پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : خاطرات مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی از سال ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۶، هر شب منتشر میشود. پیشتر، خاطرات «آیت الله» از سال ۵۸ تا ۷۱ در سرویس تاریخ «انتخاب» منتشر شده بود.
سرویس تاریخ «انتخاب»: متن کامل خاطرات ۷۱ تا ۷۶ (که به صورت اختصاصی در «انتخاب» منتشر میشود) در زیر آمده است
سال ۱۳۷۱
ساعت هشت ونيم صبح به دفترم رسيدم. كارهاي پنج روز سفرم انباشته شده بود كه عمده وقت امروز را گرفت. با [آقايان احمد حمود جابرالصباح و بدر جاسم اليعقوب]، وزيران كشور و اطلاعات كويت ملاقات داشتم. پيام تشكر امير كويت را آورده بودند. براى حذف صدام و اجراى تصميمات شوراى امنيت[سازمان ملل] استمداد كردند.
دكتر حبيبى[معاون اول رييسجمهور] براى امور جارى كشور و گزارش امور در روزهاى سفرم آمد. جمعى از آزادگان آمدند. آقايان [علي اكبر ] ابوترابى، [نماينده ولي فقيه در امور آزادگان و [عباسعلي] وكيلى، [رييس ستاد رسيدگي به امور آزادگان] گزارش دادند و من براى آنها صحبت مفصلى نمودم.
از ظهر تا شب، يكسره كارهاى عقب مانده را انجام دادم و به روز رساندم. خبر دادند كه خانواده از مشهد نمىآيند، لذا شب به خانه نيامدم و در دفترم خوابيدم.
سال ۱۳۷۲
ساعت هشت و نیم صبح در دفترم بودم. گزارشها را ديدم. خانمهاى شركت كننده در المپياد فرهنگى ورزشى دانشگاهها آمدند.گزارش دادند. تشويقشان كردم و توصيه به ميانه روى و مراعات سنتها و احكام اسلامى و مقتضیات انقلاب نمودم.
اعضای دفتر وحدت حوزه و دانشگاه آمدند. آقايان [علی] احمدى، [محمدتقی] مصباح [یزدی] و [محمود] محمدى عراقى گزارش دادند و كمك خواستند؛ وعده كمك دادم. آقاى [علی محمد] بشارتى، [وزیر کشور] آمد. مقدارى از برنامهاش را گفت و اجازه خواست كه سه معاون را عوض كند. گفت [آقای غلامحسین کرباسچی]، شهردار تهران را ابقا مىنمايد.
گروه مؤسس بنياد انستيتوی سرطان آمدند. تركيبى از افراد خُبره و پزشکان هستند و طرح عظيمى دارند كه به قول خودشان ده ميليارد تومان هزينه دارد. دكتر شريعت، گرامى و علاءالدينى صحبت كردند. بيست هكتار زمين و پذيرش رياست هيأتامناء را مىخواهند كه اولى را پذيرفتم و دومى را قبول نكردم. تشويقشان كردم و به جهاد سازندگی نوشتم كه از منابع طبيعى بيرون شهر، به آنها زمين بدهند.
عصر اولين جلسه هیأت دولت جديد برپا شد. توصيهها و تذكراتى براى وزرا داشتيم. مقدارى دربارة علت رأى نياوردن آقاى نوربخش صحبت شد. مصوباتى دربارة سهم بيشتر خانمها در قضاوت داشتيم. عكس دسته جمعى گرفتيم.
به دفترم برگشتم. شب را ماندم و كارها را انجام دادم. دكتر ولايتى گزارش سفر به آذربايجان و تفاهم نامهها را گفت.
