شده، به احتمال زياد، حقايق را در نظر احمدينژاد
وارونه خواهد کرد.شايد احمدينژاد هنوز هم همان احمدينژاد ۸۴ باشد. با اين
تفاوت که نوشيدن اطلاعات آلوده و نداشتن پادزهري به نام «انتقاد» او را به
شدت رنجور و اسير کرده است.شايد تن نازک احمدينژاد به ناز طبيبان نيازمند
شده باشد.