کتاب تاریخ روابط ایران و آمریکا: در ۱۹۴۱، نخستین دستور کاری برای شاه نو این بود که دریابد چگونه پایابهای غدار سیاست جهانی را هدایت کند. او با آگاهی از اینکه اگر حمله متفقین به کشورش نبود، به قدرت نرسیده بود، میدانست که یا باید کارتهای خود را به دقت بازی کند یا به راحتی امکان دارد کنارش بگذارند؛ اما همچنین به شدت حس میکرد که اگر ایران میخواهد ملتی قوی و محترم باشد، باید یک بار برای همیشه خود را از وابستگی کسل کننده به هوسهای لندن و مسکو برهاند. محمدرضا مانند سران ایرانی چندین نسل پیش از خود باور داشت که بهترین راه برای حفظ استقلال ایران، یافتن نیروی سومی است که مانند «حامی» کشور علیه روسیه و انگلیس عمل کند.