صفحه نخست

تاریخ

ورزش

خواندنی ها

سلامت

ویدیو

عکس

صفحات داخلی

يکشنبه - ۰۷ دی ۱۴۰۴
کد خبر: ۹۰۲۴۴۳
تاریخ انتشار: ۴۶ : ۱۹ - ۰۷ دی ۱۴۰۴
نتایج کارآزمایی بالینی کوتاه‌مدت نشان می‌دهد که ممکن است کاهش مصرف کربوهیدرات و نه چربی در مهار نشانه‌های غذایی و خوردن احساسی در زنانی مبتلا به لیپیدما مفید باشد.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

ایسنا:  نتایج کارآزمایی بالینی کوتاه‌مدت نشان می‌دهد که ممکن است کاهش مصرف کربوهیدرات و نه چربی در مهار نشانه‌های غذایی و خوردن احساسی در زنانی مبتلا به لیپیدما مفید باشد.

یافته‌های تحقیق جدید نشان می‌دهد که رژیم‌های غذایی کم‌کربوهیدرات ممکن است در بهبود رفتار غذایی و با ولع خوردن در زنان مبتلا به لیپیدما، بیماری شبه چاقی که با تجمع بیش از حد چربی در اندام تحتانی مشخص می‌شود، موثرتر از رژیم‌های غذایی کم‌چرب باشند.

تفاوت کنترل اشتها در لیپیدما با چاقی

لیپیدما، بیماری مزمن که بیشتر زنان را تحت تاثیر قرار می‌دهد، اغلب به اشتباه چاقی تشخیص داده می‌شود، هرچند که این دو بیماری اغلب با هم وجود دارند. این بیماری زنان را در دوره‌های نوسانات هورمونی مانند بلوغ، بارداری و یائسگی تحت تاثیر قرار می‌دهد.

عوامل متعددی از جمله هیپرتروفی (بزرگ شدن) سلول‌های چربی، التهاب و اختلال در تشکیل رگ‌های خونی در شروع لیپیدما نقش دارند. التهاب در لیپیدما می‌تواند با تعدیل مسیرهای سیگنالینگ مغز، بر مکانیسم‌های تنظیم اشتها تاثیر بگذارد.

تنظیم اشتها، فرآیندی پیچیده است که شامل تعادل بین نشانه‌های بیولوژیکی داخلی که تعادل انرژی را حفظ می‌کنند و عوامل خارجی مبتنی بر پاداش (لذت‌جویی) می‌شود. اشتهای لذت‌جویانه، نوعی گرسنگی است که به‌جای نیازهای فیزیولوژیکی به انرژی، توسط لذت هدایت می‌شود. این اشتها، نقش حیاتی در تعدیل رفتار خوردن دارد و اغلب به مصرف بیش از حد غذاهای بسیار خوش‌طعم منجر می‌شود.  رفتارهای غذایی معیوب، مانند خوردن احساسی، پرخوری و خوردن کنترل‌نشده، با افزایش کالری دریافتی مرتبط هستند که خطر اضافه وزن و چاقی را افزایش می‌دهند.

با وجود اینکه لیپیدما در معرض انگ اجتماعی قابل‌توجهی در رابطه با سلامت قرار دارد، اما به اندازه کافی در زنان مورد بررسی قرار نگرفته است. تظاهرات فیزیکی لیپیدما ممکن است به‌طور قابل‌توجهی در تصویر بدنی منفی و خودپنداره ناسالم نقش داشته باشد.

در مورد مداخلات درمانی، شواهد موجود نشان می‌دهد که رژیم‌های غذایی کم‌کربوهیدرات در کاهش درد زنان مبتلا به لیپیدما نسبت به رژیم‌های غذایی کم‌چرب بهتر عمل می‌کنند. با این حال، چگونگی تاثیر این الگوهای غذایی بر رفتارهای غذایی و با ولع خوردن در این جمعیت هنوز تا حد زیادی ناشناخته است.  

پژوهش حاضر با هدف بررسی این موضوع انجام شده است که آیا تنظیم اشتها و رفتار غذایی در زنان مبتلا به لیپیدما و چاقی پس از رژیم‌های غذایی کم‌کربوهیدرات و کم‌چرب به‌طور متفاوتی تغییر می‌کند یا خیر.

مقایسه رژیم‌های غذایی کم‌کربوهیدرات و کم‌چرب 

این تحقیق یافته‌های تحلیل ثانویه از کارآزمایی بالینی تصادفی را تحلیل کرد که تاثیر رژیم غذایی کم‌کربوهیدرات و رژیم غذایی کم‌چرب را بر درد زنان مبتلا به لیپیدما و چاقی مقایسه می‌کرد. در مجموع ۷۰ شرکت‌کننده به‌طور تصادفی در دو گروه مداخله طبقه‌بندی شدند.

