arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۶۰۷۷۵۴
تاریخ انتشار: ۱۶ : ۱۴ - ۲۶ اسفند ۱۳۹۹

چرا باید رویکرد خود را نسبت به کشورهای عربی تغییر دهیم؟ / نسل جدید رهبران عرب؛ از سیاست تدافعی تا تهاجمی

امید عزیزیان: سیاست مداران پیشین عرب رویکردی تدافعی نسبت به سیاست خارجه داشتند. آنها علی رغم نگرانی های جدی نسبت به تحولات منطقه ای، تلاش میکردند از حضور و دخالت در این تحولات دوری کرده و بر عدم تسری بحران ها و تنشها به داخل خاک کشورهای خود تمرکز کنند.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

امید عزیزیان: رهبران عرب پس از شکستهای پی درپی در جنگهای چند ساله با اسرائیل همواره رویکرد محافظه کارانه نسبت به مسائل منطقه ای داشتند، اما به نظر میرسد که رویکرد سنتی سیاست خارجه اعراب با ظهور نسل جدید رهبران به چالش کشیده شده است.

نسل جدید رهبران عرب در تبیین استراتژی خود ظرف یک دهه اخیر نشان داده اند که تمایل زیادی به غرب به ویژه ایالات متحده دارند و علاوه بر این از دخالت و حضور این کشور در منطقه حمایت کرده اند. اخیرا یکی از نقاط اشتراک اعراب پیرامون سیاست خارجه یعنی حمایت از فلسطین و تقابل با اسرائیل نیز کمرنگ شده و نسل جدید رهبران عرب برای عادی سازی با این رژیم تلاش میکنند، که البته در چند مورد نیز این تلاشها منجر به امضای تفاهم نامه هایی با اسرائیل شده است. مجموع این مسائل نشان میدهد که نسل جدید رهبران عرب بر خلاف نسل قدیمی تر نگاه متفاوتی به سیاست دارند و استراتژی شان در تبیین سیاست خارجه نیز با پیشینیان تفاوت دارد.

در بین رهبران جدید عرب محمد بن زاید، محمد بن سلمان و عبدل الفتاح السیسی علی رغم تفاوت در موقعیت سیاسی و نحوه ی رسیدن به قدرت دارای اشتراکات زیادی هستند که با توجه به عملکرد آنها طی چند سال اخیر میتوان به مواردی مانند رویکرد تقابلی با ایران، تلاش برای عادی سازی در رابطه با اسرائیل، تقابل با جریان ها و گروههای اخوان المسلمین، دخالت در امور منطقه ای که در مواردی حتی به حضور و دخالتهای نظامی این کشورها در منازعاتی منجر شد، اشاره کرد.

در عرصه تحولات جدید منطقه ای خاورمیانه نیز سیاست‌های این رهبران با رویکرد سیاست مداران پیشین متفاوت است و این رهبران تلاش میکنند بر خلاف رویکرد سنتی پیشین فعالانه به منازعات ورود کنند. آنها در ائتلاف با بازیگرانی همچون آمریکا، اتحادیه اروپا و اخیرا اسرائیل در پی کنترل و مهار ایران در معادلات منطقه‌ای هستند. نماد بارز این امر را می‌توان در جریان پرونده هسته ای ایران مشاهده کرد که رهبران عرب (بویژه بن سلمان) تلاش میکنند از بازگشت دولت بایدن به برجام جلوگیری کنند و خواهان اجرای تعهدات بیشتری از سوی ایران هستند. دخالت نظامی ائتلاف سعودی در منازعه ی یمن که کماکان پابرجا است نیز از دیگر رویکردهای سنت شکنانه اعراب نسبت به سیاست خارجه میباشد. رهبران جدید عرب از روی کارآمدن حوثی ها در یمن و تقویت عمق استراتژیک ایران در این منطقه هراس دارند لذا تلاش میکنند با دخالت نظامی و ادامه محاصره حوثیها را وادار به عقب نشینی کرده و در نهایت شرایط را برای حضور مجدد دولت مستعفی یمن فراهم کنند. حضور موثر اعراب در جنگ سوریه و تحولات داخلی عراق نیز در چارچوب این تغییر رویکرد قابل تحلیل است.

در حقیقت، نسل جدید رهبران عرب، با بازنگری در استراتژی چند دهه‌ای انزواگرایانه رهبران عرب، راهبرد جدیدی را در سیاست‌گذاری منطقه‌ای اتخاذ کرده‌اند که این مسئله میتواند منجر به تغییر بازیگران اصلی در منطقه شود. البته قدرت های فرا منطقه ای نیز از این تغییر رویکرد حمایت کرده اند. حمایت آشکار دولت ترامپ و بازیهای سیاسی پشت پرده پوتین شرایط تغییر رویکرد جدید این رهبران را هموار کرد. اگرچه دولت بایدن ممکن است در پاره ای از موارد مانند مسئله یمن سیاست متفاوتی در پیش بگیرد اما در کلیت روابط حسنه با بازیگران جدید عرب تفاوت چندانی ایجاد نخواهد کرد. امروزه سیاست مداران جدید عرب قواعد بازی را یاد گرفته اند و طی چند سال اخیر نشان داده اند که چطور با تمامی بازیگران فرا منطقه ای برای رسیدن به اهداف خود وارد معامله شوند. ایالات متحده و غرب نیز از رویکرد رهبران جدید عرب به ویژه پایان دادن به مناقشه اسرائیل حمایت میکنند.

در مقام جمع بندی باید عنوان کرد خروج اعراب از سیاست انزواگرایانه گذشته با بازیگردانی نسلی متفاوت از رهبران در آینده میتواند منجر به تغییرات جدی در اوضاع سیاسی خاورمیانه شود که بازیگران مهم منطقه ای را تحت تاثیر میگذارد و طبیعتا تهدیدات و الزاماتی را برای سیاست خارجه و امنیت کشورهای منطقه ای ایجاد میکند. در صورت عدم تدوین سیاستی برای مواجه با پیامدهای احتمالی این تغییر رویکرد، تعدادی از بازیگران فعلی خاورمیانه ممکن است از نظر نفوذ منطقه ای و امنیتی با مشکلاتی مواجه شوند.

نظرات بینندگان