پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : سرویس تاریخ «انتخاب»: محمود فروغی فرزند محمدعلی فروغی نخستوزیر دوران پهلوی بود. وی فارغالتحصیل دانشکدهٔ حقوق و علوم سیاسی از دانشگاه تهران و از کارمندان وزارت خارجه بود. او در دوران خدمت خود سرکنسول ایران در نیویورک، سفیر ایران در برزیل و سوئیس و آمریکا و افغانستان، معاون وزارت امور خارجه و کفیل وزارت امور خارجه بود.
س: چه کسانی همراه شما در سفر به شوروی بودند؟
ج: دو نفر همراه من بودند؛ آقای معرفت، معاون وقت وزارت راه که جوان بسیار خوبی بود، و آقای شیبانی، معاون وزارت بازرگانی. هر سه نفرمان با قطار راهی شوروی شدیم، از مسیر جلفا به مسکو.
س: مسیرتان دقیقاً چطور بود؟
ج: از تهران تا تبریز و جلفا را با قطار رفتیم. آن روز عصر، خیلیها در ایستگاه جمع شده بودند. عدهای از خانوادههایی که بستگانشان زمان واقعه آذربایجان به شوروی رفته بودند، خیال میکردند که من قرار است آنها را برگردانم. جمعیت زیادی آمده بود. حتی آقای مهاجرانی هم آمد و دعای سفر برای ما خواند.
س: در جلفا چه اتفاقی افتاد؟
ج: همانجا، آقای یگوف – فکر میکنم سفیر شوروی – در گوش من گفت که شما را به ایروان خواهند برد. تعجب کردم. گفتند وزیر خارجه ارمنستان آمده که ما را به ایروان ببرد. نگران شدم، چون آن موقع مسئله مهاجرت ارامنه به ارمنستان مطرح بود، نگران بودم که تظاهرات یا اقدامی سیاسی صورت بگیرد. اما اتفاقی نیفتاد.
س: در ایروان چه گذشت؟
ج: ما را به قصری بسیار زیبا بردند و از ما بهخوبی پذیرایی کردند. شب، در سالن خصوصی فیلمی برایمان پخش شد و فردا صبح با هواپیما به مسکو رفتیم. گفتند که سفر با قطار طولانی است، سه روز میکشد. از ما خواستند که در راه بازگشت هم از همین مسیر بیاییم.
س: در مسکو چه کسی به استقبال شما آمد؟
ج: آقای اردلان، سفیر وقت ایران، همراه با کارکنان سفارت به استقبالمان آمدند. آن زمان ماه اکتبر ۱۹۶۳ بود. آقای لاپین، معاون وقت وزارت خارجه شوروی و بعدها رئیس خبرگزاری تاس و سفیر در چین، نیز حضور داشت.
س: آیا مستقیماً دیداری با خروشچف داشتید؟
ج: بله، جلسهای رسمی و طولانی با خود خروشچف داشتیم. مترجم جلسه، مستشار سابق سفارت شوروی در تهران بود. جلسه ما حدود سه ساعت و بیست دقیقه طول کشید.
س: فضای آن دیدار چگونه بود؟
ج: خروشچف را مردی خوشقلب و صلحطلب یافتم. مرتب از همکاری و صلح صحبت میکرد. قرار گذاشتیم که درباره گذشته صحبت نکنیم و فقط درباره آینده روابط حرف بزنیم. از پروژههای مشترک صحبت شد، مثل ساخت ذوبآهن، سیلو، پروژههای مشترک بر روی رودخانه ارس و اترک، و حتی درباره ماهی استروژن خزر. گفتند ما برای همکاری در همه این زمینهها آمادگی داریم.
س: بعد از دیدار با خروشچف، چه برنامهای داشتید؟
ج: جلسهای هم با آقای گرومیکو، وزیر خارجه وقت شوروی داشتیم، ولی جلسهای بسیار سخت و پرتنش بود. مرتب گذشته را پیش میکشیدند و من فقط یادآوری میکردم که با خروشچف توافق کردیم به گذشته نپردازیم.
