پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
سرویس تاریخ «انتخاب»: کتاب ماموریت آمریکاییها در ایران اثر آرتور میلسپو ترجمۀ حسین ابوترابیان در سال ۱۳۵۶ است.
آرتور میلسپو متولد مارس ۱۸۸۳ در روستایی در میشیگان، حقوقدان و کارشناس مالی آمریکایی که در سالهای ۱۹۲۲-۱۹۲۷ و ۱۹۴۲-۱۹۴۵ برای اصلاح مالیه به استخدام دولت ایران درآمد. او دانش آموخته (دکترای) دانشگاه جانز هاپکینز و (کارشناسی ارشد) دانشگاه ایلینوی بود.
در چشم انداز جهانی مردانی که بر اتحاد شوروی حکومت میکنند، شاید بازتاب صادقانه افکار قومی دیده میشود که تقریباً همیشه منزوی بوده، احساس همدلی ناچیزی از جهان خارج دیده، آگاه از تهدیدها و خطرات بوده و از نظر امنیت ملی تحت تأثیر فراز و نشیبهای تاریخ است. لزوم به اتکاء به نفس و بالاتر از هر چیز توجه و مراقبت شدید از آنچه را نیازهای خودش میپنداشته به خوبی میداند. یکی از برجستهترین و شاید مهمترین خصلت فکری دولت شوروی بدگمانی است. همراه آن عادت به پنهانکاری، انزوا گزینی، دور نگه داشتن خبرنگاران و ناظران خارجی از اماکنی که سیاست و مقاصد شوروی در دست اجراست. این پدیده گیج کننده را شاید نتوان تنها به بدگمانی روسها نسبت داد، بلکه موضوعی است که پرزیدنت روزولت «عقده حقارت» نامیده است. یک عامل دیگر بی شک بی میلی دولت شوروی به مقایسه طرز رفتار و نتیجه کاره اش با کشورهای «کاپیتالیستی» است.
دولت شوروی سرمایه داری را محکوم میکند، ولی در حالی که به دولتهای غربی اعتماد ندارد و با آنان چشم هم چشمی میکنند، در مورد امپراتوری انگلیس رفتارش ناشی از حسادت رقابت و بی اعتمادی است. در ایران رفتار شوروی به طور سنتی حسادت توام با رقابت و بدگمانی بوده است. رقابت بین این دو قدرت نظریه موازنه را به وجود آورد. فکری که بر اساس آن هر یک از دو دولت به یک اندازه امتیاز بگیرند، اما وقتی پس از جنگ جهانی اول روسیه از امتیازاتش در ایران صرفنظر کرد، انگلستان حاضر به چنین کاری نشد و اکنون وقتی شورویها به سوی جنوب مینگرند، مشاهده میکنند که انگلیسیها دارای امتیازات استراتژیکی و بازرگانی هستند که در شمال معادلی ندارد. افزون بر آن مشاهده میکنند که انگلیسیها از نظر اقتصادی در ایران رخته و از نظر سیاسی سلطه دارند. در نظر شورویها آنچه انگلیسیها در جنوب میکنند، توجیه اعمال مشابه آنان در شمال به شمار میرود.
نوع حکومت دیکتاتوری توتالیتر شوروی و نیز احساسات توده مردم بر واقعیت قدرت و لزوم استفاده از آن تأکید میکند. دولت شوروی پای بند هیچ گونه اصول اخلاقی نیست، هر چند نهایتاً ضامن هر حکومتی زور است، ولی در روسیه زور فوری و ذاتی است. سیاست زور در داخل روسیه و در روابط روسیه با جهان خارج طبیعی و ضروری است.