سال ۱۳۷۳
رسانههای غربی، هنوز از مسأله انفجار آرژانتين دست برنداشتهاند. براى بازديد صنايع بهشهر و پاكسان رفتيم. مديرعامل توضيحات داد. بيش از ده شركت با كارخانجات فراوان، براى توليد روغننباتى، صابون و پودر شوينده و بستهبندىها با بيش از شش هزار نفر كارگر و کارمند هستند. این مجموعه، از پيش از انقلاب فعال بوده و اخيراً توسعه يافته است. مواد اولیه، بيشتر خارجى و وارداتى است. بخشی از سهام شركتها واگذار شده و سود خوبى دارد. سپس نمايشگاه محصولات را ديديم؛ جالب است. قسمت اعظم نياز مصرفى داخل را تأمين مىكند و مقدارى را صادر مىكنند.
سپس از كارخانههاى قوطىسازى، چاپ، كارتنسازى، صابونسازى و تصفيهخانه آب بازديد كرديم. خط توليد گاز هيدروژن، براى جامدكردن روغن نباتی را افتتاح كرديم. با كارگران صحبت كردم؛ حقوق خوبى مىگيرند و در مجموع راضياند و سود سهام را هم دارند. در جمع كاركنان، آقاى [محمدرضا] نعمتزاده، [وزیرصنایع]، گزارش داد و من تشويقشان كردم.
ظهر به دفترم رفتم و تا ساعت چهارونیم بعد از ظهر، كارها را انجام دادم. دكتر ولايتى، [وزیر امورخارجه] آمد و گزارش سفر به كشورهاى آسياى ميانه را داد؛ خيلي راضى است و معتقد است كه تمايل زياد به توسعه همكارى با ايران دارند، در مقابلِ روسيه؛ از تجديد امپراطورى روسيه نگراناند و آمريكايىها هم به همين دليل، با توسعه همكارى با ايران مخالفت نمىكنند. براى سفر به سوريه نظر خواست.
سال ۱۳۷۴
ساعت هفت و نیم صبح براي استفاده آب گرم در باغ هتل رامسر رفتيم. نيم ساعت در استخر آب گرم ماندم و برگشتم. يك استخر عمومي و چند نمره خصوصي و يك استخر كوچك، براي میهمانان ويژه دارد.
تا عصر در اقامتگاه بوديم و عصر شناي مفصلي كردم. حدود دو كيلومتر رفتم و همان مسافت را با شناي يكسره برگشتم. باعث تعجب محافظان شد كه همراهم شنا ميكردند. در تمام اين چهار روز، هوا ابري و معتدل بود.
به تهران پرواز كرديم و نزديك غروب به خانه رسيديم. چهار روز خاطرات عقبافتاده را نوشتم. آب دريا، كمي از سطح قبلي در سفر گذشته بالاتر بود.
سل ۱۳۷۵
دكتر [حسن] حبيبى، براى كسب نظر در مورد مذاكرات با نخست وزير سوريه آمد. دربارة انتخابات هم صحبت شد. [آقای عباس آخوندی]، وزير مسكن [و شهرسازی] و جمعى از همكاران آمدند؛ براى توضيح طرح بهسازى اطراف حرم امام رضا (ع) و گرفتن صحبتى از من براى تشويق مردم، جهت خريد سهام كه فعلاً هشت ميليارد تومان در سه قسط است؛ كار عظيم و جالبى است.
آقاى [سیدحسن] صدوق، [سفیر و] نماينده ما در يونسكو [= سازمان آموزشی، علمی و فرهنگی ملل متحد] آمد و گزارشى از تلاشهايش را داد؛ به منظور انتقاداتى كه نسبت به كمكارى ايشان وجود دارد. [آقای عیسی کلانتری]، وزير كشاورزى آمد و در مورد دو طرح جديد نظرم را خواست: يكى تأسيس شركتهاى خدمات مهندسى در روستاها، براى صرفهجويى در خريد ماشين آلات و آزمايشگاههاى كشاورزى و ديگرى طرح استخدام وكيل مدافع براى روستایيان، براى پيگيرى احقاق حقوقشان كه معمولاً روستایيان نمىدانند يا نمىتوانند پيگيرى كنند؛ هر دو را پسنديدم.
