پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : سرویس تاریخ «انتخاب»: نورالدین کیانوری دکترای مهندسی عمران و دبیرکل حزب توده از ۱۳۵۷ تا ۱۳۶۲ بوده است؛ و نوه پسری شیخ فضلالله نوری و همسر مریم فیروز بود. وی در سال ۶۱ به جرم همکاری با شوروی دستگیر و در سال ۷۸ درگذشت. کتاب خاطرات نورالدین کیانوری، محصول پرسش و پاسخهای عبدالله شهبازی با اوست. این کتاب در سال ۱۳۷۲ توسط نشر اطلاعات منتشر شد. «انتخاب» روزانه بخشهایی از این کتاب را منتشر میکند.
دکتر همایون کاتوزیان در مقدمه کتاب خاطرات سیاسی خلیل ملکی میگوید که طرح قرنی را شورویها به رژیم پهلوی اطلاع دادند و حتی برای منبع خود تأمین گرفته و او را به عنوان شاهد معرفی کردند از این جریان چه اطلاعی دارید؟
کیانوری: کاتوزیان و امثال او بیماری دارند و این بیماری دشمنی با اتحاد شوروی است. این بیماری از استادشان خلیل ملکی و استاد استادسان مظفر بقایی به آنها سرایت کرده است. مسلماً در اسناد ساواک و اسناد وزارت جنگ شاه باید مدارک مطمئنتری از ادعاهای امثال کاتوزیان وجود داشته باشد. به علاوه من نمیدانم که موضوع کودتای قرنی تا چه حد جدی بود، زیرا اگر واقعاً جدی بود مسلماً او و همکارانش اعدام میشدند.
یکی از مسائلی که در رابطه با سالهای اولیه تجدید فعالیت حزب در خارج پس از کودتای ۲۸ مرداد مطرح است نقش شاپور بختیار. است طبق اظهارات دکتر امیر علایی که برخی اسناد آن را تأیید میکند از زمستان ۱۳۳۶ شاپور بختیار به همراه سرهنگ علی زیبایی و آزمون در اروپای غربی اقداماتی برای نفوذ در حزب توده انجام میدادهاند. زمان این عملیات دقیقاً مقارن است با نخستین ماههای انتقال رهبری حزب به آلمان شرقی، بختیار با برخی رهبران حزب جلساتی داشته و متن مذاکرات را مخفیانه ضبط میکرده است.
کیانوری: من از فعالیت دکتر شاپور بختیار با همکاری ساواک برای رسوخ در حزب توده و ملاقاتهای او با برخی از مسئولین حزب اطلاع ندارم ولی اینکه اسکندری با او ملاقاتهایی داشته است را به دور از واقعیت نمیدانم
در دورانی که ما در ایران بودیم و اسکندری هنوز به شوروی نیامده بود، سازمان حزب در اروپای غربی توسط اسکندری اداره میشد و خود او یک حوزه حزبی را در پاریس اداره میکرد و عدهای را دور خودش جمع کرده بود که یکی از آنها امیر عباس هویدا بود. در این دوران هویدا با اسکندری خیلی رفیق شده بود ایرج عکسی با هویدا داشت و تا روز آخر که ما در خارج بودیم این عکس همیشه همراه او بود و به هر کسی که میدید نشان میداد. ماهیت هویدا معلوم است پدربزرگش از یهودیان بهایی شده بغداد بود پدرش هم بهایی بود. در مورد خود او همین که یک فرد ناشناس به این سرعت تا نخست وزیری رشد کند و ۱۵ سال در این سمت بماند نشانه وابستگیهای اوست. سابقه دوستی با چنین آدمی جزء افتخارات ایرج بود!
طبری میگوید که فرح دیبا هم در دوره دانشجویی در پاریس توسط انوشیروان رئیس در این حوزه اسکندری شرکت کرده بود. فریدون هویدا هم جزء همین افراد بود؟
کیانوری: من هم چیزهایی در این باره شنیدهام چیز بیشتری نمیدانم فقط میدانم که رضا صدقیانی نیز که در کابینه هویدا وزیر شد با آنها بود.
هویدا زمانی گفت که من در کابینهام ۷ وزیر دارم که سابقه تودهای دارند و منضبطترین اعضای کابینهاند.
