arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۱۰۹۱۲۲
تاریخ انتشار: ۵۵ : ۲۱ - ۱۲ ارديبهشت ۱۳۹۲

کشور خودم را به همه جا ترجیح می‌دهم / حرف‌های داوود رشیدی درباره علی حاتمی، بهروز وثوقی و کتاب‌های جدیدش

پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : خبر نوشت:

اهمیت داوود رشیدی و فعالیت‌های نمایشی او در تاریخ نمایش ایرانی چیست؟ این پرسشی است که محمدعلی منصوری با گردآوری مجموعه کتاب‌های نمایشنامه و زندگی‌نامه داوود رشیدی به آن پاسخ داد.

بسیاری از علاقه‌مندان هنر نمایش می‌توانند با استناد به این مجموعه کتاب‌ها با شخصیت و آثار این هنرمند آشنا شوند. مجموعه اول و دوم به ارائه متون نمایشی‌ اختصاص دارند که او در این سال‌ها به صحنه برده است.
 
مجموعه سوم به طور ویژه به نمایش «در انتظار گودو» و ترجمه نمایشنامه معروف ساموئل بکت می‌پردازد و مجموعه چهارم نیز در برگیرنده یک گفت‌و‌گوی بلند با داوود رشیدی و خاطرات او است که در حال حاضر مجموعه اول در دسترس علاقه‌مندان است.

در یکی از روز‌های فروردین مهمان این بازیگر پیشکسوت تئا‌تر، سینما و تلویزیون و احترام برومند مجری سابق تلویزیون و بازیگر تئا‌تر و همسر رشیدی شدیم تا درباره انتشار مجموعه کتاب‌هایش با او گپ بزنیم، در ادامه این گفت‌و‌گو سری هم به برخی خاطرات این هنرمند زدیم.

آقای رشیدی چه شد که به فکر جمع‌آوری نمایشنامه‌ها افتادید؟

داوود رشیدی:
دوست عزیز من آقای محمد علی منصوری بانی چاپ این کتاب است. ایشان جوان بسیار فرهیخته‌ای هستند. پیشنهاد کردند این کتاب‌ها فقط به زندگی تئاتری من بپردازد، همینطور که می‌دانید جلد اول ترجمه تعدادی از نمایشنامه‌هایی است که من همراه دوستانم دکتر پرویز طباطبائی، دکتر جلال ستاری و یا به تنهایی ترجمه کردم. جلد دوم هم به همین روال است. خب، مدتی طول کشید تا این نمایشنامه‌ها جمع‌آوری شود، برخی از آن‌ها دست نوشته بودند و برخی دیگر از آن‌ها کهنه و در حال از بین رفتن ، همه این نمایشنامه‌ها در تلویزیون قبل از انقلاب و یا روی صحنه قبل و بعد از انقلاب اجرا شده است.

به کارگردانی خودتان؟

رشیدی: بله

این کتاب می‌تواند یکی از منابع بسیار خوب برای بچه‌های تئاتری باشد.

رشیدی:
بله، حتی برای اجرای دوباره هم می‌تواند منبع خوبی باشد.

دلیل اینکه آقای منصوری خواستند در این چهار جلد که الان جلد اولش منتشر شده فقط به زندگی تئاتری شما پرداخته شود، چه بود؟

احترام برومند: آقای منصوری عقیده داشتند جوان‌های امروز داوود رشیدی را بیشتر به عنوان یک بازیگر می‌شناسند. البته چند تئا‌تر هم به کارگردانی ایشان بین سال‌های 70 تا 90 روی صحنه رفت که همه خوشبختانه موفق بوده ولی باید بپذیریم فعالیت‌های تئاتری داوود رشیدی خیلی برای نسل امروز روشن نیست. به هر حال فکر می‌کنم لازم است جوانان امروز راجع به فعالیت‌های پیشکسوتان در گذشته بیشتر بدانند.



زمان مشخصی برای چاپ سه کتاب بعدی مشخص شده است؟

رشیدی: مطالب جلدهای بعدی جمع آوری شده و آماده است. امیدوارم سه کتاب بعدی به اندازه جلد اول با تاخیر مواجه نشود و هر چه زود‌تر در اختیاز علاقه‌مندان قرار گیرد.

آقای رشیدی به کدامیک از نمایشنامه‌هایی که در این کتاب (جلد اول) هست تعلق خاطر بیشتری دارید؟

رشیدی: همه برایم دوست داشتنی هستند. نمایش «می‌خواهید با من بازی کنید» را بیشتر دوست دارم. چون فکر می‌کنم اولین اجرای صحنه‌ای من در ایران بود که ترجمه و کارگردانی کردم.

خاطرتان هست چه کسانی بازی کردند؟

رشیدی:
بله. جعفر والی، ژاله صبا، پرویز کاردان و... انشا الله در چهارمین جلد عکس‌ها و مطالب مربوط به هر نمایش را خواهید دید.

