پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : تهران امروز نوشت:
يكم: ويرانههاي قذافي
سرهنگ، ديوانه نبود. او خلاف آنچه مينمود، بود. مُعَمَّر، نه قذافي بود، نه مسلمان و نه حتي ليبيايي، عرب و آفريقايي! او در 17 خرداد 1321 ه. ش (۷ ژوئن ۱۹۴۲م) به دنيا آمد. مادرش ليبايي، اما پدرش فرانسوي بود.
هر دوي آنان جهود بودند. پدر وي «خلبان البار بريزوسي»، طي سالهاي 1915 تا 1943 م. در ارتش مستقر فرانسه در ليبي خدمت ميکرد و با مادر او آشنا شد. آنها زندگي مشترك از هم گسيختهاي داشتند. در نتيجه مادر، از دست شوهرش گريخت و همراه با کودکش مُعَمَّر، با مردي عرب به نام «محمد بومنيار القذافي» ازدواج كرد . اين مرد، معمر را سرپرستي کرد و او با انتساب به طايفه ناپدرياش «معمر قذافي» خوانده شد.
در اوايل اسفند ماه 1389 ه. ش زني به نام «راشل سعاده» در گفتوگويي با کانال دو تلويزيون رژيم صهيونيستي خود را خاله معمر قذافي معرفي کرد و گفت: معمر، به تمام معنا يهودي است. «محمد بومنيار»، پدر معمر نبود بلكه پدرخوانده وي بود و معمر قذافي داراي پدر و مادري يهودي است. با اينحال خود را «پدر انقلابهاي جهان»، «ملک الملوک اعراب» و «رئيس جمهور آفريقا» ميخواند. سه سال پيش گفت؛ به تشيع گرويده و در برابر جمهوري اسلامي، ميخواهد «خلافت فاطميان مصر» را احيا كند! اولين ماموريت او آن بود كه با «غربستيزي صوري» و «حمايت تبليغاتي از جنبشهاي انقلابي جهان» دامي براي شكار و مهار انقلابيان بگستراند و اگر مانند امام موسي صدر آرام نميشدند آنها را به دام ميكشيد. قذافي آخرين ماموريت خود را نيز براي استكبار جهان به خوبي انجام داد. تمام زيرساختهاي اقتصادي، راهها و حتي مراكز علمي و دانشگاهي ليبي را ويران ساخت تا راه ورود اربابانش به اين كشور هموار گردد.
دوم: علم ستيزان بيخرد
قرباني يا انقياد دانشمندان، سنت ديرينه استكبار است. چنانكه در بحبوحه انقلاب اسلامي و حتي در سالهاي اخير، در طول سالهاي اشغال عراق و افغانستان، جمع كثيري از دانشمندان و فرهيختگان امت اسلامي ترور شدند يا به طرز مشكوكي جان سپردند. البته اين موارد وراي تعدادي بود كه به لطايف الحيل و از جمله با ايجاد هراس مصنوعي حاصل از تبليغات، به خارج از كشور برده شدند. پيش از سقوط رژيم صدام، ترور دانشمندان عراقي تنها شامل مراجع تقليد و اساتيد مخالف با صدام سابقه داشت اما با اشغال عراق از سوي آمريكا و كشورهاي غربي تلاش براي ايجاد خلأ علمي در اين كشور آغاز گرديد.
