عوامل فیلم سینمایی «پله آخر» با حضور در کافه خبر به تعدادی از سئوالات کاربران خبرآنلاین پاسخ دادند. عمده سئوالها از علی مصفا بازیگر، تویسنده و کارکردان این فیلم سینمایی بود. سئوالها به همان صورت که مطرح شده و بدون رعایت رسم الخط درج شده است.
یونس
صادقی: لطفا از آقای مصفا بپرسید این نوع نگاه خاص به سینما که روایت
داستان در ذهن راوی جریان پیدا میکند الهامگرفته از کجا است؟ آیا
فیلمهای تارکوفسکی یا نویسندگانی که این نوع داستان را روایت میکنند در
این فیلم تاثیرگذار بودهاند یا خیر؟
مصفا: فیلمهایی که میبینم، معاشرتم با آدمهای مختلف، کتابهایی که میخوانم و... همه در ذهنیت من برای ساخت فیلم تاثیر دارد.
جواد
آقازاده: با توجه به گسترش داستان فیلم در گذشته، وجود سکانسی درباره
نحوه آشنایی خسرو و لیلی چه بار منفی یا مثبتی میتوانست به روایت فیلم
اضافه کند؟
مصفا: دوست نداشتم به این سمت
بروم که صحنه آشنایی آنها را نشان دهم. زمان کلیشهای در رابطه دو نفر،
صحنه آشنایی آنها با هم است. در این مورد بخصوص چون به زمان کودکی آنها
بر میگشت کار را سخت میکرد. ما یک پایان برای فیلم داشتیم. یکی از دلایلی
که نشد آن پایان را داشته باشیم این بود که نمیتوانستیم بازیگران کم سن و
سالی برای اینها پیدا کنیم که متقاعدکننده باشد. چون ما کنشها و
رفتارهای این آدمها را در بزرگسالی دیده بودیم، فکر کردم شاید بیننده
کودکی آنها را نپذیرد و انتخاب بچهها هم کار سختی بود. البته در صورت
نشان دادن دوران کودکی آنها نیاز به پیشتولید بیشتری داشتیم.
آقاخانی: به نظر من آشنایی این دو را در فیلم نشان دادن مثل یک وصله زائد است، چون اصل ماجرا چیز دیگری است که داستان حول آن میچرخد.
مصفا: رفت
و برگشتهایی که در فیلم داریم معطوف به محدوده زمانی فشردهای است. رفتن
به زمان گذشته و برگشتن به نظر من در این فیلم ضرورتی نداشت.
نگار:
آقای مصفای گرامی بعید بدونم فیلم شما برای اکران به شهر محل زندگی من
برسه (تنکابن) امید هست بعد از اکران که الهی موفق باشه فیلمتون وارد شبکه
ویدیویی بشه؟ خواهش میکنم البته زود نه اینکه اینم خیلی طول بکشه. مطمئنا
دوستداران شما همچون من این فیلم رو خواهند خرید. هم به خاطر علاقه به شما و
همسر گرامیتون و هم حمایتی هر چند کوچک از شما. با تشکر. سلامت و پیروز
باشید. راستی یادم رفت بگم به رسم ایرانیان رسیدنتون به خیر. خوش سفر و خوش
خبر باشید به قول ما شمالیها.
مصفا: ممنونم و امیدوارم نسخه شبکه نمایش خانگی این فیلم خیلی زود منتشر شود.
مهدی:
سلام میخواستم از آقای مصفا درباره شکست زمان در فیلم بپرسم که از اول با
این ایده جلو رفتن یا وسطش به این ایده رسیدند و همچنین از نقشش تو فیلم
گذشته اصغر فرهادی بپرسم، از علیرضا آقاخانی بپرسید یعنی از سال 86 تا
امروز 1 فیلمنامه خوب به دستشون رسیده که آنقدر کمکارند؟ درضمن فیلمشون
بهترین فیلم سال 91 بود و لذت بردم.
مصفا: بله موضوع شکست
زمان از ابتدا در فیلمنامه بود. بازی در فیلم آقای فرهادی هم تجربه بسیار
جدیدی برای من بود و امیدوارم فیلم در ایران هم اکران شود.
آقاخانی:
در این سالها فیلمنامههای زیادی به دست من رسیده که برخی از آنها
فیلمنامههای خوبی هم بوده است، شاید من آنها را دوست نداشتم، یا ممکن است
هر سال تعدادی فیلمنامه خوب نوشته شود و به طبع آن فیلمهای خوبی ساخته
شود، اما من را برای بازی در اینگونه فیلمها دعوت نکنند. شاید زیادی در
انتخابهایم وسواس دارم و حساسیتم باعث شده تبدیل به بازیگری گزیدهکار
شوم. شاید هم این مدل کار کردن را دوست دارم.
فرهنگ: یکی
از منتقدها گفته بود صحنه پایانی فیلم اشاره به ازدواج دکتر با لیلی در
واقعیت داخل فیلم دارد و تمام قصه بر اساس خیالات خسرو بوده است که خودش را
به جای دکتر گذاشته بوده و آرزومندیهای سرکوب شدهاش را تصور میکرده
است؟ آیا این برداشت درست است؟ (من خودم تو سالن این صحنه را دقیق نتونستم
ببینم) مرسی. فیلم عالی بود.
مصفا: نمیدانم این برداشت را میشود از فیلم داشت یا خیر، اما من اینطور فکر نکردم.
آقاخانی: به نظر من میتواند خیلی چیزها باشد، حتی مخاطب میتواند اینطور هم فکر کند.
سارا: میخواستم بدانم که آهنگ قدیمی که در فیلم پخش شد از اول همین بود یا رقیب دیگهای هم داشت؟
مصفا: خیلی
به انتخاب این آهنگ قدیمی فکر کردیم که اتفاقا کم هم شنیده شده باشد. بعد
این تصنیف را برای فیلم از ساختههای کلنل وزیری پیدا کردیم.