جمعیت زیادی از داوطلبان را می شد ابتدای ورودی درب پردیس البرز که در طبقه سوم قرار داشت، مشاهده کرد. دفتر پردیس البرز سالنی تو در تو داشت که تعدادی صندلی دور تا دور آن را احاطه کرده بودند.
چندین کارمند هم به امور اسم نویسی متقاضیان، تحویل مدارک و تکمیل چک لیستها مشغول بودند و دور هر میز را هر از گاهی تعدادی از متقاضیان برای پرسیدن سوال یا تحویل مدارک، اشغال می کردند.
در این سالن سه اتاق که در هر کدام از آنان تعدادی از استادان گروه های امتحانی قرار داشتند، پذیرای متقاضیان بودند.
متقاضیان ملزم بودند فرم ثبت مشخصاتشان را تکمیل و در صورت داشتن مقالات ISI، ISC، کتب تالیفی، کتب ترجمه، سابقه تدریس و اشتغال به ارائه جزئیات آن بپردازند.
از چهره برخی داوطلبان می شد به راحتی استرس را مشاهده کرد اما عده ای دیگر انگار این گونه مصاحبه ها برایشان عادی شده بود.
یکی از این داوطلبان فرم مشخصاتش بسیار پر بار و دارای 12 کتاب تالیفی، چندین کتاب ترجمه و مقاله ISI و ISC بود. وی کیسه ای به همراه داشت که در آن پایان نامه و تمام کتابهایی را که به چاپ رسانده، قرار داده بود.
با او گفتگویی کردم؛ این متقاضی می گفت: اصلاً قصد حضور در ایران را نداشته و به علت بهم خوردن برنامه کاریش در یکی از کشورهای خارجی، در ایران مانده و در این کنکور هم شرکت کرده است.
این جوان 30 ساله که ظاهراً شهریه 55 میلیون تومانی دکتری دانشگاه تهران 2 برایش اهمیتی نداشت، درباره قبولیاش مدام تاکید می کرد: "افرادی که از قبل مشخص شده اند به این دوره راه می یابند و به امثال او در این مصاحبه های فرمالیته توجهی نمی شود."
ساعت از 13 گذشته بود و هر لحظه بر تعداد متقاضیانی که مصاحبه داشتند افزوده می شد. برگزار کنندگان مصاحبه، اتاقها را برای ناهار خوردن استادان آماده می کردند و این یعنی متقاضیان باید زمان بیشتری را صرف کنند تا مهلت نیم ساعته ناهار استادان تمام شود.
کم کم بر هیاهو و شلوغی سالن افزوده شد و داطلبانی که دیگر جایی برای نشستن نداشتند با بغل دستی خود برای گذراندن زمان سر حرف زدن را باز می کردند.
آن دسته از افرادی که نشسته بودند، روی پایشان انواع پوشه ها و مقالاتشان را گذاشته بودند و به راحتی می شد فرمهای مشخصاتشان را مشاهده کرد. یکی مقاله ISI داشت، آن یکی هیچ مقاله ای نداشت، فرد دیگری تنها کتاب تالیفی داشت، یکی از متقاضیان تنها امیدش به پذیرشی بود که از یکی از دانشگاههای خارجی برایش ارسال شده بود و هیچ سابقه علمی و پژوهشی در آن فرم ارائه نکرده بود.
نکته بسیار جالب، به همراه داشتن چند ساک دستی و چمدان توسط برخی از مصاحبه شوندگان بود. یکی از این داوطلبان ساکی بزرگ به همراه داشت و وقتی درب آن را باز کرد، حجم انبوهی از کتاب و کاغذ و مقاله را می شد در آن به راحتی مشاهده کرد و زمان رسیدن نوبت برای شرکت در مصاحبه با همان ساک دستی بزرگ که به راحتی 10 کیلو وزن داشت وارد اتاق مصاحبه شد تا شاید با توسل به این سابقه پربار علمی یکی از صندلیهای 55 میلیون تومانی دکتری دانشگاه تهران 2 را از آن خود کند.
یکی دیگر از متقاضیان از اینکه مصاحبه در این ساختمان برگزار می شد گله داشت، داوطلب دیگری از اینکه چرا سازمان سنجش در گروه امتحانیاش عده ای از داوطلبان را به عنوان دعوت شدگان به مصاحبه معرفی کرده شکایت داشت که یکی از برگزارکنندگان به این داوطلب گفت می تواند اعتراض کند.
با داوطلب دیگری مشغول گفتگو شدم؛ این داوطلب یک بار در خارج از کشور دکتری خوانده بود اما بعد از رها کردن تحصیل به ایران برگشته تا مدرک پولی دکتری دانشگاه تهران 2 را از آن خود کند.
کم کم زمان ناهار استادان به پایان رسید و یکی از داوطلبان برای مصاحبه فراخوانده شد اما بعد از گذشت کمتر از 10 دقیقه با رویی خندان از اتاق خارج شد، یکی از مراجعه کنندگان که هم رشته این متقاضی بود از او سوالاتی درباره مصاحبه پرسید.
