صفحه نخست

تاریخ

ورزش

خواندنی ها

سلامت

ویدیو

عکس

صفحات داخلی

چهارشنبه - ۲۶ شهريور ۱۴۰۴
کد خبر: ۵۱۸۷۵۵
تاریخ انتشار: ۴۹ : ۲۳ - ۲۸ آذر ۱۳۹۸
دیروز به مجلس عقدی رفته بودم، نخست‌وزیر [هویدا] هم آن‌جا بود. با آن‌که همیشه، چون مرد عقده‌ای است، کم تعارف می‌کند و سعی می‌کند خودش را خیلی بالا نگاه دارد، جلوی من دوید و سلام کرد...
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

پس از انتشار خاطرات روزانه آیت الله هاشمی رفسنجانی، «انتخاب» قصد دارد این بار بخش های گزیده ای از خاطرات دیگر شخصیت های مهم و تاثیرگذار کشور را روزانه، مرور و منتشر کند

به گزارش انتخاب، در خاطرات علم آمده است:

قبل از آن‌که جریان امروز را بنویسم، بد نیست راجع به مقالاتی که در مورد انقلاب سفید در کیهان نوشتم – یعنی مصاحبه کردم – این‌جا مثلا بنویسم. این مقالات... فوق‌العاده جالب شد و سر و صدای بزرگی در شهر راه انداخت. به نظرم شاهنشاه هم پسندیده باشند. قطعا هم شنیده‌اند. ولی همان‌طور که سابقا گفتم، خیلی به ندرت بارک‌الله می‌دهند. در صورتی که اگر یک کلمه بد یا غلط یا مخالف میل مبارک‌شان بود، چه سرزنش‌ها می‌شنیدم. باری این وظیفه من بوده و اعتقاد من بوده که نوشته‌ام. اگر این مطلب را این‌جا نوشتم برای تشریح و توضیح اخلاق همایونی است که بعد‌ها تاریخ باید قضاوت بکند. اعلیحضرت رضاشاه کبیر هم گویا همین‌طور بوده‌اند.
باری صبح شرفیاب شدم. عرض کردم: «دیروز به مجلس عقدی رفته بودم، نخست‌وزیر [هویدا] هم آن‌جا بود. با آن‌که همیشه، چون مرد عقده‌ای است، کم تعارف می‌کند و سعی می‌کند خودش را خیلی بالا نگاه دارد، جلوی من دوید و سلام کرد و گفت: "می‌خواهم سه تبریک به تو بدهم: یکی این مسائل که شاهنشاه با نفتی‌ها مطرح فرموده‌اند، می‌خواهم بروم واقعا پای مبارک‌شان را ببوسم؛ دیگر کار امیرهوشنگ که تمام کردی و واقعا موفقیت بزرگی بود، به‌خصوص قبل از تشریف بردن موکب مبارک به سوئیس؛ سوم مقالاتی که در کیهان نوشتی که حقیقتا عالی بود. " در صورتی که من می‌دانم هیچ خوشش نیامده است.» شاهنشاه خندیدند. فرمودند: «معلوم می‌شود از آن حرف ما – که یک عده در مورد کار امیرهوشنگ خیلی دستپاچه شده‌اند – خیلی ترسیده است.»
بعد مرخص شدم. با دکتر هامر، رئیس اکسیدنتال، ملاقات داشتم. گزارش در این خصوص عرض کردم...
بعدازظهر سفیر انگلیس را پذیرفتم که یادداشت مربوط به مذاکرات نفت را به او بدهم. بر خلاف وزیرمختار آمریکا او با ما زیاد بحث کرد که «چرا موضوع مشارکت را رها کردید.» فلاح گفت: «برای این‌که اولا در مورد مشارکت آن‌چه مربوط به تهیه کشتی نفت‌کش بود، پیشنهادات کمپانی‌ها بسیار بد بود و مشارکت در موسسات هم پنجاه درصد قانع‌کننده نیست، برای این‌که اعراب در مناطق نفت‌خیر و موسسات ۵۱ درصد شریک می‌شوند – البته در ۱۹۸۲ – و شاهنشاه هم به نماینده بریتیش پترولیوم فرمودند که مشارکت در خارج کشور اگر جدی باشد، قابل مذاکره است، ولی به هر حال فعلا مورد بحث نیست...» [سفیر] گفت: «قبول دارم که نسبت به اعراب شرکت‌ها خیلی سخاوتمند بوده‌اند.» بعد پرسید: «موضوع معامله یک جا که شاهنشاه در سنت‌موریتز عنوان فرمودند، بعد [هم]در لندن فرمودند، به کلی منتفی شد؟» فلاح گفت: «بلی. برای این‌که آن وقت صحبت مشارکت ۲۰ درصد از طرف اعراب بود و حالا صحبت ۵۱ درصد است و من به شما می‌گویم که صحبت ۵۱ درصد مشارکت اعراب بالاخره وبال شرکت‌های نفتی خواهد شد و آن‌ها دست روی همه چیز خواهند گذاشت.» بعد مذاکره آمدن فیلیپ و برنامه آمدن او شد، که می‌خواهد در اوایل مارس بیاید و شاهنشاه تشریف نخواهند داشت...
بعد باز با فلاح مجددا با دکتر هامر ملاقات کردم. او مدتی از این‌که روس‌ها به او اعتماد کرده‌اند و او را ستوده‌اند، گفت و مقاله از «پراودا» در مورد خودش داد که به عرض برسانم و معتقد بود که ارتباط او به این صورت با روس‌ها خیلی ممکن است برای ایران مفید باشد. ولی همه این حرف‌ها برای این است که ما اختلاف او را با بیوتز بر سر ابوموسی حل کنیم...