arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۱۱۰۱۲۳
تاریخ انتشار: ۱۷ : ۱۹ - ۱۸ ارديبهشت ۱۳۹۲

مرگ زن جوان، خودسوزی یا جنایت

پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
مردی که متهم است زن همسایه را بعد از مدتی رابطه پنهانی به آتش کشیده و کشته در جلسه دادگاه منکر این اتهام شد.

به گزارش خبرنگار ما، در ابتدای جلسه رسیدگی به این پرونده که صبح دیروز در شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران برگزار شد، کاکلی نماینده دادستان تهران در جایگاه قرار گرفت و در مورد کیفرخواست گفت: مهدی که با قرار وثیقه آزاد است، متهم است زن جوانی به نام زهره را شهریور سال 88 به قتل رسانده و جسدش را به آتش کشیده‌است. هرچند متهم در بازجویی‌ها به قتل اعتراف نکرد اما مدارک به‌دست‌آمده نشان می‌دهد مهدی بعد از برقراری رابطه نامشروع با مقتول به دلیل اختلافاتی که با او داشت، دست به این قتل زد.

متهم پیش از قتل، زهره را با ارسال پیامک‌های تهدید‌آمیز که جزییات آن در پرونده موجود است تهدید کرده‌ بود. بنابراین به عنوان نماینده دادستان با توجه به درخواست اولیای ‌دم، شکایت آنها و مدارک موجود در پرونده و مستنداتی که در کیفرخواست منعکس شده ‌است. درخواست صدور حکم قانونی را دارم. 

در ادامه پدر و مادر مقتول به عنوان ولی ‌دم در جایگاه حاضر شدند و برای متهم درخواست صدور حکم قصاص کردند. مادر مقتول در مورد رابطه دخترش با مهدی گفت: یک سالی بود که من مهدی را می‌شناختم. او دوست داماد و دخترم بود. روز حادثه داماد کوچکم زنگ زد و گفت زهره کشته‌ شده ‌است.

اصلا نمی‌توانستم باور کنم تا به خانه‌اش رسیدم دیدم همه جمع‌شده‌اند. مهدی هم جلوی در خانه بود، همه صورتش را دود گرفته و دست‌ها و پاهایش هم سوخته‌ بود پرسیدم، چرا دخترم را نجات ندادی؟ جواب داد نتوانستم. البته 10 روز قبل از حادثه هم متوجه شدم دخترم با کسی تلفنی دعوا می‌کند. بعدها فهمیدم مهدی به او زنگ زده‌ بود. وقتی دخترم فوت شد 23 سال بیشتر نداشت و پسرش هفت‌ساله بود. حالا من درخواست قصاص متهم را دارم چون او دخترم را کشت.  در ادامه شوهر مقتول به نام شاهین در جایگاه حاضر شد و گفت: من و همسرم با هم اختلاف داشتیم و من این موضوع را انکار نمی‌کنم اما مهدی همسرم را به قتل رسانده و درخواست مجازات او را دارم.

 10 روز قبل از حادثه من و همسرم با هم دعوا کردیم و او با حالت قهر خانه را ترک کرد. یک هفته از رفتنش گذشته ‌بود که با او تماس گرفتم و خواستم برگردد، او هم آمد. فردای آن روز متوجه شدم وضع روحی‌اش خوب نیست، چهره‌اش طوری بود که انگار از کاری پشیمان است. به من گفت بلیت بگیرم با هم به مشهد برویم، گفتم کار دارم بگذار چندروزی بگذرد. روز بعد زهره به من گفت همسر مهدی زایمان کرده و می‌خواهد به دیدن او برود. مبلغی پول به او دادم به بیمارستان رفت، بعد هم مهدی با من تماس گرفت و گفت خانه‌ات آتش گرفته ‌است. در اداره آگاهی متوجه شدم همسرم بدون اطلاع من سیم‌کارت دیگری خریده و از طریق آن با مهدی در تماس بوده‌ است. بعد از این حادثه بود که متوجه شدم قبل از اینکه همسرم سوزانده شود به دایی و برادرم پیامک زده و گفته ‌است از دست من خودش را سوزانده است.