س: آیا در سفر، بازدیدهای فنی هم داشتید؟
ج: بله. ما را به چند کارخانه بردند؛ از کارخانههای ساعتسازی گرفته تا پروژههای خانهسازی که خروشچف تأکید داشت ببینیم. به موزهها هم رفتیم، فوقالعاده بودند. در نهایت هم برای جشن انقلاب اکتبر (۷ نوامبر) ماندم. در مراسم رسمی میدان سرخ و مهمانی رسمی کرملین هم شرکت کردیم.
س: پس شما در جشن انقلاب اکتبر هم شرکت کردید؟
ج: بله. خروشچف شخصاً به ما گفت که بمانیم برای مراسم. من گفتم باید از اعلیحضرت اجازه بگیرم. اجازه آمد و ما در مراسم رژه ۷ نوامبر در میدان سرخ شرکت کردیم. مراسم بسیار باشکوهی بود، با حضور رهبران بلوک شرق، سفرا و چهرههای جهانی. از طرف ایران فقط من و آقای اردلان (سفیر) شرکت کردیم.
س: بعد از رژه، ضیافت رسمی هم داشتید؟
ج: بله، همان شب خروشچف در کاخ کرملین ضیافتی رسمی ترتیب داد. خیلی از چهرههای معروف سیاسی، نظامی و دیپلماتیک شوروی و کشورهای دیگر حاضر بودند. نکته جالب این بود که خروشچف رفت کنار سفیر آمریکا، دستش را گرفت و گفت: “به سلامتی اعلیحضرت شاهنشاه ایران! ” این حرکت کاملاً حسابشده بود، میخواست نشان دهد که با ایران روابط حسنه میخواهد.
س: این سفر چه دستاورد مشخصی برای ایران داشت؟
ج: مهمترین دستاورد، پایهگذاری تفاهم برای ساخت ذوبآهن در ایران بود. درباره انتقال فناوری، تأمین ماشینآلات، و تأسیس کارخانه در اصفهان بحث شد. همچنین قرارداد ترانزیت بین ایران و شوروی در همین سفر نهایی شد. برخی بندهای آن را اصلاح کردیم، چون در نسخه اولیه بعضی نکات برای ما قابل قبول نبود.
س: تصمیمگیری درباره این پروژهها در چه سطحی انجام میشد؟
ج: مستقیماً توسط اعلیحضرت. بعد از بازگشت از سفر، بدون واسطه به دیدار شاه رفتم و گزارش دادم. همه جزئیات را میخواستند. من هم مفصل توضیح دادم، مخصوصاً درباره برخورد شورویها، فضای مذاکرات، پروژههای صنعتی، و حواشی مراسم. گفتند: “شما از نیت من مطلع هستید…” ولی برای من این کافی نبود؛ من موظف بودم دیدگاههای فنی و سیاسیام را هم منتقل کنم.
س: به نظر شما، ارزیابی شاه از اتحاد شوروی چگونه بود؟
ج: پیچیده بود. در ظاهر میخواستند رابطه را متعادل نگه دارند، ولی عمیقاً نگران نفوذ شوروی بودند. من در گزارش نهاییام گفتم که باید درباره قراردادهای بلندمدت با کشورهای سوسیالیستی دقت بیشتری شود. سیاست خارجی آنها ناپایدار است و ممکن است پروژهای که امروز شروع میکنیم، فردا زمین بماند.
س: آیا برداشت شما از شوروی پس از این سفر تغییر کرد؟
ج: بله. خروشچف با آنچه ما از یک رهبر کمونیست تصور میکردیم خیلی فرق داشت. آدمی صریح، مهربان و واقعگرا بود. ولی سیستم شوروی خیلی سنگین و ایدئولوژیک بود. در همان سفر، دیدم که ارتباطات رسمی پر از تعارف و کنترل است. احساس کردم باید با احتیاط پیش برویم.
س: آیا این سفر در آینده روابط ایران و شوروی تأثیر گذاشت؟
ج: حتماً. همین سفر مبنای همکاری در پروژه ذوبآهن اصفهان شد. بعدها هم مبادلات اقتصادی و فنی بیشتری شکل گرفت. اما در نهایت، وابستگی کامل ایجاد نشد؛ ایران همچنان دنبال تنوع در روابط خارجیاش بود – هم با بلوک غرب، هم شرق.