اصرار جان کری - اولین تحرک جدّی بین المللی خود را پس از انتخاب اخیرش به عنوان رئیس دستگاه دیپلماسی ایالات متحده آمریکا موضوع بحران سوریه و حضور در اجلاس رم قرار داده بود - به ائتلاف معارضه برای شرکت در این نشست از همان ابتدا نشان از پر بودن دست آنان و ارائه پیشنهادهای جدید داشت. پیشنهادهایی که با گذشته متفاوت بود: اختصاص 60 میلیون دلار کمک به مخالفان بشار اسد اضافه بر مساعدت های آموزشی، دارویی و غذایی و البته تشویق و ترغیب دیگران از جمله اتحادیه اروپا به اقدام مشابه. بگذریم که برخی دولت های عربی از مدتها قبل و بدون نیاز به ترغیب آمریکا و اجلاس رم این روند را دنبال می کردند. به هرحال اقدام آمریکا و به دنبال آن ماحصل نشست رم نتایج زیر را در پی داشت:
1-بی تردید کمک مالی و لجستیکی اخیر آمریکا و اتحادیه اروپا به معارضه سوریه موجب تشویق بیشتر ائتلاف و ارتش آزاد در استمرار شیوۀ درگیری و ادامۀ نزاغ مسلحانه و کشتار و خشونت و فاصله بیشتر با نظام خواهد شد و این ذهنیت را که میرفت با تلاش روسیه راهکار مذاکراتی برای پیدا کردن یک راه حل سیاسی به منظور کاهش خشونت و تخریب دنبال شود کمرنگ و لااقل به تعویق انداخت.
2- در اظهارات مقامات آمریکایی و غربی هم چنان سخن از اولویت راه حل سیاسی و یافتن راهی برای مذاکره مخالفان با دولت سوریه وجود دارد به ویژه وقتی با روس ها دیدار می کنند (اشاره به ملاقات جان کری با لاوروف در برلین و اولاند با پوتین در مسکو) این بدان معناست که اولا مذاکره با بشار و حکومت سوریه به معنای حسن نیّت نیست ثانیا با ارائه کمک های تسلیحاتی و لجستیکی به معارضه که صریحاً این بار بدان اذعان نمودند هدف تسلّط بیشتر بر زمین و بالا بردن توان مذاکراتی هم زمان آنان است.
3- درست است که جبهه غرب همراه با برخی دولت های عربی منطقه بنای کمک تسلیحاتی بیشتر به ائتلاف ملی را در رم به تصویب رساند اما فراموش نکنیم که این کمک ها از نظر آمریکا می بایست در دو جبهه به کار گرفته شود. علیه نیروی های نظامی دولت وعلیه نیروهای تندرو جهادی تزدیک به القاعده که در واقع فکر غربیها را این روزها بیش از نظام سوریه و آقای بشار اسد به خود مشغول ساخته است. در بیانیه پایانی اجلاس رم بر ضرورت تغییر موازنه در معرکه تأکید شده است. این تأکید معنای دوگانه دارد. این روزها برکسی پوشیده نیست که نیروهای واقعی عملیاتی در جبهه مخالفان دولت سوریه، جبهه النصره، گردان های فاروق، احرارالشّام همین تندروهای سلفی نزدیک به جریان القاعده هستند که تهدید جدّی برای آینده حضور آمریکا و غرب محسوب می شوند. از لحاظ جبهه غرب این معادله در روی زمین می بایست به سود ائتلاف ملّی و ارتش آزاد تغییر کند.
4- در این کش و قوس، آمریکائی ها نشان دادند در دادن سلاح پیشرفته به مخالفان سوری تردید دارند. به نظر می رسد علت آن مشخص است. نگرانی آن ها جریان های تندرو جهادی هستند. مشکل آمریکائی ها این است که این جریانات سلفی به اصطلاح جهادگر القاعده که انگیزه بیشتری برای مواجهه نظامی دارند هم در واحدهای مستقل عمل می کنند و هم در صفوف گروه های موسوم به ارتش آزاد نفوذ کرده و تمیز آن ها آسان نیست. یک طیف فکری است که در درون جبهه مخالفان از میانه رو تا تندرو را کنار هم قرار داده و البته گهگاهی با یکدیگر درگیر شده و تلفاتی داشته اند.