صفحه نخست

تاریخ

ورزش

خواندنی ها

سلامت

ویدیو

عکس

صفحات داخلی

جمعه - ۲۸ شهريور ۱۴۰۴
کد خبر: ۵۶۸۸۵۹
تاریخ انتشار: ۵۹ : ۲۳ - ۲۶ مرداد ۱۳۹۹
تورق خاطرات چهره ها در «انتخاب»؛
خاطرات آیت الله هاشمی: شب میهمـان رهبـرى بودم. دربـاره دبیرخانـه مجمـع تـشخیص و وضـع کابینـه و مجلـس و سـفرم بـه مازنـدران و بازدیدها و کوهنوردى ایشان صحبت کردیم. دیر وقت بـه خانـه آمـدم
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

خاطرات مرحوم  آیت الله هاشمی رفسنجانی از سال ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۶، هر شب منتشر می‌‌شود. پیشتر، خاطرات «آیت الله» از سال ۵۸ تا ۷۱ در سرویس تاریخ «انتخاب» منتشر شده بود.

سرویس تاریخ «انتخاب»: متن کامل خاطرات ۷۱ تا ۷۶ (که به صورت اختصاصی در «انتخاب» منتشر می‌شود) در زیر آمده است

 

 

سال ۱۳۷۱
اول وقت مسئولان و نمايندگان قزوين آمدند و خواسته‌ها را مطرح كردند. به دانشگاه بين‌المللى اسلامى [امام خميني(ره)] رفتيم. وزير[فرهنگ و آموزش عالي] و رييس‌آن هم آمده بودند.
مسئولان قزوين از عدم فعال بودن دانشگاه انتقاد داشتند. مدير آن كُندى را معلول عدم تصويب طرح جامع دانست كه براى پذيرش نهايى بيست و هفت هزار دانشجو نوشته شده است. اميد به تهيه زمين در محل بهتر دارند. در آمفى‌تأتر، در جمع كاركنان، دربارة اهداف دانشگاه حرف زدم. با ادغام در مركز آموزش عالى دهخدا از محل آنكه ساختمان خوبى است، استفاده مى‌شود.
با هلى‌كوپتر براى بازديد از طرح دشت قزوين پرواز كرديم. كانال‌هاى 2 و 3 و 4 و مزارع و باغات را از فضا ديديم و در محل روستاهاى مهدى‌آباد و كمال‌آباد فرود آمديم. اهالى اجتماع كردند. سئوالات زيادى از وضع كار و زندگى‌شان كردم. بيشتر از گرانى آب كه اخيراً گران شده است، شكايت داشتند. به نظر مى‌رسد با آب و زمينِ به آن خوبى و خدمات خوب دولتى، باز توقع بيشتري دارند. نوعاً تعداد زيادى بچه داشتند و زن‌هايشان شغل درستى نداشتند.
در كنار باتلاق جنوب آبيك پياده شديم. اهالي روستاهاى اطراف جمع شدند. تسهيلات دولتى براى آب و برق و راه خواستند. به نظرم آمد اگر اين زمين و آب در رفسنجان بود، تمامي آن تبديل به باغ پسته شده بود و زندگى خوبى براى مردم ايجاد مى‌كرد. متأسفانه خدمات بى‌دريغ دولت در اين مناطق، باعث شده اهالى و حتى يزدى‌هايى كه به آنجا رفته‌اند، تلاش لازم را نكنند.
برفراز باغ هزار هكتارى كوثر پرواز كرديم. دانشگاه بين‌المللى[امام خميني] مى‌خواهد اين باغ را از بنياد جانبازان براى دانشگاه بگيرد. خيلى شاداب و خرم و فعال است؛ بهتر است باغ بماند.
به محل سد طالقان رفتيم. مهندسان توضيح دادند. مطالعات تمام شده و اسناد آماده مناقصه است. براى ذخيره كردن 460 ميليون متر مكعب آب در سال براى شرب تهران و كرج و آبيك و كشاورزى قزوين احداث مي‌شود. بعد از نماز ظهر، مصاحبه پايانى سفر را انجام دادم كه خيلى مفصل شد.
بعد از ناهار و استراحت، امام جمعه طالقان آمد. تقاضا كرد به شهرك يا مركز طالقان برويم؛ پذيرفتم. عصر رفتيم و در جمع محدود مردم صحبت كوتاهى نمودم؛ دره جالبى است. با هلي‌كوپترها به تهران پرواز كرديم. ساعت شش ‌و نيم بعداز ظهر به خانه رسيدم. ياسر و مهدى از سفر برگشته‌اند. عفت هنوز از سفر مشهد نيامده است.

 

 

سال ۱۳۷۲
به دفتر گفتم براى فوت آيت‌الله [سید عبدالاعلی] سبزوارى در نجف پيام تسليتى بدهند. همشيره‌ها فاطمه و طيبه و طاهره آمدند. طاهره چشمش را که آب مرواريد داشت، عمل كرده؛ رو به خوبى است. طيبه هم يك چشمش تيره شده و براى معالجه آمده است. ناهار را با هم بوديم. بچه‌ها هم آمدند. تا عصر ديدنى و مذاكره داشتيم.
عفت از مشهد تلفن كرد. از عدم رأى اعتماد مجلس به وزير دارايى ناراحت بود. پيشنهادهای گوناگونى از نواحى مختلف در مورد وزير امور اقتصادی و دارايى مى‌رسد.

