arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۳۰۵۵۴
تاریخ انتشار: ۵۸ : ۱۷ - ۱۳ تير ۱۳۹۰

راهبرد عربستان در يمن چيست؟

پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
پایگاه اینترنتی تحلیلی فرانسوی این پرسش را مطرح کرد که راهبرد عربستان سعودی در یمن چیست؟

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی "انتخاب" Entekhab.Ir ؛ به نوشته پایگاه فرانسوی اگورا ووکس، وخامت اوضاع در یمن پس از چهار ماه اشوب، موجب شد که عربستان سعودی موضع خود را تغییر دهد و از حمایت قاطع از علی عبدالله صالح به عنوان ضامن ثبات در این کشور به قطع حمایت از او روی اورد چرا که امروزه از دید ریاض باقی ماندن صالح در راس قدرت به منزله تضمین بی ثباتی در ان کشور قلمداد می شود.

مخالفت صالح در بیست و دوم مه باطرح عربستان سعودی و شورای همکاری خلیج فارس علت اصلی این تغییر سیاست عربستان بوده است.

بر اساس ان طرح، صالح در ازای استعفا از هر گونه پیگرد قضایی مصون می ماند.

عربستان سعودی همواره نقشی مهم امور داخلی یمن ایفا کرده و از جناحهای مختلف ان حمایت کرده است.

برای این کار ریاض گاه به اتحادهایی مغایر با منافعش نظیر اتحاد با سوسیالیستهای جنوب یمن در سال 1994 یا به تامین مالی هزینه های شماری از مسئولان سیاسی و سران قبایل یا ترویج افکار سلفی وهابی با هدف اعتراف نشده تضعیف قدرت مرکزی و جلوگیری از یکپارچگی کشور روی آورده است.

اما قطع حمایت از علی عبدالله صالح که امروزه به علت سوء قصد در سوم ژوئن در کاخ ریاست جمهوری صنعا؛ در بیمارستانی در ریاض بستری است؛ عربستان سعودی را واداشته است به دنبال جانشینی برای او بگردد که اهداف سیاسی و دیپلماتیک ریاض را تضمین کند ضمن انکه جنبش مدنی معترض و جوانان یمن نیز ان را بپذیرند.

این در حالی است که معترضان یمنی امروزه رهبر سرشناسی ندارند و ریاض نیز فرد برجسته ای در بین انها شناسایی نکرده است. مدیریت پرونده یمن از طرف مسئولان حکومتی سعودی، در اختیار سعود الفیصل وزیر خارجه عربستان نیست بلکه این پرونده حساس به شاهزاده سلطان بن عبدالعزیز وزیر دفاع و رئیس کمیسیون دوجانبه سعودی یمنی سپرده شده است.

وضع بد جسمانی سلطان بن عبدالعزیز که امروزه قادر به ادامه فعالیتهایش نیست ، موجب شده است این کمیسیون تقریبا غیرفعال شود.

درحال حاضر تنها حیطه فعالیت ان به همکاری اقتصادی و مالی محدود می شود. این وضع همچنین همزمان با تغییر منافع مقامات سعودی در خصوص اوضاع یمن همراه بوده است چرا که نسل کنونی تصمیم گیرندگان یمنی (یعنی پسر صالح و جناح الاحمر) کمتر از والدینشان به شاهزاده های سعودی نزدیک هستند.

این درحالی بود که در سال دوهزار و نه اشوبهای داخلی در یمن موجب شده بود عربستان سعودی برای سرکوب حوثی ها در شمال یمن مداخله نظامی کند.

اداره پرونده یمن ظاهرا امروزه به نایف بن عبدالعزیز برادر سلطان بن عبدالعزیز، وزیر کشور و مرد شماره سه عربستان سعودی سپرده شده است.

علت عجیب و غریب تقسیم پرونده های دیپلماتیک در عربستان که در ساختار این کشور اتفاق مرسومی به شمار می رود، این است که در ریاض، یمن عمدتا از دید امنیتی و خطرهای تروریسم و اطلاعات و امور قبیله ای مورد بررسی قرار می گیرد. محمد بن نایف معاون وزیر کشور و پسر وزیر کنونی کشور، به پرونده های مرتبط با تروریسم یعنی تهدید القاعده برای شبه جزیره عربستان رسیدگی می کند. در این پرونده بخش قابل توجهی از اعضای القاعده از کنترل حکومت مرکزی یمن خارج اند و در بین انان شمار زیادی از اتباع سعودی نیز حضور دارند.