کیانوری: به هر حال در این دوران اسکندری تعدادی جوان را برای تحصیل به جمهوری دمکرانیک آلمان فرستاد یکی از آنها منوچهر آزمون بود که ۱۸۰ درجه با ناظمی تفاوت داشت آزمون در یکی از شهرهای جنوب آلمان دمکراتیک تحصیل میکرد و پس از بازداشت و اعتراف حسین یزدی معلوم شد که او هم مأمور سازمان امنیت آلمان غربی است و اخراج شد. بنابراین احتمال دارد که دیدارهای شاپور بختیار با اسکندری مربوط به دورانی باشد که ما هنوز در ایران بودیم و اسکندری مدتی در پاریس و بعد در دبیرخانه فدراسیون سندیکایی جهانی کار میکرد آمدن منوچهر آزمون به آلمان دمکراتیک نیز مربوط به دوران پیش از انتقال رهبری حزب به این کشور است. در ماههای اولیه فعالیت ما در آلمان دمکراتیک امکانات بخش رادیویی و انتشاراتی ما نیز بتدریج به راه افتاد در آذرماه ۱۳۳۶ رادیوی «پیک ایران از برلین آغاز به کار کرد که برنامه آن توسط منوجهر بهزادی و داوود نوروزی تهیه میشد نظر اکثریت هیئت اجرائیه این بود که رادیو باید بدون وابستگی به حزب اعلام شود و در آغاز هم برنامه آن درست مثل این بود که رادیوی برلین برنامه فارسی بخش می. کند. بالاخره پس از مدتی جروبحث اکثریت هیئت اجرائیه پیشنهاد مرا درباره اهمیت و تأثیر پخش رادیویی به نام حزب پذیرفت. در این زمینه اقداماتی شد و حزب کمونیست بلغارستان به توصیه حزب کمونیست اتحاد شوروی، موافقت کرد که امکان پخش رادیویی به حزب توده ایران بدهد و تمام وسایل ضرور دبیر خانه خانه مسکونی برای کارکنان امکان ضبط و پخش رادیویی هزینه زندگی کارکنان - را تأمین نماید. بدین ترتیب رادیوی پیک ایران به عنوان صدای حزب توده ایران در سال ۱۳۳۹ فعالیت خود را از صوفیه آغاز کرد رادیو پیک ایران به زبانهای فارسی ترکی و کردی برنامه پخش میکرد و در سالهای اول کارکنان آن عبارت بودند از حمید صفری (سرپرست) امیر هوشنگ، ناظمی بهرام، دانش علی گلاویژ رحیم، نامور حسن قزلجی محمد پور هرمزان ملکه محمدی و یک ماشیننویس و یک کارمند دیگر پس از مدتی فرج الله میزانی به مسئولیت رادیو برگزیده شد که تحولی در آن ایجاد کرد از برنامههای مؤثر و مفید رادیو در این دوران درسهایی از تاریخ جنبش کارگری و کمونیستی و «درسهای اقتصاد سیاسی» که توسط میزانی تهیه میشد و درسهای فلسفه مارکسیسم - لنینیسم که توسط ناظمی نوشته میشده بود. این درسها پس از انقلاب به شکل کتاب تدوین و منتشر شد. در بهمن ۱۳۳۶ نیز نشریه حزب به شکل هفتگی و به نام صبح امید منتشر شد. در مورد روزنامه نیز اکثریت هیئت اجرائیه به پیشنهاد قاسمی تصمیم گرفت که روزنامه بدون اعلام وابستگی به حزب و به صورت جبهه متحد باشد من جداً با این تصمیم مخالف بودم و معتقد بودم که این کار یک نقلب، است زیرا همه میدانند که جبههای وجود ندارد و از روی شباهت حروف جایی این نشریه با سایر نشریات حزب میفهمند که توسط حزب منتشر میشود و تنها خواهند گفت که حزب شرم دارد که این نشریه را به نام خود منتشر کند. بالاخره پس از مدتی به علت اصرار مدام من دکتر قرونن و کامبخش که طبری هم گاهی از ما حمایت میکرد نادرستی این تصمیم را پذیرفتند و از فروردین ۱۳۳۸ نشریه حزب به نام مردم ارگان کمیته مرکزی حزب توده ایران آغاز به انتشار کرد و تا انقلاب به صورت هفتگی منتشر شد. از خرداد ۱۳۳۹ نیز مجله دنیا به عنوان نشریه تئوریک و سیاسی حزب به صورت فصل نامه و گاهی سالی دو شماره منتشر شد که از سال ۱۳۵۳ به صورت ماهنامه درآمد.
در ۱۷ اسفندماه ۱۳۳۶ پلنوم پنجم کمینه مرکزی در مسکو تشکیل شد. مدت کوتاهی پس از انتقال ما به آلمان احمد قاسمی به جناح اسکندری بیوست و پس از مدتی دکتر رادمنش و اسکندری گفتند که همکاری با ما را تنها به شرطی ادامه میدهند که بقراطی و جودت را به عنوان اعضای هیئت اجرائیه به جمهوری دمکراتیک آلمان منتقل کنیم. ما اجباراً پذیرفتیم و این مسأله در پلنوم پنجم عملی شد و مجدداً اکثریت هیئت اجرائیه در دست گروه اسکندری - جودت قرار گرفت در این بلنوم تصمیمات زیادی گرفته نشد کمیته مرکزی به هیئت اجرائیه مأموریت داد که برنامه جدید حزب را که با شرایط جدید ایران تطبیق کند. تهیه نماید و مذاکراتی را که هیئت اجرائیه با فرقه دمکرات آذربایجان برای وحدت آغاز کرده بود تأیید کرد.
بقراطی از نظر فکری در چه سطحی بود؟
کیانوری: دوره معمولی «کوتو» را دیده بود ولی از نظر معلومات سیاسی خیلی ضعیف بود و اصلاً نمیتوانست چیزی بنویسد. شخصاً آدم بسیار شریف و تمیزی بود.