خاطره‌ای از اجرای نمایش‌هایتان در این سال‌ها دارید؟

رشیدی: برای من نمایش «در انتظار گودو» جالب و خاطره‌انگیز است. این نمایش سال 1347 در یکی از سالن‌های تهران اجرا شد. یادم می‌آید دو اجرا هم در جشن هنر شیراز داشتیم. در شروع یکی از اجرا‌ها یک کارگردان فرانسوی پیش من آمد و گفت: «من اجراهای زیادی از این نمایش در اروپا دیده‌ام، خیلی دلم می‌خواهد کار شما را ببینم. متاسفانه پرواز دارم و تا آخر نمایش نمی‌توانم بمانم.» اما بعد از پایان نمایش او را دیدم. کار ما را تحسین کرد و گفت نتوانستم اجرا را تا انتها نببینم. پروازم را از دست دادم. البته ترجمه «در انتظار گودو» را همراه یکی از دوستان هنرمندم انجام داده بودم و در اجرا هم با هنرمندان با تجربه‌ای همراه بودم. شاید به همین دلیل است که یک جلد از این چهار جلد فقط به ترجمه و اجرای «در انتظار گودو» و نقد‌ها و نظر‌ها درباره آن اختصاص دارد.

آقای رشیدی برای شما که تحصیلات بازیگری را در خارج از ایران آموخته بودید، شروع فعالیت هنری در ایران سخت نبود؟

رشیدی:
برعکس، چون در سوئیس به طور حرفه‌ای کار کرده بودم، به محض ورود به ایران هم بطور حرفه‌ای وارد کار شدم و در وزارت فرهنگ و هنر و اداره تئا‌تر مشغول به کار شدم. یادم می‌‌آید زمانی که تصمیم گرفتم به ایران بیایم فرانسوا سیمون مدیر تئا‌تر «کاروژ» که خود کارگردان و بازیگر بسیار معروفی بود به من گفت: «تو اینجا وارد کار حرفه‌ای شده‌ای و داری موفق می‌شوی. چرا به ایران می‌روی؟» گفتم: «من ایرانی هستم و دوست دارم به کشورم برگردم و آنجا کار کنم» با اینکه از بچگی به خاطر شغل پدرم در خارج از کشور مدرسه و دانشگاه رفتم و زندگی کردم، اما همیشه رویایم فعالیت تئا‌تری در ایران بود.

زمانی که کار تئا‌تر را در ایران آغاز کردید چند گروه نمایشی در ایران فعالیت می‌کردند؟

رشیدی: چند نفر از کارگردانان مانند آقایان عباس جوانمرد، علی نصیریان، خسروی و.... من گروه تئاتری داشتیم. در گروه من خسرو شجاع‌زاده، فرزانه تائیدی، فهیمه راستگار و بعدها داریوش فرهنگ و مهدی هاشمی بودند.

البته در اوایل دهه چهل هر چهارشنبه در تلویزیون به صورت زنده اجرای تئا‌تر داشتیم با دوستان عزیزم عزت الله انتظامی، علی نصیریان، جمشید مشایخی، محمدعلی کشاورز، جعفر والی، فخری خوروش، جمیلی شیخی که بسیار خاطره‌انگیز بود. همه با هم همکاری خوبی داشتیم.

آقای رشیدی شما قبل از انقلاب مسئول واحد نمایش تلویزیون بودید. از آن زمان بگویید.

رشیدی: واحد نمایش تلویزیون مسئول تهیه سریال‌ها و فیلم‌های تلویزیونی بود، اما یک گروه نمایشی هم داشتیم، گروه «تئا‌تر امروز». هنرمندانی مثل مرضیه برومند، بهرام شاه محمدلو، رضا بابک، سعید‌ پورصمیمی، راضیه برومند، علیرضا هدائی و چند نفر دیگر عضو این گروه بودند. گروه بسیار خوبی بود. یادم می‌آید توی حیاط واحد نمایش تئا‌تر برای بچه‌ها اجرا می‌کردیم. متاسفانه بعد از انقلاب این گروه منحل شد و خب من هم از واحد نمایش رفتم.

بعد از انقلاب هیچوقت فکر کردید به خارج از کشور بروید؟

رشیدی:
نه. من کشورم را دوست دارم و گرچه چند سالی دچار مشکلات مختلف بودم، اما کوشش کردم به آن‌ها غلبه کنم. به هر حال برای زندگی کشور خودم را به همه جا ترجیح می‌دادم. 
 
«فرار از تله» و «کندو» دو اثر ماندگار شما در سینما قبل از انقلاب است خاطره‌ای از آن سال‌ها دارید؟

رشیدی:
«کندو» فیلم خوبی بود. «فرار از تله» هم اولین فیلم سینمایی من بود. خاطرات بسیار خوبی از آن فیلم و همکاریم با دوستان عزیزم جلال مقدم و بهروزوثوقی دارم. بهروز خیلی سعی می‌کرد به بازی من کمک کند. دوستی خوب و حرفه‌ای با هم داشتیم. بازیگر خوبی بود. همیشه قبل از فیلمبرداری آماده و ورزش‌کرده سر صحنه بود. در مورد «کندو» به نظرم بسیار فیلم خوبی بود. یاد فریدون گله زنده باشد. می‌خواست «کندو 2» را هم بسازد، اما متاسفانه وقت نشد.