مقرن بن عبدالعزیز رئیس سازمانهای اطلاعاتی و برادر ناتنی سطان و نایف و ملک عبدالله، مسئول مدیریت پرونده فعالیتهای برون مرزی(جنایت ، نفوذ تروریستها، نظارت بر حوثیها) است.

خالد بن سلطان پسر ولیعهد عملیات نظامی را با موفقیتی کم رنگ در درگیریهای میان نیروهای سعودی و حوثیها در اواخر سال دوهزار و نه اداره کرده بود.

نایف فردی محافظه کار است که از سی و پنج سال پیش در راس وزارت کشور قرار دارد.

وی ماهیتا فردی واپس گرا و از لحاظ اعتقادی نزدیک به اسلامگرایان است.

او ظاهرا مایل است راه حل برای بحران یمن به نفع علی محسن صالح الاحمر ژنرال شورشی و متحد مخالفان موسوم به بیستم مارس تمام شود.

الاحمر با عبدالله صالح رابطه خانوادگی نیز دارد و خودش به محافل سلفی اصولگرا بسیار نزدیک است.

اما ریاض گزینه های بسیار دیگری نیز در یمن دارد که یکی از انها اتحاد با خانواده الاحمر است.

این خانواده بزرگ در راس شورش قبایل قرار دارد و روابطش با شاهزادگان سعودی از دیرباز صمیمی بوده است.

شیخ عبدالله بن حسین الاحمر رئیس سابق کنفدراسیون قبیله ای حاشد ، رئیس سابق مجلس و رئیس حزب الاصلاح مخالف دولت همواره از حمایتهای ریاض برخوردار بوده است.

وی در سال دوهزار و هفت در ریاض درگذشت.

از اوایل ماه ژوئن؛ ده پسرش مدام از حکومت سلطنتی سعودی تعریف و تمجید می کنند به امید انکه ریاض در دوره انتقال سیاسی از نفوذ خود به نفع انان استفاده کند.

اما بعید است که گزینه شیوخ الاحمر خواسته های دموکراتیک معترضان مدنی یمن را براورده کند.

ریاض همچنین روابط تنگاتنگی با سران قبیله متحد دیگری به نام بکیل دارد که از لحاظ جمعیتی متعدد ترند اما از لحاظ سیاسی ضعیف تر.

از انجا که طایفه حاشد نتوانسته است ان طور که ریاض مایل بود نقشی به عنوان قدرت مهارکننده شورشیان حوثی پیدا کند، قبیله بکیل بیشتر و بیشتر به مسئولان سعودی نزدیک شده است.

احتمال دیگر روی کار امدن اسلامگرایان حزب الاصلاح با گرایشهای اخوان المسلمین است که نقش گسترده ای در اعتراضهای یمن داشته اند.

اما هنوز هیچ سرنخی وجود ندارد که نشان دهد انان اماده اند با ریاض همکاری کنند یا از حمایت معترضان یمنی برخوردار شوند.

امروزه مقامات سعودی بر سر دوراهی قرار گرفته اند: - برقراری ثبات و امنیت در یمن برای محو کردن خطرهای تروریستی ( القاعده در شبه جزیره عربستان کشور عربستان سعودی را مهمترین هدفش می داند) و از بین بردن تهدید بی ثباتی در مرز امری ضروری قلمداد می شود؛ - فقط انتقال سیاسی سریع موجب تضمین امنیت می شود هر چند این مسئله ممکن است موجب ظهور دولتی دموکراتیک در یمن شود که عربستان به علت نفوذی که در یمن دارد مایل به ان نیست.

ریاض امروزه برگ برنده مهمی در دست دارد و ان قدرت مالی و تهدید به قطع کمک های مالی اش به یمن است.

این کمکها امروزه برای تضمین تامین مالی طرحهای سرمایه گذاری مقامات یمنی ضروری است.
نظرات بینندگان