صفحه نخست

تاریخ

ورزش

خواندنی ها

سلامت

ویدیو

عکس

صفحات داخلی

سه‌شنبه - ۰۴ شهريور ۱۴۰۴
کد خبر: ۸۵۲۱۱۸
تاریخ انتشار: ۰۰ : ۱۵ - ۰۴ اسفند ۱۴۰۳
 قسمت امنیت داخلی یک مقدار کار‌های خارج از چهارچوب وظایفش انجام می‌داد. آن هم چون ما به علت نزدیکی با شوروی‌ها و نفوذی که آنجا داشتند می‌بایستی روی احزاب چپ واقعاً یک مقدار سختگیر باشیم، برای اینکه اگر کوچکترین غفلت سبب می‌شد که این‌ها نفج می‌گرفتند، خوب، براندازی به طرف چپ، کما اینکه واقعاً اینجا باید گفت اگر خمینی نمی‌آمد بعد از شاه، این دیوار می‌بایستی بیفتد ممکن بود به آن طرف بیفتد و چپی‌ها مسلط بشوند و هیچ بعید نبود که و اگر واقعاً این یک مقدار سختگیری هایی که با این‌ها کردند، نمی‌کردند. الان هم من فکر می‌کنم این‌ها در ارتش در دستگاه‌ها در همه جا نفوذ داشته باشند.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

سرویس تاریخ «انتخاب»: منوچهر هاشمی، رئیس اداره هشتم ساواک بود. وی از سال ۱۳۴۲ تا انتهای زمان خدمت یعنی شهریور ۵۷ که خود را بازنشسته نمود، مدیر اداره کل ضد جاسوسی ساواک بود.هاشمی دلیل بازنشسته کردن خود را عدم اعتقاد به مقدم که به تازگی به ریاست ساواک رسیده بود عنوان کرده است.منوچهر هاشمی در آستانه سقوط حکومت پهلوی از ایران خارج شد و دربارهٔ زندگی و اقداماتش در ارتش و ساواک، کتابی با عنوان «داوری: سخنی در کارنامه ساواک» منتشر کرد. «انتخاب» روزانه بخش هایی از مصاحبه هاشمی با تاریخ شفاهی هاروارد را منتشر می‌کند.

س - ببخشید تیمسار توی خود دستگاه شما عوامل خارجی پیدا نکردید یا روس‌ها یا دیگران؟

 ج ـ تا آنجایی که من می‌توانم به شما مستند بگویم، یک قسمت از کادر دستگاه سازمان امنیت از رکن دو و شهربانی منتقل کرده بودند در بین این‌ها یک تعدادی عواملی که تحت تأثیر قرار داده بودند روس‌ها وجود داشتند که به مرور بیرون کردیم، ریختیم بیرون. در قسمت ضد جاسوسی مطمئناً نداشتیم برای اینکه از خود روس‌ها مأمور گرفته بودیم در رده‌های خوب روس‌ها مأمور داشتیم، در رده‌های بالایشان مأمور داشتیم که دو دفعه کا درشان را عوض کردند در ایران. این اولین دفعه است که من با یک کس غیر مجاز این مسأله را می‌گویم و تمام این تعدادی که گرفتند بیرون کردند از ایران و حزب توده تمام این‌ها از آن طریق و شخصش آمد بیرون، پناهنده شد. نه یک نفر دو سه نفر از این‌ها کار می‌کردند، نیروی خرده پا داشتند، راننده‌ای چیزی داشتند که در سطحی نبودند که کاری بکنند. چندین نفر هم در گذشته گرفتیم اما در رده هائی که مؤثر بودند کسی نداشتند روس‌ها.

 قسمت امنیت داخلی یک مقدار کار‌های خارج از چهارچوب وظایفش انجام می‌داد. آن هم چون ما به علت نزدیکی با شوروی‌ها و نفوذی که آنجا داشتند می‌بایستی روی احزاب چپ واقعاً یک مقدار سختگیر باشیم، برای اینکه اگر کوچکترین غفلت سبب می‌شد که این‌ها نفج می‌گرفتند، خوب، براندازی به طرف چپ، کما اینکه واقعاً اینجا باید گفت اگر خمینی نمی‌آمد بعد از شاه، این دیوار می‌بایستی بیفتد ممکن بود به آن طرف بیفتد و چپی‌ها مسلط بشوندو هیچ بعید نبود که و اگر واقعاً این یک مقدار سختگیری هائی که با این‌ها کردند، نمی‌کردند الان هم من فکر می‌کنم این‌ها در ارتش در دستگاه‌ها در همه جا نفوذ داشته باشند.

