یادداشت‌های علم، پنجشنبه ۲۸ دی ۱۳۵۱: علیا حضرت گفت میل دارم شخص سنگین وزنی با ولیعهد برای مسابقات فوتبال به اهواز برود، چون سفر اول او است

 ۲۸ دی ۱۳۵۱: صبح به کار‌های جاری رسیدم. ساعت نیم بعد از ظهر شاهنشاه از پاکستان تشریف آوردند. در فرودگاه از من پرسیدند: از نفت خبر تازه نیست؟ عرض کردم: یکی دو نفر که از [اینتلیجنس]سرویس انگلیس و از [سیا]آمریکا [هستند]، با من صحبت کرده‌اند. مخصوصاً انگلیسی‌ها معتقدند نظر شاهنشاه پیش میرود، گو این که سفیر این همه بدبین است و ناله میکند. گویا دیروز که نفتی‌ها میرفته‌اند، هم آمریکایی‌ها و هم انگلیسی‌ها پیش سفیر رفته و جریان مذاکرات را در پیشگاه مبارک به تفصیل تعریف کرده‌اند.. 

عصری علیا حضرت تلفن فرمودند که فردا ولیعهد به اهواز برای مسابقات فوتبال جوانان می‌رود. میل دارم شخص سنگین وزنی با او برود، چون سفر اول اوست. عرض کردم: هر چه امر بفرمایید اطاعت میشود. فرمودند: خیلی خوب بود اگر خودت میرفتی. عرض کردم: با افتخار...