البته بعد از اینکه پیگیری کردم متوجه شدم این پیامک از منطقه اکباتان ارسال ‌شده‌ است درحالی‌که زنم هرگز آنجا نبوده و من فکر می‌کنم کسی با گوشی او این پیامک‌ها را زده‌ است.سپس مهدی در جایگاه حاضر شد. او اتهام قتل را رد اما قبول کرد با مقتول رابطه داشته ‌است. او گفت: ما با هم همسایه بودیم و رابطه صمیمی‌ و رفت‌وآمد خانوادگی داشتیم. هروقت شاهین کاری داشت از من می‌خواست برایش انجام بدهم. با هم بیرون می‌رفتیم و رابطه بسیار خوبی داشتیم، البته به دلیل اختلافات شدیدی که زهره با شوهرش داشت خیلی با من حرف می‌زد. این صحبت‌‌کردن‌ها باعث شد خیلی به هم نزدیک شویم تاجایی که زهره برای من و خودش سیم‌کارت خرید و ما از طریق آن با هم در تماس بودیم.  متهم ادامه داد: 10 روز قبل از حادثه زهره و شوهرش با هم دعوا کردند، دعوای خیلی شدیدی کردند. شوهر زهره او را عریان از خانه بیرون کرده‌بود مهناز همسرم به خانه آنها رفت برای زهره لباس برد و او را آرام کرد من هم پیش زهره رفتم، به او گفتم اگر نمی‌توانی تحمل کنی طلاق بگیر. زهره گفت کاری می‌کند که شاهین از این رفتارها پشیمان شود.

زهره گفت زندگی‌اش را به آتش می‌کشد.متهم در مورد روز حادثه گفت: من و زهره از طریق پیامک همچنان در تماس بودیم تا اینکه یک شب به من زنگ زد، صدایش از خیابان می‌آمد، به او گفتم این وقت شب کجا هستی حرف‌های نامربوطی زد بعد گوشی را قطع کرد. من هم ناراحت شدم و پیامکی برایش فرستادم که توهین‌آمیز بود و البته پلیس آن را تهدید تلقی کرد. همین هم باعث شد بازداشت شوم اما فردای آن روز باهم آشتی کردیم، او گفت از دست شاهین عصبی بوده و چنین حرف‌هایی زده ‌است بعد هم به دیدن زنم در بیمارستان آمد. بعد از ملاقات به او گفتم بیا با هم برویم تو را تا خانه‌ات می‌رسانم جواب داد می‌خواهد به خانه مادرش برود. من به اتفاق مادرزنم به خانه خودمان رفتیم و زهره هم خودش رفت.

بعد از کمی استراحت به خانه مادرزنم که طبقه پایین خانه‌ام بود، رفتم و متوجه شدم زهره به خانه آمده ‌است. به حیاط رفتم و کمی چرخیدم یکدفعه متوجه شدم از واحد زهره دود بیرون می‌آید همسایه دیگری هم متوجه شد وقتی آمد به او گفتم کنتورها را قطع کند، بلافاصله بالا رفتم مرتب اسمش را صدا می‌زدم تا بشنود و جواب دهد برای اینکه پیدایش کنم وارد خانه شدم دود همه جا را گرفته‌بود و قوطی‌های اسپری هم منفجر می‌شد دود از اتاق خواب بود نمی‌توانستم زهره را ببینم.

تلفنش زنگ زدم جواب نداد، همان موقع آتش‌نشانی رسید آنها آتش ‌را مهار کردند. همه‌جا تاریک بود و دود آنقدر زیاد بود که نمی‌شد جایی را دید همین که مامور آتش‌نشانی نورافکن را روشن کرد دیدم جسدی کنار کاناپه افتاده‌است. جسد کاملا سوخته‌بود من فقط از روی هیکلش متوجه شدم متعلق به زهره‌است.

سپس همسر متهم به عنوان مطلع در جایگاه حاضر شد او گفت: زهره و شوهرش اختلافات شدیدی داشتند البته زهره از دست خانواده‌اش هم خیلی ناراحت بود، می‌گفت آنها از شاهین طرفداری می‌کنند و اگر شاهین من را بکشد خانواده‌ام با پول راضی می‌شوند و گذشت می‌کنند.سپس وکیل مدافع متهم دفاعیات خود را مطرح کرد و هیات قضات برای صدور رای دادگاه وارد شور شدند.
نظرات بینندگان