صفحه نخست

تاریخ

ورزش

خواندنی ها

سلامت

ویدیو

عکس

صفحات داخلی

سه‌شنبه - ۰۴ شهريور ۱۴۰۴
کد خبر: ۷۸۷۱۰۲
تاریخ انتشار: ۰۰ : ۱۸ - ۰۹ خرداد ۱۴۰۳
تاریخ شفاهی مبارزه امنیتی با مجاهدین خلق؛ قسمت هفت؛
-پس شما می‌گویید رجوی رفت فرانسه و آنجا قول همکاری داد؟ نمی‌دانم خودش رفت قول همکاری داد یا آن‌ها به او خط دادند یا ....
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

سرویس تاریخ «انتخاب»: کتاب رعد در آسمان بی ابر: تاریخ شفاهی مبارزه امنیتی با سازمان مجاهدین خلق، توسط نشر ایران در سال ۱۴۰۰ منتشر شده است. این کتاب مجموعه مصاحبه‌های محمد حسن روزی طلب و محمد محبوبی با جمعی از مسئولین امنیتی دهه شصت در رابطه با برخورد‌های امنیتی با سازمان مجاهدین خلق است. «انتخاب» روزانه بخش‌هایی از این گفتگو‌ها را برای علاقه‌مندان منتشر خواهد کرد. به دلیل ملاحضات امنیتی، نام مصاحبه شونده‌ها ذکر نشده و تنها عنوان آن‌ها در متن آمده است.

این قسمت گفتگو با: مسئول بررسی بخش مبارزه با التقاط واحد اطلاعات سپاه در فاز نظامی

-سازمان مجاهدین خلق از چه زمانی تدارکات شورش مسلحانه ۳۰ خرداد را دید؟ شما اطلاعاتی داشتید که قرار است درگیری شدیدی پیش بیاید؟

رجوی حدوداً در تابستان سال ۵۹ به خارج از کشور می‌رود. در این خصوص ما اطلاعات صد درصد موثق داشتیم و اخبارش از دو سه کانال رسیده بود به هر حال فروردین ۶۰ از طریق قاچاق بر می‌گردد. یعنی تابستان ۵۹ می‌رود فروردین ۶۰ بر می‌گردد.

- رفتنش هم قاچاقی بوده؟

هر دو بار قاچاقی بوده

- زمینی یا هوایی؟

زمینی، از مرز شرق کشور وقتی بر می‌گردد بلافاصله جلسات شورای مرکزی را تشکیل می‌دهد که می‌گوید باید فاز نظامی شروع شود. تمام شورای مرکزی مخالفت می‌کنند و می‌گویند ما آماده نیستیم که می‌گوید نه باید شروع کنیم و باید آمادگی کسب کنید. اصلی‌های شورای مرکزی که با رجوی ارتباط می‌گرفتند و تصمیم‌گیری می‌کردند، موسی خیابانی، مهدی ابریشمچی محمد ضابطی «محمود عطایی» و «علی زرکش» بودند. البته محمد حیاتی هم بعداً آمد عطایی مسئول شهرستان بود؛ ضابطی اجتماعی بود ابریشمچی ابتدا اجتماعی و بعد نظامی بود؛ موسی هم که مسئول کل بود، یعنی در حقیقت جانشین رجوی بود البته در یک مقاطعی این‌ها جابه جا می‌شدند؛ مثلاً به جای زرکش عباس داوری» بوده است. عباس داوری همان اوایل پیروزی انقلاب رفت عراق و ساکن شد بعد زرکش آمد داخل شورای مرکزی شد؛ ولی شورای مرکزی همین‌ها بودند. حالا یک وقت‌هایی این که جلساتی با تعداد بیشتر تشکیل بدهند در کارشان بوده که اگر قرار بود کسان دیگری بیایند، در رده‌ی بعد می‌آمدند، ولی اصل نبوده است.

-فاضل مصلحتی، سیاوش، سیقی، مهدی افتخاری و ... آدم‌های درجه یک نبودند؟

این‌ها آدم‌های رده دو بودند که بعداً آمدند ممکن است در جلساتی هم بوده باشند ولی «مهدی افتخاری، حیاتی و ... بعداً بالا آمدند. مثلاً ابریشمچی که به خارج از کشور می‌رفت شخص دیگری به جایش می‌آمد. این اعضا همه آمد. این اعضا همه آدم‌هایی بودند که بعداً جایگزین شدند.

به هر حال خود سازمان هم نمی‌دانست می‌خواهد وارد فاز نظامی بشود، چه برسد به این که مسئولان ما بدانند، کما این که ما درون آن‌ها نفوذی نداشتیم ولی در عوض آن‌ها تا دلتان بخواهد در تشکیلات امنیتی نفوذی داشتند. به همین جهت کسی آمادگی نداشت. تشکیلات النقاط واحد اطلاعات سپاه هم در حد چند نفر بیشتر نبود. تا آن جا که من می‌دانم چهار پنج نفر بودند.

