پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : بی بی سی نوشت: محمد علی (کلی) اسطوره درگذشته ورزش جهان علاوه بر مهارت فوقالعادهاش در بوکس و فعالیتهای اجتماعی یکی از "سر و زباندارترین " ورزشکاران تاریخ نیز بود.
به گزارش «انتخاب»، حالا دانستن نظرات سایر افراد معروف در مورد او میتواند جنبهای دیگر از زندگی علی را روشن کند.
اودسا گریدی کلی (مادر محمد علی): همیشه احساس میکردم که خدا محمد را خاص آفریده است، اما نمیدانستم خدا چرا من را برای به دنیا آوردن او انتخاب کرد.
رحمان علی (برادر محمد علی): او از من میخواست که به سویش سنگ پرت کنم. فکر میکردم دیوانه است، ولی او عقب میرفت و از تمام سنگها جا خالی میداد. من هرگز نمیتوانستم او را بزنم.
آرچی مور (بوکسور نامداری که ابتدا حریف تمرینی محمد علی و بعد رقیب او شد): زن و بچههای من دیوانه او بودند. من هم دیوانه او بودم اما علی کارهایی را که من میگفتم نمیکرد.
آنجلو داندی (مربی علی): او در زندگی خصوصی بسیار آرام و متفکر بود ولی میدانست که چطور باید خودش را مطرح کند. خدا شاهد است که میتوانست. او یک نسل از بوکسورها را با پایین نگه داشتن دستانش نابود کرد. بقیه هم فکر میکردند میتوانند این کار را بکنند اما صورتشان له میشد ولی علی آنقدر سریع بود که میتوانست خودش را دور نگه دارد.
سانی لیستون (بوکسوری که در سال ۱۹۶۴ قهرمانی جهان را به کاسیوس کلی (نام محمد علی قبل از آن که مسلمان شود) واگذار کرد: به نظرم بدجوری این پسر را بزنم.
سانی لیستون: زبان دراز او را از حلقومش بیرون میکشم و یک تیپا به او میزنم.
ملکوم ایکس (فعال حقوق مدنی در مورد مسابقه کلی- لیستون): کلی برنده میشود. او بهترین ورزشکار "کاکا سیاهی" است که میشناسم و او برای طرفدارانش از جکی رابینسون هم محبوبتر میشود.
لیستون (دو سال بعد از واگذار کردن عنوانش): میدانید که علی خُل است. شما میتوانید بگویید که یک آدم عادی چه کار میکند، اما نمیتوانید بگویید که یک خل چه کار میکند و علی خُل است.
مارتین لوتر کینگ (فعال حقوق مدنی): او برای کاری که وجدانش میگفت درست است، از میلیونها دلار گذشت.
جرج فورمن (قهرمان پیشین سنگین وزن بوکس جهان): میخواستم کلهاش را خرد کنم و این فکر اصلا اذیتم نمیکرد.
چاک ونپر (که در سال ۱۹۷۵ به علی باخت): روزی که با علی مسابقه داشتم یک لباس خواب آبی روشن برای زنم خریدم و گفتم امشب این را بپوش چون با قهرمان جهان میخوابی. آن شب که به خانه برگشتم او گفت: "من باید به اتاق او بروم، یا او میآید؟"
جو فریزر ( قبل از مسابقه معروفشان در مانیل): نمیخواهم او را در مانیل ناکاوت کنم، میخواهم قلبش را بیرون بکشم.
جو فریزر (بعد از مسابقه مانیل): پسر، من مشتهایی به او میزدم که دیوار شهر را پایین میآورد. خدا، خدا، او قهرمان بزرگی است.
جرج فورمن: من او را بزرگترین بوکسور تاریخ نمینامم. او بزرگترین انسانی است که دیدهام.