پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : سرویس تاریخ «انتخاب»: اسدالله علم (۱ مرداد ۱۲۹۸ بیرجند – ۲۵ فروردین ۱۳۵۷ نیویورک)، یکی از مهمترین چهرههای سیاسی دوران محمدرضا شاه، وزیر دربار از ۱۳۴۵ تا ۱۳۵۶ و نخستوزیر ایران از سال ۱۳۴۱ تا ۱۳۴۲ بود.
«انتخاب» هر شب یادداشتهای روزنوشت علم را منتشر میکند.
۱۸ آبان ۱۳۵۱: صبح به مانور نظامی رفتیم. مانوری که برای سه شبانه روز از طرف ارتش فارس تدارک شده بود. تم مانور حمله عراق و دفاع ایران بود. عملیات خوب انجام میگرفت، مخصوصاً تیراندازی هواپیماهای فانتوم، خیلی دقیق و عالی بود. ما در داخل خاک دشمن چترباز پیاده کردیم. من دو [یادآوری]کردم که نمیدانم شاهنشاه خوششان یا بدشان آمد. اول این که عرض کردم: مثل این است که دشمن هواپیما ندارد. شاهنشاه خندیدند. فرمودند: بلی فرض این است که ما قبلاً فرودگاههای دشمن را از کار انداختهایم.. عرض دوم من هم این بود که ما دشمنی را که در سراشیبی تپههای دشت ارژن [موضع گرفته است]، بمباران میکنیم تا نابود شود و بعد ما چترباز در پهنه دشت پیاده کنیم. مگر دشمن مغز خر خورده باشد که در خاک خودش قلل کوه و جنگلها را محل دفاع قرار ندهد و در دامنه صاف کوه مستقر شده باشد که ما به آسانی او را بمباران کنیم و از بین ببریم. به علاوه چه طور بلافاصله بعد از اولین بمباران ما و این که نظر ما را دانست از دامنه متفرق نمیشود. باز هم شاهنشاه خندیدند. فرمودند: این یک عمل نمایشی برای آزمایش تیراندازیهای مختلف است. جنگ حقیقی که نیست. بعد که در اتومبیل نشستیم و به طرف هلیکوپتر میرفتیم، شاهنشاه نظرات نخست وزیر را پرسیدند. عرض کرد: بسیار خوب و عالی بود. به او فرمودند: مثل این که علم یک شم نظامی یا [عقل سلیم]bon sens دارد. ولی نخست وزیر معنی این فرمایش شاه را نفهمید، چون من عرایضم را بیخ گوشی گفته بودم.
ناهار شیراز آمدیم. بعد از ناهار شاهنشاه برای ملاحظه تانکهای چیفتین تشریف بردند.. یک نمایش یک ساعته هم در تالار نمایش دانشگاه پهلوی از طرف وزارت فرهنگ و هنر دیدیم.