به گفته این داوطلب، تنها دو سوال در خصوص رشته تحصیلی و علت اینکه چرا تمایل دارد در دکتری تحصیل کند از او پرسیده شده است.
در اتاق دیگری، داوطلب دیگری با چهره ای مضطرب اما مرتب و با چمدانی کنار پایش منتظر ایستاده بود تا نوبتش شود، از وی درباره چمدانی که به همراه داشت، پرسیدم و گفت: در این چمدان پایان نامه و کتابهای تالیفی اش قرار دارد.
پرسیدم احیاناً مقاله ای هم با خود به همراه دارد یا خیر که پاسخش منفی بود. در میان این گفتگو، درب اتاق مصاحبه باز شد و سه استاد مرد که در داخل منتظرش بودند پذیرای او و چمدانش شدند.
یکی از مصاحبه شوندگان که مرحله مصاحبه را گذرانده بود پشت در اتاق مصاحبه همچنان منتظر بود تا استادان سوابق علمی و پژوهشیاش را بعد از اتمام مصاحبه بررسی و به وی تحویل دهند. وقتی درب اتاق باز شد نزدیک به 10 کتابچه روی دست یکی از استادان بود که به این داوطلب تحویل داده شد.
در پشت یکی از دربها، عده ای از داوطلبان همان رشته منتظر بودند تا نخستین مصاحبه شونده از اتاق خارج شود و سوالاتی را که استادان از او پرسیدند، بدانند؛ وقتی از درب اتاق خارج شد به نظر می رسید تعداد استادان مصاحبه کننده در این رشته بیش از سایر مصاحبه کنندگان در گروه های دیگر بودند.
این داوطلب که البته به گفته خودش کارنامه علمی پرباری هم نداشت به تک تک سوالات سایر هم رشته ای هایش جواب داد و از سالن خارج شد.
داوطلب دیگری نظرش این بود که در این مصاحبه ها تنها به رزومه علمی داوطلبان توجه می شود و گزینش صرفاً بر اساس سوابق علمی افراد صورت می گیرد.
نظر این شخص را درباره شایبه پذیرفته شدگان از پیش تعیین شده دکتری دانشگاه تهران 2 سوال کردم که در این باره باز هم تاکید کرد: قطعاً پارتی بازی نمی شود و تنها افراد علمی پذیرش می شوند.
ساعت نزدیک به 15 بود که محمد جواد محمدی زاده – رئیس سازمان محیط زیست و معاون رئیس جمهور نیز برای شرکت در مصاحبه با ماشین اسکورتش حضور یافت و نزدیک به 2 ساعت زمان مصاحبه این فرد به طول انجامید.
یکی از داوطلبان که بیش از یک ساعت در اتاق مصاحبه بود، وقتی بیرون آمد به شدت مضطرب بود. جویای حالش که شدم، گفت: مقالاتی را که داشتم به شدت مورد بررسی قرار دادند و از آن سوال طرح می کردند و از من می پرسیدند. بعد اعلام کردند که باید خودم را به زبان انگلیسی معرفی کنم، سپس سوالاتی از من پرسیدند که هیچ اطلاعی از آن نداشتم.
بعد از ساعت 16 رفته رفته از تعداد متقاضیان کاسته می شد، یکی از مسئولان برگزار کننده این مصاحبه هم اعلام کرد که تا پیش از شروع سال نو نتایج مصاحبه را اعلام خواهند کرد.
در میان اسامی دعوت شدگان به مصاحبه برخی از مسئولان حوزه شهرداریهای کرج و شاهرود و شرکت ملی حفاری ایران نیز به چشم می خورد.
به گزارش مهر، سئوال مهم اینجا مطرح می شود که واقعا داشتن مدرک دکتری آنهم از نوع چند میلیونی اینقدر مهم است و توانایی پرداخت اینهمه شهریه را همه آنهایی که متقاضی اند دارند و به راحتی می توانند از عهده آن برآیند؟ آیا پس از گرفتن مدرک دکنری 40 تا 50 میلیونی، می توانند همین مبلغ را از قبل مدرک دکتری دریافت کنند یا اینکه جنبه اجتماعی دکتر فراخوانده شدن، اهمیت بیشتری دارد.
شعب پولی دانشگاهها روز به روز بیشتر می شود و البته متقاضیان کمی هم ندارند اما مهمترین چالش راه اندازی این شعب مقایسه مدرک این شعب با مدرک دانشگاه مادر است. مقایسه مدرک دکتری دانشجویی که با سختی و تلاش زیاد وارد دانشگاهی مانند دانشگاه تهران شده اما بدون پرداخت شهریه، با مدرک دکتری 50 میلیونی دانشجویی که با تساهل وارد این دوره شده و به جای آن 50 میلیون شهریه پرداخت کرده است.
شعبه پولی دانشگاه تهران برای دوره دکتری علوم انسانی 45میلیون تومان، برای دکتری علوم اجتماعی و رفتاری 45 میلیون تومان، برای دکتری فنی مهندسی 55میلیون تومان، برای دکتری علوم پایه 55 میلیون تومان از دانشجویان دریافت می کند.