 

 

سال ۱۳۷۳
صبح، ناشتا به دفترم رفتم. براى آزمايش سالانه، خون و ادرار گرفتند. مطابق معمول تا ساعت ده و نیم كارها را انجام دادم. سپس تا ظهر، جلسه مجمع عمومى شركت‌هاى نفت و گاز داشتم. ترازنامه‌ها تصويب شد. گزارش کار و برنامه سال‌هاى آينده را شنيديم.
بعد از ظهر به جلسه هیأت دولت نرفتم. گزارش‌ها را خواندم. آقاى دكتر عادلى، [رییس‏‌کل بانک‏‌ مرکزی]، تلفنى گفت، هيأت چينى كه براى معوقه‌ها آمده است، سخت‌گيرى مى‌كند. گفتم تقسيط از امروز تا چهار سال، به صورت اقساط ماهیانه را بپذيرند.

 

 

سال ۱۳۷۴
تمام روز در اقامتگاه بودم. كتاب تاريخ دوران ناصرالدين‏‌شاه، نوشته دكتر [علی‏‌اکبر] ولايتي را مطالعه کردم كه مطالب تازه زيادي برايم دارد. عصر شناي زيادي كردم. حدود دو كيلومتر در دريا شنا کردم و سپس با قايق برگشتم. محسن و چند محافظ هم با من بودند. محسن قبول نداشت كه دو كيلومتر است، چون از آن طرف با قايق آمده بود. گفتم، برگشت با شنا به ساحل بيايد. آمد و قبول كرد؛ گمانم خيلي خسته شده بود.
آقاي [فریدون] وردي‌نژاد، [مدیرعامل خبرگزاری ایرنا]، تلفني دربارة مراسم ورود ورزشكاران كشتي از [مسابقات آتلانتای] آمريكا پرسيد و خواست نماينده‌اي به فرودگاه بفرستم. گفتم معاون من هست.

 

 

سال ۱۳۷۵
در منزل بودم. كار زيادى براى انجام آورده بودم که تقريباً همه وقتم را پُر كرد. كامپيوتر را تنظيم كردم و مرتب اخبار خبرگزارى [جمهوری اسلامی (ایرنا)] را ملاحظه مى‌كردم. هنوز سرشكستگى آمريكا در مقابل ايران و همكارى ايران و تركيه، مورد توجه است و تفسيرهاى رسانه‌ها به نفع ايران است.
ظهر بخشى از بچه‌ها اينجا بودند. عصر از استخر استفاده كردم. خواستم فؤاد، [فرزند مهدی] را هم به استخر ببرم، نيامد؛ مى‌ترسد. ادامه سفر اربكان به كشورهاى اسلامى ديگر، مثل پاكستان و مالزى و اندونزى، توجه محافل خبرى خارجى و داخلى را برنيانگيخته و عادى مى‌گذرد.

 

 

سال ۱۳۷۶
آقاى [عباس] آخوندى آمد و براى کـار بعـدى و یـا سـفر بـه خـارج بـراى ادامـه تحـصیل مشورت کرد؛ گفتم مى تواند در مرکز تحقیقات استراتژیک کار کند و هـم تحـصیل کنـد. گفت، پیـشنهاد سرپرسـتى کـار سـاخت سـاختمان هـاى مربـوط بـه اجـلاس سـرا ن سـازمان کنفرانس اسلامى را نپذیرفته است.

آقاى [محسن] قرائتى، [رییس ستاد اقامه نماز] و همراهان آمدند. گزارش کار تنظیم امـور مساجد را دادند و به خاطر کمک‌هایم به مساجد و مخصوصاً تصویب آیین‌نامـه مـساجد در دولت از من تشکر کردند و خواستار کمک من بـراى تقویـت روحانیـت و مـدیریت امـورفرهنگى شدند و از وضع روحانیت اظهار نگرانى کردند.

دکتر [عبـداالله ]، جاسـبى [ریـیس دانـشگاه آزاد اسـلامی ] آمـد. از امکـان عـدم همکـارى وزراى جدید با دانشگاه آزاد اسلامى و حذف کنکور اختصاصى آن اظهار نگرانـى کـرد و از من کمک خواست و از وضع مواضع مؤتلفه و جناح راسـت در انتخابـات و نیـز از چـپ شدن کابینه انتقاد کرد.

عصر آقـاى [فریـدون ] وردى‌نـژاد، [مـدیرعامل خبرگـزاری جمهـوری اسـلامی] آمـد. از سیاستهاى من کلـى تمجیـد کـرد و بـه خـاطر نبـودن مـن در رأس امـور گریـه کـرد و از مزاحمت‌هاى جناح راست و به خصوص روزنامه رسالت شکایت نمود.

دکتر [موسی] زرگر، [رییس بیمارستان سینا]، براى تشکر از کمک‌هاى من بـه بیمارسـتان سینا آمد و نظرم را براى سفرشان به مصر براى بین المجالس خواست. شب میهمـان رهبـرى بودم. دربـاره دبیرخانـه مجمـع تـشخیص و وضـع کابینـه و مجلـس و سـفرم بـه مازنـدران و بازدیدها و کوهنوردى ایشان صحبت کردیم. دیر وقت بـه خانـه آمـدم. عفـت هـم از سـفر رسیده بود.