صفحه نخست

تاریخ

ورزش

خواندنی ها

سلامت

ویدیو

عکس

صفحات داخلی

۱۳ فروردين ۱۴۰۳ - ساعت ۱۴:۴۴
کد خبر: ۴۹۷۱۶۸
تاریخ انتشار: ۵۱ : ۲۳ - ۰۱ شهريور ۱۳۹۸
صبح به درخانه رفتم. معلوم شد جمعی شریک شدند که پول شاه را بخورند. امین‌السلطنه، نایب‌ناظر و غیره. بعضی جواهرات شخص تاجری داشته به شاه عرض کردند که جواهر زیاد زن امیر شیرعلی‌خان که حالا در مشهد است دارد. شاه به خیال جواهرات احمدخان ابدالی و جواهرات نادری حکم کردند بیاورند.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

پس از انتشار خاطرات روزانه آیت الله هاشمی رفسنجانی، «انتخاب» قصد دارد این بار بخش های گزیده ای از خاطرات دیگر شخصیت های مهم و تاثیرگذار کشور را روزانه، مرور و منتشر کند

به گزارش انتخاب، در خاطرات اعتماد السلطنه آمده است:

صبح به درخانه رفتم. معلوم شد جمعی شریک شدند که پول شاه را بخورند. امین‌السلطنه، نایب‌ناظر و غیره. بعضی جواهرات شخص تاجری داشته به شاه عرض کردند که جواهر زیاد زن امیر شیرعلی‌خان که حالا در مشهد است دارد. شاه به خیال جواهرات احمدخان ابدالی و جواهرات نادری حکم کردند بیاورند. دو سه پارچه از قبیل زمرد امرودی و غیره بود که شاید شخص فروشنده از افغان‌ها خریده باشد. مابقی انگشتر و تسبیح بود که به روی هم چهار پنج هزار تومان زیادتر ارزش نداشت. شاه یازده هزار تومان پول داد. حالا زن امیر شیرعلی‌خان مرحوم فریاد می‌کند که من کی جواهر فروخته‌ام، به اسم من شهردت دادند. خلاصه بعد از ناهار خانه آمدم عصر عیادت ناظم‌خلوت، از آن‌جا خانه استودار، صاحب‌منصب انگلیسی که مامور جاسوسی روس‌ها و سرحدات افغانسان است، رفتم. این شخص خیلی مرد عالم است. صحبتش اسباب لذت شد.