صفحه نخست

تاریخ

ورزش

خواندنی ها

سلامت

ویدیو

عکس

صفحات داخلی

جمعه - ۱۴ آذر ۱۴۰۴
کد خبر: ۸۹۸۴۳۸
تاریخ انتشار: ۴۵ : ۲۳ - ۱۴ آذر ۱۴۰۴
یادداشت‌های اسدالله علم: نفتیها پیغام فرستاده اند که درمورد gas non-associated(یعنی گازی که [همراه] نفت استخراج نمی‌شود) عرض می‌کنند که در ابوظبی، در قطر، در عربستان سعودی، نیجریه، [برونای] Brunei و ساراواک از این نوع گاز هست و اگر ما امر شاهنشاه را بپذیریم یعنی [تخفیف] discount را قبول کنیم، وضع ما با این کشورها به کلی به هم می‌خورد چون با آنها قرار [قیمت تمام شده به اضافه مبلغی معین] plus cost داریم و این منجر به [روی دست یک دیگر بلند شدن] frogging leap خواهد شد، یعنی کشورهای دیگر هم خواهند خواست. حال که ما قبول کرده ایم اگر پروژه های ما درمورد عمل آوردن گاز مورد قبول شاهنشاه واقع نشود، اصولاً مردود است، پس چرا شاهنشاه این مطلب را قبول نمی‌فرمایند. من به عرض رساندم. فرمودند: هم به آنها، هم به سفیر انگلیس، هم به سفیر آمریکا (یعنی کاردار، چون هلمز سفیر آمریکا که... به آمریکا رفته است) بگو من نمی‌توانم راجع به ثروت کشورم، که مال خودم است یعنی مال مردم است، شاه بخشی بکنم. اگر در این زمینه اصرار بکنید، همه چیز را به هم میزنم. زور هم دارم و روی ثروت خود نشسته ام، شما هم هیچ گهی نمی توانید بخورید
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
سرویس تاریخ «انتخاب»: اسدالله علم (۱ مرداد ۱۲۹۸ بیرجند – ۲۵ فروردین ۱۳۵۷ نیویورک)، یکی از مهم‌ترین چهره‌های سیاسی دوران محمدرضا شاه، وزیر دربار از ۱۳۴۵ تا ۱۳۵۶ و نخست‌وزیر ایران از سال ۱۳۴۱ تا ۱۳۴۲ بود.  
 
«انتخاب» هر شب یادداشت‌های روزنوشت علم را منتشر می‌کند.
 
چهارشنبه ۲۶ اردیبهشت ۱۳۵۲: صبح شرفیاب شدم. کارهای جاری را عرض کردم مطلب مهم نبود، فقط درمورد مذاکرات نفت عرض کردم. نفتیها پیغام فرستاده اند که درمورد gas non-associated(یعنی گازی که [همراه] نفت استخراج نمی‌شود) عرض می‌کنند که در ابوظبی، در قطر، در عربستان سعودی، نیجریه، [برونای] Brunei و ساراواک از این نوع گاز هست و اگر ما امر شاهنشاه را بپذیریم یعنی [تخفیف] discount را قبول کنیم، وضع ما با این کشورها به کلی به هم می‌خورد چون با آنها قرار [قیمت تمام شده به اضافه مبلغی معین] plus cost داریم و این منجر به [روی دست یک دیگر بلند شدن] frogging leap خواهد شد، یعنی کشورهای دیگر هم خواهند خواست. حال که ما قبول کرده ایم اگر پروژه های ما درمورد عمل آوردن گاز مورد قبول شاهنشاه واقع نشود، اصولاً مردود است، پس چرا شاهنشاه این مطلب را قبول نمی‌فرمایند. من به عرض رساندم. فرمودند: هم به آنها، هم به سفیر انگلیس، هم به سفیر آمریکا (یعنی کاردار، چون هلمز سفیر آمریکا که... به آمریکا رفته است) بگو من نمی‌توانم راجع به ثروت کشورم، که مال خودم است یعنی مال مردم است، شاه بخشی بکنم. اگر در این زمینه اصرار بکنید، همه چیز را به هم میزنم. زور هم دارم و روی ثروت خود نشسته ام، شما هم هیچ گهی نمی توانید بخورید و تأکید فرمودند که همین طور بگو.
 
 من مرخص شدم و اوامر شاهنشاه را به همین نحو ابلاغ کردم. آنها به دست و پا افتادند که پس فرمولی پیدا کنیم لااقل یک [نامه الحاقی] ide letter امضاء بکنیم که [تخفیف] discount [قابل رقابت] competi tive خواهد بود. من فردا باز جریان را به عرض رساندم. می‌خواستم سر شام عرض کنم، ممکن نشد چون دکتر اقبال رئیس شرکت ملی نفت ایران حضور داشت و نمیشد در حضور ایشان صحبت کرد! واقعاً کارهای کشور ما نوع خاصی است و شاهنشاه در اداره کشور نوع مخصوص خودشان را دارند که ملائک آسمان هم نمیتوانند سر درآورند. مثلاً رئیس شرکت نفت چرا نباید در مذاکرات نفت وارد بشود؟ خدا میداند و شاه و بس!
 
با اولین سفیر آلمان شرقی ملاقات داشتم، حرف مضحکی درمورد انتخابات آلمان شرقی میزد که اگر وکیلی در مجلس آلمان موجبات عدم رضایت موکلین خود را فراهم آورد، مردم میتوانند او را عزل کنند. این را نفهمیدم!..
 
مسأله واترگیت روز به روز بیشتر ریشه پیدا می‌کند، به طوری که در اثناء رسیدگی برخورد به کثافت کاریهای دیگر کاخ سفید شده است (اینها سابقاً ما را [فاسد] corrupt می‌گفتند!)... 
 
امروز [فریدون] توللی را که برای سرودن اشعاری در حاشیه حرم مطهر امام رضا به مشهد فرستاده بودم، برگشت. اشعار نغزی سروده... گفتم فقط اسم مرا بزند. بر نهج سعدی مطلبی هم برای خودم نوشت که این جا به یادگار می‌گذارم.