صفحه نخست

تاریخ

ورزش

خواندنی ها

سلامت

ویدیو

عکس

صفحات داخلی

۲۲ اسفند ۱۴۰۲ - ساعت ۲۱:۲۶
کد خبر: ۵۰۲۶۹۱
تاریخ انتشار: ۵۳ : ۲۳ - ۳۱ شهريور ۱۳۹۸
به واسطه بی‌میلی پادشاه به این طبقه و فقر و پریشانی مردم و دماغ‌سوختگی اهل پایتخت که کسی طالب خواستن و اجرت دادن این سلسله نیستند، عمله طرب جز یک نفر که آقا محمدصادق باشد باقی بی‌معنی و دیگ‌تراش یعنی قرشمال هستند.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

 

پس از انتشار خاطرات روزانه آیت الله هاشمی رفسنجانی، «انتخاب» قصد دارد این بار بخش های گزیده ای از خاطرات دیگر شخصیت های مهم و تاثیرگذار کشور را روزانه، مرور و منتشر کند

به گزارش انتخاب، در خاطرات اعتماد السلطنه آمده است:

امروز بنا بود شاه سوار شود، موقوف گردید. بعد از ناهار سوار خواهد شد. درخانه رفتیم. آجودان مخصوص و حکیم‌الممالک آمده بودند. طرف التفات شدند. ناهار [در]منزل صرف شد. ناهار که شاه صرف فرمودند: کتاب‌ها و روزنامه‌ها خوانده شد. مقارن ظهر محقق رسید. شاه را زیارت کرد. شاه سوار شدند. من و محقق [به]منزل آمدیم. دو ساعت نگذشت سه چهار فراش به احضارم رسید. در این قبیل سفر‌ها که پادشاه بی‌حرم می‌آیند منحصر است مشغولیات‌شان به سوار شدن و شکار کردن و روزنامه و کتاب برای‌شان خواندن. دیگر نه نوشتجات شهر است و نه میل به کار‌های سلطنت دارند. فی‌الواقع تعطیل می‌فرمایند. ناهار روزنامه و کتب خوانده شد. امین‌حضور هم شرفیاب شد. در سر شام میل فرمودند: بر خلاف عادت که این پادشاه دارند که به ساز و صحبت میل ندارند و به آن‌چه سلاطین سلف مایل بودند نیستند، جز شکار‌های پرزحمت هیچ نمی‌خواهند و نمی‌طلبند، عمله طرب را احضار فرمودند. به واسطه بی‌میلی پادشاه به این طبقه و فقر و پریشانی مردم و دماغ‌سوختگی اهل پایتخت که کسی طالب خواستن و اجرت دادن این سلسله نیستند، عمله طرب جز یک نفر که آقا محمدصادق باشد، باقی بی‌معنی و دیگ‌تراش یعنی قرشمال هستند. خلاصه من و محقق [به]منزل آمدیم. شام خورده خوابیدم.