صفحه نخست

تاریخ

ورزش

خواندنی ها

سلامت

ویدیو

عکس

صفحات داخلی

پنجشنبه - ۱۱ دی ۱۴۰۴
کد خبر: ۹۰۳۰۲۱
تاریخ انتشار: ۳۸ : ۲۳ - ۱۰ دی ۱۴۰۴
یادداشت‌های اسدالله علم: بعد مذاکرات با سفیر کویت را عرض کردم که می‌گوید این جارالله، روزنامه نویس کویتی، که واسطه مذاکرات شما با عراق است، هیچ آدم قابل اطمینان نیست و ما هیچ تعهدی نسبت به او نمیتوانیم بکنیم. بعد هم گفت خانواده امیر برای‌تعطیلات تابستان به ایران نخواهند آمد...
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

سرویس تاریخ «انتخاب»: اسدالله علم (۱ مرداد ۱۲۹۸ بیرجند – ۲۵ فروردین ۱۳۵۷ نیویورک)، یکی از مهم‌ترین چهره‌های سیاسی دوران محمدرضا شاه، وزیر دربار از ۱۳۴۵ تا ۱۳۵۶ و نخست‌وزیر ایران از سال ۱۳۴۱ تا ۱۳۴۲ بود.  
 
«انتخاب» هر شب یادداشت‌های روزنوشت علم را منتشر می‌کند.
 
چهارشنبه ۳۰ خرداد ۱۳۵۲: صبح شرفیاب شدم. شاهنشاه را خیلی کسل دیدم.... پیامهائی از سفیر آلمان رسیده بود برای تأسیس یک کارخانه لوله سازی در ایران. به عرض رساندم، تصویب فرمودند. سفیر تقاضا کرده بود... [رئیس شرکت لوله سازی مانسمان] Manesemann شرفیاب شود. فرمودند: هیچ لازم نیست. به شوخی به او بگو، من دیگر پروژههایی که کمتر از ۵۰۰ ملیون دلار باشد، به آن توجه نمی‌کنم. حالا که به این صورت برنامه پنجم را مورد تجدید قرار میدهیم، با این همه پول و مقدورات، دیگر این پروژههای کوچک اهمیتی ندارد که من صاحب آن را بپذیرم. فرمودند: وقتی برنامه پنجم را در شیراز درست می‌کردیم، از کجا میدانستیم که موفق میشویم در مورد نفت به این نتایج برسیم؟ از کجا میدانستیم که زمانی چهل ملیارد مکعب گاز میتوانیم به اروپا بفروشیم؟ از کجا میدانستیم که از مس سرچشمه ممکن است فلان قدر استفاده داشت؟ از کجا می‌دانستیم که خارجیها این همه پول به ما عرضه می‌کنند؟
 
بعد مذاکرات با سفیر کویت را عرض کردم که می‌گوید این جارالله، روزنامه نویس کویتی، که واسطه مذاکرات شما با عراق است، هیچ آدم قابل اطمینان نیست و ما هیچ تعهدی نسبت به او نمیتوانیم بکنیم. بعد هم گفت خانواده امیر برای‌تعطیلات تابستان به ایران نخواهند آمد...
 
...شام در کاخ علیا حضرت ملکه پهلوی بود. اخیراً یعنی دو سال قبل چشم معظملها را که آب مروارید داشت، عمل کرده ایم. الحمد الله خوب شده است. ولی ایشان تصوّر می فرمودند عینک به صورتشان نمی آید و تصمیم گرفتند [عدسی] lens contact در داخل چشم بگذارند. این کار را امروز انجام داده اند. هر دو چشم به صورت عجیبی ملتهب بود. من، هم تعجب کردم و هم به این روحیه در سن ۸۰ سالگی یا شاید بیشتر، آفرین گفتم. وقتی شاهنشاه تشریف آوردند، من در کنار بالین علیا حضرت بودم. به انگلیسی مطلب را حضورشان عرض کردم. شاهنشاه خندیدند.