-برگردیم به همان جایی که داشتید صحبت می‌کردید که رجوی رفت فرانسه. در فرانسه با چه کسی ارتباط گرفت؟ چرا فاز نظامی به اصطلاح تسریع شد؟

ابتدا به عقب برگردم و مقدمه‌اش را بگویم سازمان از روز اول پیروزی انقلاب قصد برخورد مسلحانه با جمهوری اسلامی را داشت دلیل تفکری‌اش را در کتاب «زمامداری» کارتر می‌توانید ببینید دلیل سازمانی‌اش این بود که در سازماندهی تشکیلات مجاهدین خلق، اولین فرد همیشه مسئول واحد نظامی بود. اصلاً یک بخش نظامی داشتند که تا وقتی رجوی تهران بود مسئولش موسی خیابانی بود رجوی که خیلی سریع از تشکیلات کناره گرفت و خودش نقش رهبری داشت خیابانی مسئول تشکیلات شد، ابریشمچی قویترین فرد شد که با بقیه یک فاصله‌ای داشت. بعد در بخش نظامیشان یک واحد اطلاعات با یک نهاد اطلاعات داشتند. آن‌ها یک نهاد اطلاعات داشتند که کارش نفوذی‌ها بود یک نهاد تدارکات ویژه داشتند که کارش جمع‌آوری تسلیحات نظامی بود و یک نهاد عملیات داشتند که اکیپ‌های ویژه‌ی نظامی آن جا بودند. یک نهاد حفاظت هم مخصوص حفاظت خودشان بود.

-این چهار تا زیر مجموعه نظامی بودند؟

بله. پس ببینید سازمان از اول پیروزی انقلاب در اولین چارتی که تشکیل داد قوی‌ترین نیرویش، مسئول بخش نظامی‌اش بوده در بخش نظامی هم نهاد‌هایش را که نگاه کنیم نفوذ است، اکیپ عملیات ویژه است، تدارکات تسلیحاتی است و یکی هم حفاظت سران‌شان است.

-می‌گویند ما برای برخورد با ضد انقلاب و ... این تشکیلات را درست کردیم.

 آن‌ها که هر چه می‌خواهند می‌گویند این‌ها تبلیغات است. ما می‌دانیم از اول که این سازمان آمد بر این باور بود که این انقلاب نیست و این‌ها خودشان باید رهبری را اداره کنند؛ یعنی به دنبال به دست گرفتن رهبری حکومت بودند. حالا ما می‌گوییم آن‌ها حرف خودشان را می‌زنند این که طبیعی است.

و اما درباره وقتی که رجوی می‌رود فرانسه؛ این که آنجا چه می‌شود، واقعیتش این است که کسی خبر ندارد. این جا دیگر قراین و شواهد نشان می‌دهد که چه اتفاقی می‌افتد. وقتی رجوی و بنی صدر فرار می‌کنند ‌می‌روند در فرودگاه نظامی فرانسه می‌نشینند و مورد استقبال قرار می‌گیرند. یعنی هماهنگی آن‌ها با سازمان اطلاعات فرانسه یک چیز کاملاً بدیهی است. البته من یک چیزی خدمت شما عرض کنم کلاً سازمان در هر کشوری که هست قوی‌ترین ارتباط را با سازمان اطلاعاتی آن کشور دارد که واضح است، از ترکیه و پاکستان بگیر تا آلمان و کشور‌های دیگر به هر حال این که در فرانسه چه گذشته و چه حرف‌هایی رد و بدل شده خدا می‌داند. اما آن چه مسلم است این است که رجوی با دستور شروع مبارزه‌ی مسلحانه آمد؛ بدون این که تشکیلاتش واقعاً آماده باشد. حالا زد و بند سیاسی بوده یا چیز دیگر الله اعلم.

-این خط از طرف عراق نبود؟

 نه سازمان تا مدت‌ها حتی از نگاه فرانسه و آمریکا خودش نیروی برانداز محسوب می‌شد. شما فرانسه آن موقع را نگاه بکنید یا حمایت‌هایی که از طرف آمریکا صورت گرفت و تمام قد پشت آن‌ها آمد، بعدش که در فرانسه یک دفعه سوسیالیست‌ها زمین خوردند و گلیست‌ها بالا آمدند اصلاً رفتارشان را با ایران عوض کردند. کاری هم به عراق ندارند، عراق دارد کار خودش را می‌کند آن‌ها هم کار خودشان را می‌کنند. در نهایت هماهنگی اطلاعاتی داشتند.

-پس شما می‌گویید رجوی رفت فرانسه و آنجا قول همکاری داد؟

نمی‌دانم خودش رفت قول همکاری داد یا آن‌ها به او خط دادند یا ....