پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : سرویس تاریخ «انتخاب»: اسدالله علم (۱ مرداد ۱۲۹۸ بیرجند – ۲۵ فروردین ۱۳۵۷ نیویورک)، یکی از مهمترین چهرههای سیاسی دوران محمدرضا شاه، وزیر دربار از ۱۳۴۵ تا ۱۳۵۶ و نخستوزیر ایران از سال ۱۳۴۱ تا ۱۳۴۲ بود.
«انتخاب» هر شب یادداشتهای روزنوشت علم را منتشر میکند.
سه شنبه ۱۸ مهر ۱۳۵۱: امروز ساعت ۱۱ شاهنشاه به اتفاق شهبانو به مسکو تشریف بردند. مسافرت ده روزه خواهد بود. حدسیات مختلف از مذاکرات مسکو در جرائد دنیا نوشته میشود. ولی من میدانم که مذاکره مهم بر سر عراق و روابط هند و پاکستان و مذاکره در خصوص امور تجارتی و تخصیص معامله گاز بیشتری خواهد بود. آن هم به صورت رشوه که قدری در مورد عراق، شوروی کوتاه بیاید. بعد چه پیش بیاید، لابد شاهنشاه به من خواهند فرمود. در فرودگاه به علیا حضرت شهبانو عرض کردم: برای افتتاح فیلم جشنها به نام فروغ جاویدان، والاحضرت همایونی را به تالار رودکی ببرم؟ اعلیحضرت همایونی اجازه دادند، علیا حضرت چه میفرمایند؟ فرمودند: ولم کن، دیگر نمیخواهم در این کار جشنها اسمی از ما برده شود. با خودم گفتم: یعنی چه شترسواری دولا دولا؟ اما دیگر فرصت مباحثه نبود. اما یک دفعه علیا حضرت فرمودند - خیلی صریح - که آخر نظرات من تماماً در همه چیز با اعلیحضرت فرق دارد. هرگز به این روشنی چنین مطلبی نشنیده بودم. خیلی خیلی از این فرمایش علیا حضرت تعجب کردم و همچنین از جرأت اظهار آن. با آن که البته به من خیلی اطمینان دارند که ممکن نیست از زبانم حتی در حضور همایونی تراوش کند. این نخست وزیر گوژپشت نتردام، نمیدانم در این سفر چین چه به گوش شهبانو خوانده است. خدا به خیر بگذراند. باری به سلامتی تشریف بردند.
من عصری در دفتر قدری کار و ملاقات کردم. بعد به کاخ والاحضرت همایونی رفتم. نیم ساعتی در حضورشان بودم. والاحضرت مشغول ساختن ماکتهای مختلف هواپیما و کشتی و زیر دریایی و غیره بودند. با کمال پاکیزگی و دقت که واقعاً تعجب کردم و به خصوص که تمام مارک و مشخصات همۀ این وسائل جنگی را برای من شرح دادند. خدا او را حفظ کند. بچه باهوشی است و در آینده انشاء الله باید چه باری بر دوش بکشد، خدا میداند.