صفحه نخست

تاریخ

ورزش

خواندنی ها

سلامت

ویدیو

عکس

صفحات داخلی

۱۷ اسفند ۱۴۰۲ - ساعت ۰۸:۲۷
کد خبر: ۵۴۰۸۸۹
تاریخ انتشار: ۵۷ : ۲۳ - ۱۹ فروردين ۱۳۹۹
ناهار را قصر فیروزه خوردیم، دیدیم این‌جا اطاقش سرد است و خفه است نمی‌شود کار کرد، گفتیم برویم باغ دوشان‌تپه آن‌جا کار کنیم بهتر است. دادیم آفتاب‌گردان را بردند آن‌جا بزنند.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

 

سرویس تاریخ «انتخاب»؛ امروز برای کسالت دیروز گفتیم سوار شویم و برویم راحت [استراحت] کنیم. صبح سوار شده یکسر رفتیم قصر فیروزه. هوای صافِ آفتاب خوبی بود. بقیه کاغذهای دیروز امین‌الملک و نایب‌السلطنه را برداشته بودیم که امروز بخوانیم. ناهار را قصر فیروزه خوردیم، دیدیم این‌جا اطاقش سرد است و خفه است نمی‌شود کار کرد، گفتیم برویم باغ دوشان‌تپه آن‌جا کار کنیم بهتر است. دادیم آفتاب‌گردان را بردند آن‌جا بزنند. خودمان سوار شدیم یک قدری سواره از سر قنات آقادایی و صحرایی راندیم، بعد سوارِ کالسکه شده راندیم از درِ سردرِ شیرخانه وارد شدیم. فواره‌ها را آب انداخته بودند خیلی خوب بود. برای امین‌حضرت تعریف می‌کردم که این فواره‌ها [را] بد ساخته بود، فرار می‌کرد و حالا خوب شده است. بعد توی آفتاب‌گردان نشسته کیف را آوردند، کاغذها را درآوردیم با اقبال‌الدوله، ابوالحسن‌خان [و] احمدخان شروع کردیم به خواندن که یکدفعه دیدیم فواره‌ها گل شد و آب از پهلوی حوض آمد بالا. مثل همان ایام پاییز شد، خیلی خندیدیم و کاغذها را خواندیم. امین‌خلوت این روزنامه‌ها را نوشت. چای و عصرانه خورده عصر رفتیم شهر.