پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
نیویورک تایمز نوشت: هزاران زن و مرد جوان، با لباس جین و تیشرت، در یک کنسرت پاپ روباز شلوغ بالا و پایین میپریدند، میرقصیدند و آواز میخواندند. در بخش دیگری از شهر، جوانان دور یک گروه موسیقی هارد راک که در خیابان اجرا میکرد، جمع شده بودند. و صدها نفر در سراسر شهر برای تماشای هفته دیزاین تهران، جشنوارهای از سازههای هنری عظیم و رنگارنگ، نورپردازیها و موسیقی زنده در چندین نقطه، رفتوآمد میکردند.
به گزارش سرویس بین الملل «انتخاب»، در ادامه این مطلب آمده است: اینجا نیویورک یا برلین نیست. تهران است، پایتخت ایران، جایی که جوانان در ماههای اخیر رهبری یک رنسانس اجتماعی را در دست گرفتهاند. ماه گذشته، یک جشنوارهٔ پنجروزهٔ موسیقی جَز، کافهها و گالریهای هنری را به محل اجرا تبدیل کرد.
این وضعیت، تضادی جدی با تنها پنج سال پیش دارد؛ زمانی که زنان محدودیت هایی داشتند و رقصیدن در مکان عمومی ممنوع بود.
«جامعه با سرعت بسیار زیادی در حال تغییر است، تقریباً مثل پوستاندازی. فارغ از گشایشهایی که در فضای اجتماعی میبینیم، نسل جوان بیباک شده و تابوها را میشکند.» این را دنیا امیری، ۳۳ ساله، منتقد مد و طراح ساکن تهران، در یک مصاحبه میگوید. «نسل جوان آزادیهای ابتداییاش را میخواهد، و با پشتکار به آنها دست پیدا میکند.»
دهها ویدئو در شبکههای اجتماعی و مصاحبه با بیش از دو دوجین ایرانی — از جمله هنرمندان، طراحان، موسیقیدانان، کارآفرینان، دانشجویان، همچنین جامعهشناسان و تحلیلگران سیاسی — کشوری را به تصویر میکشد که در میانهٔ تحولی از پایین به بالا قرار دارد.
در اوایل نوامبر دستکم چهار پژوهشگر، اقتصاددان و نویسنده بازداشت شدند. اما دولت مسعود پزشکیان، جراح قلبی که با وعدهٔ آزادیهای اجتماعی بیشتر به قدرت رسید، بهنظر نمیرسد تمایلی یا تواناییای برای مقابله با موج تغییر داشته باشد، و شاید از سرکوبی که ممکن است نتیجهٔ معکوس داشته باشد و ناآرامی ایجاد کند، پرهیز میکند.
دولت هماکنون با بحرانهای پیدرپی دستوپنجه نرم میکند؛ از جمله اقتصادی وخیم، بازسازی پس از جنگ با اسرائیل، و کمبود شدید منابع آب و انرژی. رقصیدن اندکی از این تیرگی میکاهد.
جشنها فقط محدود به تهران نیست. کنسرتها و جشنوارهها در سراسر کشور، در شهرهای کوچک و بزرگ برگزار میشود و جمعیت عظیمی را به خود جذب میکند. در یزد، شهری مذهبی و محافظهکار، یک کنسرت دستهجمعی از ترانههای پاپ دورهٔ پیش از انقلاب — که زمانی ممنوع بود — برگزار شد. شهر کرمان در اکتبر میزبان یک ماراتن کویری بود که در آن زنان و مردان کنار یکدیگر میدویدند؛ یوگای صبحگاهی و ورزش گروهی در بسیاری از پارکها به روالی ثابت تبدیل شده؛ نوازندگان خیابانی، بهخصوص زنانِ خوانندهٔ سولو، منظرهای رایج شدهاند؛ رقصندههای هیپهاپ در شیراز و نقاط دیگر ظاهر شدهاند؛ و مهمانیهای رقص خودجوش در کافهها — مانند نمونهای در کرج — و مراکز خرید با حضور دیجیها، روندی رو به رشد دارد.
«ما نیاز داریم شادی را احساس کنیم.» این را پرنیا، ۲۶ ساله، کارشناس زیبایی در تهران، در مصاحبهای که خواست نام خانوادگیاش فاش نشود، میگوید. «من به این کنسرتها میروم چون موسیقی گوش میدهم — وقتی آنجا هستم، به جنگ یا درگیری فکر نمیکنم، در لحظهام، و از شبی خاص لذت میبرم.»
در کویری نزدیک اصفهان، تورگردانان پارتیهای رِیو برگزار میکنند با رقص اطراف مجسمههای عظیم و آتشدانها، به سبک جشنوارهٔ Burning Man در نوادا. بازار بزرگ تهران — معروف به پایگاه سنت — یک شوی مد برگزار کرد که مدلهای زن با کتهای خز و شالهای کشمیر روی یک فرش قرمز قدم میزدند.