سوم: ارتش مخفي موساد براي قتل دانشمندان
براي اولين بار «دکتر اسماعيل الجليلي» يک انديشمند عراقي مقيم انگليس در 24 آوريل 2006 گزارشي از ترور دانشمندان ارائه كرد. وي كه در همايش»بررسي عوامل ترور دانشگاهيان و دانشمندان عراقي» در مادريد اسپانيا، سخنراني ميكرد، با تشريح نتايج تحقيقات گسترده خود در مورد اين ترورها مسائلي چون»نقش موساد در اين ترورها»، «تلاش همراه با ارعاب و تهديد براي مجبور کردن دانشمندان عراقي به خروج از اين کشور»، «مهاجرت دستجمعي و برنامهريزي شده دانشمندان عراقي به كشورهاي غربي» و... تبيين كرد. يك گزارش مجله مركز بين المللي «نظارت بر موارد نقض حقوق بشر» در تابستان جاري حاكي از وجود يك فهرست براي قتل ۱۰۰۰ دانشمند عراقي است كه تا كنون حدود ۵۰۰ نفر از آنان ترور شدهاند. آمارهاي پايگاه اينترنتي المحيط حاكي است سازمانهاي اطلاعاتي سيا و موساد وابسته به ايالات متحده آمريكا و رژيم صهيونيستي تا فروردين 1387 به ترور
5 هزار و 500 دانشمند عراقي دست زدهاند. پيش از آن يك ژنرال فرانسوي در سال 2004 در گفتوگو با شبكه پنجم تلويزيون فرانسه، حضور يگانهايي ويژه موساد در عراق براي ترور دانشمندان اين كشور را فاش ساخته بود.
چهارم: نگاهي به وضعيت دانشگاههاي ليبي
برخلاف قذافي كه به ظاهر بيخرد و ديوانه مينمود و با انتشار مكرر در مكرر «كتاب سبز» مردم كشورش را به وفاداري به ايدئولوژي سبز خود فرا ميخواند، امروز صداي انقلاب ليبي از حنجره جوانان انديشمندي شنيده ميشود كه اغلب تحصيلات دانشگاهي دارند.
در اوج غربستيزي ظاهري قذافي، بسياري از جوانان فرهيخته ليبيايي به قصد تحصيل علم به غرب مهاجرت ميكردند. زيرا در آن سالها مراكز آموزش عالي ليبي ظرفيت كافي براي پذيرش ميزان متقاضيان را نداشتند و درسال1969، تنها سه هزار دانشجو در ليبي پذيرفته شدند در نتيجه در سال1970، بسياري از متقاضيان تحصيل به خارج رفتند. در اواسط دهه 1980، دولت قذافي اعطاي بورسيههاي تحصيلي دانشجويان اعزامي به خارج از كشور را قطع كرد و كوشيد تمهيداتي را براي ادامه تحصيل متقاضيان در داخل كشور فراهم سازد اما اغلب دانشجويان ليبيايي مقيم خارج از بازگشت به كشور سر باز زدند و به تحصيلات خود در خارج ادامه دادند. آنها البته جرأت مقابله صريح با دولت قذافي را نيز نداشتند. هراس از قذافي در ميان دانشجويان داخل كشور نيز بيشتر بود. تنها در سال 1976 دانشجويان دانشگاههاي
بن غازي و طرابلس يك حركت اعتراضي خشونت آميز عليه دولت داشتند. هماكنون حدود 250 هزار دانشجو در ليبي تحصيل ميكنند كه با توجه به جمعيت حدود 6ميليوني ليبي، آمار قابل توجهي است.
پنجم: دانشمندان ليبي قرباني سه جبهه
در جريان بيداري اسلامي در ليبي، دانشجويان و اساتيد دانشگاهي در پيشاپيش صفوف مبارزه با رژيم قذافي بودند. به همين جهت، ميتوان حدس زد كه بخش قابل توجهي از هزاران شهيد قيام اخير در ليبي، از دانشگاهيان بوده باشند. دانشگاهيان ليبي از سه جبهه، يعني عوامل رژيم جبار قذافي و نيز نيروهاي ناتو هدف قرار گرفتهاند. شايد سوي پنهان هدف قرار گرفتن نخبگان ليبي، عوامل شبكههاي تروريستي هدفمندي باشند كه از سوي دستگاههاي امنيتي غرب و رژيم صهيونيستي به ليبي اعزام شدهاند.