 منتهی من چپی‌ها را همه‌شان را یک جا می‌کنم برای اینکه همه‌اش بسته می‌شود حالا فرض کنید مجاهدین از طریق لیبی وصل است به مسکو، چریک‌های فدایی خلــــــــــق از طریق فلسطین وصل است، هر کدامشان به یک گوشه‌ای وصل است. این‌ها نمی‌دانم یعنی افرادی که در این سازمان‌ها هستند جز دو نفر سه نفر شاید یک نفر بیشتـــــــــــــر ندانند، سازمان‌های چپ وابستگی‌شان به یک حزب مادر است.

دوران عمر سازمان امنیت خیلی کوتاه بود. شما با مقایسه با ارتش یا شهربانی که این‌ها صد‌ها صد سال توی مملکت ما پلیس سابقه داشت با ارتش در دوره‌های مختلف سازمان امنیت دورانش خیلی کوتاه بود و یک چیزی هم نبود که زیاد هم استقبـــــال نشد نمی‌آمدند. مردم به علت تبلیغاتی که می‌کردند طبقه‌ای که تحصیلات خوب داشتنـــــــد آمدند، آموزش آن‌ها فوق‌العاده مشکل بود برای اینکه یک فن است این یک تجربه است، این می‌بایستی در طول مدت آموخته شود. از نفوذ خارجی‌ها زیاد می‌ترسیدیم، همه را راه نمی‌دادند؛ خیلی می‌ترسیدند که همین که بحث کردید که روس‌ها ....

 یا بیشتر کادر معرفی می‌کردیم دو نفر سه نفر از کادر که یک کسی را بیشتر رفتند روی قوم و خویش‌ها هر کس قوم و خویش‌های خودش را می‌آورد توی دستگاه برای اینکه هم دستگاه مایل بود که به این صورت باشد که اقلا شناخته شده باشد و هم خوب، کارمند‌ها قوم و خویش‌های بیکاران را که پشت کنکور ایستاده بودند، یک تعداد به این صورت آوردند.

 یک عده گفتم قبلاً از شهربانی یا ارتش بیشتر فرماندار نظامی این صورت مخلوطی از همه این‌ها بود توی سازمان، اما نسبت به دوران خدمتش تجربه‌ای که کسب کرده بود چون یک چیزهائی که واقعاً فن است دیگر علم نیست یک دانشگاهــــــی نیست که کسی آنجا برود تحصیل بکند، نه چرا، در قسمت اطلاعات خارجی کسانی که حقوق سیاسی دیده باشند کسانی که تحصیلات عالیه بهر ترتیبی داشته باشنـــــــد آن‌ها کمک می‌کرد به کارشان در آینده، اما در کار ضد جاسوسی صرفاً تجربه بود یک فنی بود می‌بایستی سال‌ها هوش و استعداد در درجه اول: افراد فوق‌العاده باهوش می‌خواست، بعد در طول مدت خدمت می‌بایستی با تجربه این کار را یاد بگیرند. کار خیلی ظریف.

 امنیت داخلی‌اش هم همین است آن کسی که احزاب را باید بشناسد واقعاً شناختن خود یک حزب توده یک کسی که وارد حزب توده بعد از شش سال اگر خوب چیز می‌شد، می‌شد کادر و آن دوران دوران سمپاتیزان است. هیچوقت چیز نیست یعنی شناختن یک حزب یک کسی هم که مبارزه می‌کند می‌بایست یک حزب را خوب بشناسد که امـــــــــلا حزب یک شعار کافیست که از دهان یک شخصی یا یک نوشته‌ای یک جمله‌ای را بخواند. یک کارمند ورزیده و تشخیص بدهد که این افکار چب دارد این جزء کدام گروه و می‌تواند باشد، این قدر کار آسانی نبود.