تئاتر موزیکال — که بهدلیل محدودیتهای مربوط به آوازخوانی و رقص زنان، در ایران کمسابقه بود — نیز وارد تهران شده است. اجراهای سبک برادوی از داستانهای «الیور توئیست» و «رابینهود» طبق پستهای شبکههای اجتماعی هر شب با سالنهای پر روی صحنه رفتهاند.
اینها تغییراتی خودجوش از سوی نسل جدید ایرانیانی است که با اتصال به جهان بیرون از طریق شبکههای اجتماعی، در حال آزمودن مرزها و بازپسگیری فضاهای عمومی هستند.
فاطمه حسنی، جامعهشناسی که تحولات اجتماعی را مطالعه میکند، در مصاحبهای از تهران میگوید مرزهای زندگی عمومی و خصوصی بیش از پیش در حال محو شدن است، زیرا جوانان دیگر نمیخواهند دوگانه زندگی کنند.
او میگوید: «در گذشته، بخش عمدهای از فرهنگ ایرانی در فضاهای خصوصی وجود داشت — در خانهها، مهمانیها و مکانهای محدود. اما امروز همان ارزشها، احساسات و سبکهای زندگی در حوزهٔ عمومی بازتولید میشود.»
خودِ دولت نیز، هرچند محتاطانه، به این روند پیوسته است.
در سپتامبر، دولت مجموعهای از رویدادهای موسیقی رایگان با نام «کنسرتهای شادی» در سراسر کشور برگزار کرد و خوانندگان و گروههای مطرح را دعوت کرد تا برای مردم اجرا کنند تا حس ملیگرایی شکلگرفته پس از جنگ ۱۲ روزه با اسرائیل در ژوئن را تقویت کند. این اقدام در نوع خود بیسابقه بود.
فاطمه مهاجرانی، سخنگوی دولت، در مصاحبهای با رسانههای داخلی در سپتامبر گفت: «برگزاری کنسرت با حضور میلیونها نفر، وحدت ما را تقویت میکند.» او افزود که رویدادهایی مانند کنسرتهای خیابانی به «افزایش شادی جمعی» کمک میکند.
این اقدام با تحسین و انتقاد روبهرو شد؛ برخی گفتند دولت بالاخره کاری لذتبخش انجام داده، و دیگران آن را روشی برای منحرف کردن افکار مردم از مشکلات فراوان کشور دانستند. با این حال، این کنسرتها بسیار محبوب شدند؛ با بیش از یک میلیون شرکتکننده بهگفتهٔ رسانههای داخلی.
بهمن بابازاده، ۴۲ ساله، روزنامهنگار موسیقی و تهیهکنندهٔ کنسرت، در مصاحبهای تلفنی از تهران میگوید که جنگ، نحوهٔ برگزاری کنسرتها در ایران را تغییر داده است. دولت اکنون برخی محدودیتها — مانند نظارت بر انتخاب شعر و ترانه، ممنوعیت رقص، و اجبار به پوشش حجاب برای زنان — را تسهیل کرده است. بابازاده میگوید بهطور متوسط، هر شب حداقل چهار کنسرت در شهرهای بزرگی مانند تهران، شیراز و اصفهان برگزار میشود که هزاران نفر در آن شرکت میکنند.
این موضوع، موجب خشم محافظهکاران شده است؛ آنها از قوهٔ قضاییه و نیروهای امنیتی خواستهاند که اقدام کنند. در مواردی، مقامات برای تعطیلی یک رویداد — مانند فروشگاهی که شوی مد برگزار کرد — یا لغو کنسرت یا جریمهٔ برگزارکننده وارد عمل شدهاند، اما عمدتاً شبیه بازی «موش و چکش» است.
الیاس حضرتی، رئیس روابط عمومی ریاستجمهوری، به رسانههای ایران گفت که هرچند دولت نسبت به این مسئله «حساس» است، اما قصد ندارد از «روشهای شکستخوردهٔ گذشته» استفاده کند، و دیدگاه دولت دربارهٔ حجاب «بر پایهٔ منطق» است.
عبدرالرضا داوری، مشاور ارشد سابق محمود احمدینژاد، در رشتهپستی دربارهٔ این پدیده نوشت: «نسل Z نسبت به قدرت بیتفاوت است و به مرحلهٔ بیاحترامی جمعی رسیده.» او افزود که نسل Z ایرانی «تحمیل دخالت در زندگی روزمره را تحمل نمیکند» و «از این نقطه، آیندهٔ ایران تغییر خواهد کرد.»
تحلیلگران میگویند شادی و سرگرمیای که در سراسر ایران دیده میشود، به این معنی نیست که نسل جوان نسبت به مشکلات اقتصادی کشور بیتفاوت است.
آمیر سام، تولیدکنندهٔ محتوای اینستاگرامی با حدود ۱۲۰ هزار دنبالکننده در ایران، که اغلب ویدئوهای کنسرتها و رویدادها را به اشتراک میگذارد، نوشته است دیدن شادی جوانان او را خوشحال میکند، و میگوید: «امیدوارم این آزادی و شادی در هر گوشهٔ ایران برقرار بماند.»