هر چند هنوز آمار مشخص و تفكيكشدهاي از تعداد دانشجويان و اساتيد قرباني در اين قيام در دست نيست. گزارشهاي پراكنده حاكي است در يك مورد در روز يکشنبه 22 خرداد 1390 جنگندههاي ناتو(سازمان پيمان آتلانتيک شمالي) مستقيماً دانشگاه ناصر در طرابلس را هدف قرار دادهاند و جمعي از كاركنان، اساتيد و دانشجويان ليبي را كشتهاند. حمله مستقيم ناتو به اين دانشگاه در حالي بود که قطعنامه شماره 1973 شوراي امنيت سازمان ملل، اجراي منطقه پرواز ممنوع در ليبي را بهمنظور محافظت از جان غيرنظاميان در برابر نيروهاي مزدور معمر قذافي ناميده شده، مجاز دانسته بود. تلويزيون دولتي ليبي، تعداد قربانيان و زخميان تهاجم به دانشگاه ناصر را دهها نفر برآورد كرده بود.
ششم: لزوم مراقبت در جبهه سوم
با سقوط رژيم قذافي، تروريستهاي وفادار به وي ممكن است مسير جستوجو و شكار نخبگان دانشگاهي مخالف با قذافي باشند تا انتقام خويش را از آنها بگيرند. از اين جهت، برخورد جبهه نخست يعني بازماندگان قذافي با دانشمندان، با اندكي تغيير در روش بستگي به ميزان قدرت آنها رد اين جستوجو و شكار خواهد داشت.
برخورد نيروهاي بيگانه همانند ناتو، با دانشگاهيان ليبي نيز تغيير خواهد كرد و از اين پس بايد شاهد فعال شدن جبهه سوم تقابل با دانشگاهيان باشيم. بعيد نيست الگوي راهاندازي ارتش مخفي ترور دانشمندان عراقي در ليبي هم تكرار شود. در اين صورت، عوامل موساد و سيا دانشگاهياني را كه حاضر به ترك ليبي و پيوستن به دانشگاههاي غربي نميشوند را در فهرست ترورهاي خود قرار خواهند داد. به ياد بياوريم كه قذافي گرچه به معارضهجويي با غرب تظاهر ميكرد اما مراكز امنيتي غرب از جمله سيا و موساد اشراف اطلاعاتي فوقالعادهاي بر ليبي داشتند و شناسايي اساتيد دانشگاهي و نخبگان فكري اين كشور براي آنها دشوار نخواهد بود.لذا ضمن تلاش براي شناسايي دانشگاهياني كه تا كنون در جريان قيام عليه قذافي قرباني شدهاند، بايد فهرستي جامع از دانشگاهيان و فرهيختگان اين كشور تهيه گردد و در حد امكان براي حفظ جان آنان تلاش شود. چه بسا لازم باشد نهادهايي مانند سازمان كنفرانس اسلامي، مجمع جهاني تقريب مذاهب اسلامي، اتحاديه دانشگاههاي جهان اسلام در اين خصوص وارد عمل شوند. به علاوه برخي از كشورهاي اسلامي از جمله ايران، تركيه و لبنان، در عين امنيت نسبي، داراي فضاهاي علمي و دانشگاهي مناسب و وسيعي هستند كه ميتوانند براي پذيرش موقت نخبگان دانشگاهي ليبي، اقدام كنند.
هفتم: يك تجربه و يك پيشنهاد
مروري اجمالي بر ثمرات صيانت ايران از گروهي از نخبگان فقهي عراق ميتواند بركات تلاش آتي براي حفظ جان انديشمندان ليبي را براي ما روشن سازد. در آغاز رياست جمهوري صدام، وي جمع كثيري از نخبگان حوزوي و سياسي اين كشور را اخراج كرد و آنان مجبور شدند به ايران اسلامي هجرت كنند. اين در حالي بود كه كشورمان در سالهاي نخست پيروزي انقلاب اسلامي با مشكلات عديدهاي مواجه بود. پس از فروپاشي رژيم بعثي و استقرار نسبي امنيت در عراق، اين نخبگان، توانستند خدمات شاياني به مردم كشورشان داشته باشند. اميد ميرود در شرايط بحراني ليبي وزارتخانههاي علوم و بهداشت، جامعهالمصطفي، دانشگاه مذاهب اسلامي و... با همكاري وزارت امور خارجه، سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامي و... در حد توان براي صيانت از جامعه دانشگاهي اين كشور اقدام كنند.