همچنین آقاى تيموريان كه همراه ايشان بود، طرحى براى برگرداندن آب رودخانه عظيم شيروان كه از كردستان به عراق مىرود، ارایه داد كه با يك تونل پنجاه كيلومترى، آب را به دشت پل ذهاب، قصرشيرين و نفت شهر منتقل مىكنند؛ خيلى براى من جالب افتاد.
مديران نمايندگىهاى صداوسيما در خارج كشور آمدند. آقاى [علی] لاريجانى، [رییس سازمان صداوسیما]، گزارش داد و من هم صحبت كردم و راهنمايىهايى نمودم. عصر آقاى [مصطفی] ميرسليم، براى دستور شوراى عالى انقلاب فرهنگى آمد. آقاى [محمدرضا] نعمتزاده براى مشكلات ارزى صنايع آمد.
مصاحبه مفصل دو ساعت و نیمه به مناسبت هفته دولت با صداوسيما داشتيم كه در همه مسایل سؤال و جواب بود. شب به خانه آمدم. اخوى زاده دكتر محمد و خانواده آمدند.
سال ۱۳۷۶
دیشب در اثر گرمى هوا بد خوابیدم و امروز کـسل بـودم. آقـاى [سـیدمحمد ] میرمحمـدى [دبیرکل سازمان اموراداري و استخدامی] و معاونان آمدند. براى چندمین بـار گـزارش کـار دادند و هدف ملاقات دریافت نشان آقای [سیدحـسن] شهرسـتانى، [ریـیس سـازمان اسـناد ملی] بود که فرصت اعطا در مراسم رسمى پیش نیامده بود، دادم؛ عکس گرفتند.
ارباب مطبوعات براى تقدیم لوح سپاس آمدند. آقـاى [سـیدمحمود] دعـایی، [سرپرسـت مؤسسه اطلاعات]، سخنرانى مفصل و ستایش هاى اغراق آمیز از مـن داشـت و دسـته جمعـى لوح را و هدیهای از روزنامه اطلاعات را دادند. من هم صحبت مفصلى در وضع مطبوعـات و وظایف آنها و تأثیر آنها و توضیح خدمات سازندگى و فرهنگى دولت ایراد کردم.
آقاى [محـسن]، دعـاگو [امـام جمعـه شـمیرانات] آمـد. گزارشـی از اقـدامات سـتاد معـین شـمیرانات در خرمـشهر و نیـز کمـک بـه دانـشجویان خـارج از کـشور و دادن اطلاعـات و مطالب به آنها از طریق اینترنت داد و اظهار نگرانى کرد از ضـربه خـوردن رهبـرى بـه خـاطر اطلاعات نادرستى که دفترشان در اختیارشان مى گذارد و منجر به موضع گیریهـای سـست و ناموفق مى شود؛ مثل همـین مـسایل مربـوط بـه ثـروت هـاى بـادآورده و انتخابـات. از مـن خواست به ایشان کمک کنم.
آقاى [علی] آقامحمدى آمد، از مشکلات کابینه آقاى خاتمى بـا ایـن ترکیـب جنـاحی و کمى تجربه اظهار نگرانى هـایى کرد و پیشنهادى براى گنجاندن بحـث مجمـع تـشخیص مصلحت نظام داشت و ترجمه هایى از سیاستهاى کلى جهانی آمریکا در قرن 21 آورد.
ظهر عفت و بستگان در دفتر بودند. عصر آقاى [محمدرضا] نورى، [شاهرودی] سـفیرمان در عربستان سعودی آمد و از اقدامات مؤثرى که در اصلاح روابـط داشـته اسـت، گـزارش داد و وقت سفرم به عربستان را خواست که گفتم، بعد از اجلاس سـران سـازمان کنفـرانس اسلامى باشد.
شب اخوى احمد و همسرش پروین براى آشتى آمدند، ولى تفاهمها خـام بـود و بـه بعـد موکول شد. به خانه آمدم. حسنآقا خمینى آمد. از آقـاى [علـی اکبـر] مـسعودى [خمینـی ]، [ تولیت آستان حضرت معصومه (س)] و دفتر رهبرى در مسأله محـل دفـن مرحـوم سـلطانى گله داشت.