اولین فیلم سینمایی که بعد از انقلاب بازی کردید چه بود؟

رشیدی:
فکر می‌کنم «بازرس ویژه». 

قطعا یکی از آثار ماندگار شما بازی در سریال «هزار دستان» بود. آشنایی شما و علی حاتمی چطور اتفاق افتاد؟

رشیدی: علی حاتمی را از دانشکده هنر‌های دراماتیک، وقتی جوانی لاغراندام و با استعداد و خونگرم بود می‌شناختم. بعد نمایش «حسن کچل» او را به روی صحنه بردم و بعد‌ها او برایم مثل یک برادر کوچک‌تر شد. با هم دوستان خوبی بودیم و دوستان خانوادگی شدیم و لیلی و لیلا با هم بزرگ شدند.

از نمایش «حسن کچل» بگویید.

رشیدی: خب، خیلی‌ها فکر می‌کردند چون من خارج از کشور درس خواندم نمی‌توانم در کارگردانی نمایش «حسن کچل» که صد در صد ایرانی و با شعر و آهنگ‌های عامیانه بود موفق باشم، اما کار خوبی شد در تالار 25 شهریور آن زمان - سنگلج فعلی - اجرا کردیم، خیلی هم موفق بود. یاد پرویز فنی‌زاده، اسماعیل داورفر، یدالله شیراندامی و دیگران گرامی باد. 

 آقای رشیدی فکر می‌کنید مهم‌ترین ویژگی آثار علی حاتمی چیست که بعد از تمام این سال‌ها هنوز هم جزو آثار شاخص سینما و تلویزیون محسوب می‌شود؟

رشیدی: می‌دانید من وقتی مسئول واحد نمایش تلویزیون بودم، علی حاتمی دو اثر ماندگار به نام‌های «داستان‌های مولانا» و «سلطان صاحبقران» را ساخت.

ویژگی حاتمی اول ایرانی بودن بود، بخصوص در آن سال‌ها که سینما و تلویزیون به نوعی یک کالای وارداتی بود. او سبک ایرانی خاص خودش را داشت و به این دلیل آثارش ماندگار شد. او در کنار نبوغ ذاتی خود وسواس و دقت عجیبی داشت. در آثارش تاکید داشت که تمام وسائل صحنه متعلق به زمانی باشد که قصه در آن زمان روایت می‌شود، حتی وسائلی که شاید درست هم در کادر دیده نشود. یکی از دلایلی که کارهایی مثل «هزار دستان» را درخشان و ماندگار می‌کند این است که بازیگران و عوامل درست در کنار هم چیده می‌شوند. این اتفاقات در آثار هنری اهمیت زیادی دارد.

فکر نمی‌کنید کسی جز علی حاتمی نمی‌توانست شما‌ها را کنار هم قرار دهد؟

رشیدی: بله همینطور است. اگر امکانات حال حاضر برای فیلمسازی مثل علی حاتمی فراهم می شد، قطعا شهرت جهانی پیدا می‌کرد. الان ارتباطات جهانی خیلی زیاد شده. حیف شد که علی حاتمی زود از بین ما رفت.

آقای رشیدی سال‌ها است تولید آثار با کیفیت در تلویزیون به انداره انگشتان دست رسیده است. به نظر شما مهم‌ترین دلیل این اتفاق چیست؟

رشیدی: همه چیز تغییر کرده، یک مثال فرانسوی هست که می‌گوید: «زمان دیگر، عادات دیگر» طبیعی است که همه چیز تغییر کرده است. زمانی بود که پیشنهادات زیاد و خوبی به من برای بازی در سینما و تلویزیون می‌شد. وقتی بازی در یک اثر توسط یک کارگردان مطرح و خوش نام به ما می‌شد، چشم‌بسته قبول می‌کردیم، اما الان زمانه عوض شده است. کیفیت فیلمنامه‌ها و آثاری که تولید می‌شود هم پایین آمده است.

 

داوود رشیدی به همراه همسرش احترام برومند

آقای رشیدی سریال‌های تلویزیون را نگاه می‌کنید؟

برومند: داوود طرفدار پر و پا قرص فوتبال و مسابقات ورزشی و برنامه‌های ورزشی است. گاهی هم برنامه‌های خبری را نگاه می کند. خیلی ندیدم حوصله سریال داشته باشد اما فیلم‌های خوب را می‌بینیم.

رشیدی: ما در منزلمان دو اتاق داریم با دو تا تلویزیون، وقتی من فوتبال نگاه می‌کنم همسرم مشغول تماشای سریال است.

آقای رشیدی از اینکه دخترتان لیلی قدم در مسیری که شما رفته‌اید گذاشته است خوشحالید؟

رشیدی: بله می‌دانستم که خیلی به تئا‌تر علاقه دارد و استعداد دارد و خوشحالم که موفق شده است، خیلی هم دوست دارم کمکش کنم، اگر به حرف من گوش کند.


نظرات بینندگان