صفحه نخست

تاریخ

ورزش

خواندنی ها

سلامت

ویدیو

عکس

صفحات داخلی

۱۳ فروردين ۱۴۰۳ - ساعت ۲۲:۵۲
کد خبر: ۵۱۰۳۳۳
تاریخ انتشار: ۴۱ : ۲۳ - ۱۱ آبان ۱۳۹۸
 ایلچی اطریش محرمانه شرفیاب می‌شود... چهار به غروب مانده ایلچی آمد. خیلی محرمانه بود. جز شاه و ایلچی و من احدی نبود. یک ساعت و نیم طول کشید. خیلی خوب ترجمه کردم. طوری که شاه تمجید فرمودند. آن‌چه در این مدت در روزنامه از پولتیک عرض می‌شد بندگان همایون [شاه] در خاطر داشتند، به خرج دادند. طوری که ایلچی از بصیرت شاه از امور اروپا تعجب کرد.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

پس از انتشار خاطرات روزانه آیت الله هاشمی رفسنجانی، «انتخاب» قصد دارد این بار بخش های گزیده ای از خاطرات دیگر شخصیت های مهم و تاثیرگذار کشور را روزانه، مرور و منتشر کند

به گزارش انتخاب، در خاطرات اعتماد السلطنه آمده است:

صبح دارالترجمه رفتم. عمادالدوله هم آن‌جا بودند. بعد خدمت شاه رسیدم. سر ناهار بودم. فرمودند جایی نروم. ایلچی اطریش محرمانه شرفیاب می‌شود. ناهاری با مشیرخلوت که یک پشقاب ناهار با سلیقه تمیز از خانه‌اش می‌آورند، ‌صرف شد. چهار به غروب مانده ایلچی آمد. خیلی محرمانه بود. جز شاه و ایلچی و من احدی نبود. یک ساعت و نیم طول کشید. خیلی خوب ترجمه کردم. طوری که شاه تمجید فرمودند. آن‌چه در این مدت در روزنامه از پولتیک عرض می‌شد بندگان همایون [شاه] در خاطر داشتند، به خرج دادند. طوری که ایلچی از بصیرت شاه از امور اروپا تعجب کرد. قبل از آمدن ایلچی صاحب‌منصبان قزاق را شاه سان دیدند. دویست و پنجاه نفر آدم و همین‌قدر اسب، هر نفری سالی یکصد و ده تومان خرج دارد. خلاصه عصر به اتفاق امین‌الدوله مراجعت به خانه کردم.