شرکت‌کنندگان در گروه کم‌کربوهیدرات، روزانه ۷۵ گرم کربوهیدرات مصرف می‌کردند، در حالی که افراد در گروه کم‌چرب، روزانه ۱۸۰ گرم کربوهیدرات و ۲۷ گرم چربی برای همان دوره هشت هفته‌ای مصرف می‌کردند. در هر دو گروه، میزان مصرف انرژی و پروتئین برای شرکت‌کنندگان یکسان بود، یعنی ۱۲۰۰ کیلوکالری انرژی و ۶۰ گرم پروتئین در روز را مصرف می‌کردند. تاثیر این مداخلات غذایی بر گرسنگی لذت‌جویانه و رفتار غذایی با استفاده از پرسشنامه‌های معتبر بررسی شد.

مزایای بالقوه محدودیت کربوهیدرات بر اشتها

این یافته‌ها نشان می‌دهد که رژیم‌های غذایی کم‌کربوهیدرات ممکن است در بهبود گرسنگی لذت‌بخش و رفتارهای غذایی در زنان مبتلا به لیپیدما و چاقی، موثرتر از رژیم‌های غذایی کم‌چرب باشند.

این تحقیق از مقیاس قدرت غذا برای ارزیابی گرسنگی لذت‌بخش استفاده کرد. این مقیاس دارای سه دسته غذای در دسترس، غذای حاضر و غذای چشیده شده است. این تحقیق کاهش قابل‌توجهی در زیرشاخه غذای حاضر در پایان دوره مداخله هشت هفته‌ای رژیم غذایی کم‌کربوهیدرات نشان داد. تغییرات مشاهده شده در این زیرشاخه در طول زمان بین دو گروه مداخله رژیم غذایی تفاوت معنی‌داری داشت.

زیرشاخه غذای حاضر در مقیاس قدرت غذا، نشان‌دهنده میل به خوردن غذا در زمانی است که غذا وجود دارد اما هنوز مزه آن را حس نکرده‌اید، مانند زمانی که در معرض دید یا بوی غذاهای جذاب قرار می‌گیرید. کاهش مشاهده‌شده در میل به خوردن غذاهای جذاب در پاسخ به نشانه‌های غذایی را می‌توان با تاثیر رژیم‌های غذایی کم‌کربوهیدرات بر سیستم پاداش مغز توضیح داد.

گرلین و انسولین، دو هورمونی هستند که با تعدیل مسیرهای دوپامینرژیک، نقش حیاتی در تنظیم سیگنالینگ پاداش مغز ایفا می‌کنند. شواهد موجود نشان می‌دهد که رژیم‌های غذایی کم‌کربوهیدرات نسبت به رژیم‌های غذایی کم‌چرب، توانایی بیشتری در سرکوب ترشح این هورمون‌ها و بهبود حساسیت به انسولین دارند.

علاوه بر این، مشخص شده است که رژیم‌های غذایی کم‌چرب، دوپامین تونیک را در مناطق پاداش مغز افزایش می‌دهند و بر انتخاب غذا به گونه‌ای تاثیر می‌گذارند که ممکن است مانع پایبندی به رژیم غذایی شود. این موارد، نتایج پژوهش حاضر مبنی بر تغییر مطلوب‌تر در گرسنگی لذت‌جویانه و رفتار غذایی در بین شرکت‌کنندگانی که رژیم غذایی کم‌کربوهیدرات مصرف می‌کنند را تایید می‌کند.

این تحقیق کاهش قابل‌توجهی در یکی از مولفه‌های غذا خوردن احساسی در بین شرکت‌کنندگانی با رژیم غذایی کم‌کربوهیدرات نشان داد. شواهد موجود نشان می‌دهد که رژیم‌های کتوژنیک که با مصرف چربی زیاد و مصرف کربوهیدرات کم مشخص می‌شوند، می‌توانند با افزایش انتقال‌دهنده عصبی مهارکننده گابا (گاما آمینوبوتیریک اسید GABA) و کاهش التهاب عصبی، ثبات عاطفی را ارتقا دهند. هرچند مداخله حاضر به صراحت کتوژنیک نبود، اما این یافته‌ها پشتیبانی زمینه‌ای برای تغییرات مشاهده شده ارائه می‌دهند.

رژیم غذایی کتوژنیک یا رژیم کتون‌زا یا رژیم پرچربی یک گونه رژیم غذایی است که با چربی زیاد، اندازه کافی پروتئین و قند اندک شناخته می‌شود و بدن را وادار می‌کند تا به‌جای قند، از چربی برای تامین انرژی استفاده کند.

به نقل از سایت مدیکال نت، به‌طور کلی، این تحقیق اطلاعات جدیدی را به شواهد موجود اضافه می‌کند و بر برتری رژیم‌های غذایی کم‌کربوهیدرات نسبت به رژیم‌های غذایی کم‌چرب در تنظیم اشتها در زنان مبتلا به لیپیدما و چاقی تاکید دارد.

یافته‌های این تحقیق به‌تازگی در مجله «مرزهای تغذیه» (Frontiers in Nutrition) منتشر شده است.