یکی از مالباختگان پس از حضور در پایگاه دوم پلیس آگاهی و شناسایی متهمان ،
در اظهارات خود به کارآگاهان گفت : شامگاه سوم آبان هنگام بازگشت به خانه ،
از میدان حق شناس سوار یک دستگاه پراید سفید رنگ به مقصد پل مدیریت شدم که
در داخل ماشین ، در صندلی جلو یک خانم جوان و در صندلی عقب نیز یک مرد
جوان نشسته بودند .ناگهان هنگام ورود به داخل تونل ، سرنشین صندلی عقب با
تهدید قمه مرا مجبور به خم شدن در زیر صندلی اتومبیل کرد و پس از آن اقدام
به سرقت گوشی تلفن همراه ، یک عدد عابر بانک و کیف دستی حاوی وجه نقد
همراهم کرد .
مالباخته پس از شناسایی ستاره نیز در اظهارات خود گفت : زمانیکه سرنشین
صندلی عقب اقدام به گرفتن اموال همراه من از جمله عابر بانک کرده بود ، این
خانم که در صندلی جلو نشسته بود به طرف عقب برگشت و با تهدید و کتک اقدام
به گرفتن رمز عابر بانک کرد و پس از اطمینان از درست بودن رمز ، مرا در
اتوبان چمران ـ قبل از تقاطع همت به بیرون از ماشین پرتاب کردند .
سرهنگ کارآگاه مهرداد یگانه ، رئیس پایگاه دوم پلیس آگاهی تهران بزرگ ، با
اعلام این خبر گفت : از کلیه مالباختگانی که در مناطق مختلف تهران به ویژه
در مناطق غرب و شمال غرب تهران و از سوی سرنشینان - دو مرد و یک خانم
-خودروهای پراید سفید و مشکی مورد سرقت و زورگیری قرار گرفتند دعوت می شود
تا برای شناسایی متهمان و طرح شکایات خود به پایگاه دوم پلیس آگاهی تهران
بزرگ واقع در خیابان آزادی ـ خیابان زنجان شمالی مراجعه کنند .
اظهارات ستاره :
19 ساله هستم و تنها یک خواهر 23 ساله دارم .چندین سال است که از پدرم هیچ
خبری ندارم و حدود 8 سال پیش که پدر و مادرم از یکدیگر جدا شدند ، یک سالی
را با پدرم زندگی کرده اما پس از ناپدید شدن پدرم !!! مجبور شدم تا نزد
خواهر و مادرم زندگی کنم تا اینکه پس از ازدواج دوباره مادرم ، تصمیم گرفتم
از آنها جدا شوم . در طول این مدت نیز در خانه تعدادی از دوستانم که خانه
مجردی داشتند زندگی می کردم و گاهی اوقات و برای چند روز نزد خواهر و مادرم
می رفتم .
اولین بار چگونه با موادمخدر آشنا شدی؟
زمانیکه پیش پدرم زندگی می کردم ، یعنی حدودا 6 سال پیش ، برای اولین بار
با شیشه آشنا شدم و شیشه را آنجا مصرف کردم اما اعتیاد شدید به شیشه را پس
از فرار از مدرسه پیدا کردم .
چگونه با فرزاد و احسان آشنا شدی ؟
از حدود دو هفته قبل از دستگیری بود که با فرزاد ، در خانه یکی از دوستانم
که در کار خرید و فروش شیشه بود ، آشنا شدم . فرزاد به تازگی از زندان
آزادش شده بود و پس از مدتی ، برای تأمین هزینه مواد تصمیم به سرقت گرفتیم .
احسان و فرزاد با یکدیگر در زندان دوست شده بودند و هر دو نفرشان نیز بچه
های منطقه امامزاده حسن هستند و من به واسطه فرزاد با احسان آشنا شده ام .
علت اعتیاد خود را چه می دانی ؟
به خاطر کنجکاوی ببیش از اندازه و همچنین انتخاب پدرم به عنوان تابلوی
راهنمای زندگی ، گرفتار اعتیاد شدم اما با این وجود اعتقاد دارم که خودم
مقصر اصلی تمامی این اشتباهات هستم .
فرزاد چه گفت ؟
سن و میزان تحصیلات ؟
29 سال سن دارم و میزان تحصیلاتم دیپلم ردی است .
چند خواهر و برادر دارای ؟
چهار خواهر دارم و تنها فرزند پسر خانواده هستم .
شغل ؟
پیش از این مسافرکشی می کردم .
سابقه دستگیری هم داری ؟
سال گذشته به اتهام زورگیری توسط پایگاه هشتم پلیس آگاهی دستگیر شدم و حدود یک ماه است که از زندان آزاد شده ام .
چگونه اعتیاد پیدا کردی ؟
تا قبل از اعتیاد ورزش می کردم تا اینکه حدود یک سال پیش و زمانیکه به
همراه دوستانم برای گردش و خوشگذرانی با ماشین در خیابان ها می چرخیدیم ،
مصرف شیشه را آغاز کردم .
نحوه تهیه ماشین برای سرقت ها چگونه بود ؟
صاحب ماشین اعتیاد دارد و هر بار ماشین را از او اجاره می کردم و پس از سرقت به او بازپس می دادم .
اولین بار پیشنهاد سرقت را چه کسی داد ؟
پیشنهاد سرقت ها را هر سه نفرمان دادیم .
حرف های احسان
سن و میزان تحصیلات ؟
25 سال سن دارم و دارای مدرک دیپلم هستم .
چند خواهر و برادر داری ؟
یک خواهر و دو برادر دارم .
شغل ؟
قبلا در محدوده بازار در یک سفره خانه سنتی کار می کردم .
مدت اعتیاد ؟
دو سال است که به مصرف شیشه اعتیاد دارم .
چگونه با فرزاد دوست شدی ؟
فرزاد را از خیلی وقت پیش می شناسم و با همدیگر در یک محل زندگی می کنیم
اما در داخل زندان با یکدیگر دوست شدیم و زمانیکه با هم از زندان آزاد شدیم
، به واسطه مصرف مشترک شیشه ارتباطمان همچنان ادامه پیدا کرد .
نقش شما در سرقت چه بود ؟
من رانندگی بلد نیستم و به همین علت در زمان سرقت ها فرزاد رانندگی می کرد و من نیز در صندلی عقب زورگیری می کردم .
چرا سرقت می کردید ؟
تمامی سرقت ها را پس از مصرف شیشه انجام می دادیم .