پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : شاهین یاسمی در بهار نوشت:
ما بچههای جنگ هستیم. قصه کودکی ما دهه
شصتیها با جنگ شروع شد. وقتی آتشبس شد، تنها سرگرمیمان دوچرخهسواری و
فوتبال و تیلهبازی بود تا «آتاری» آمد. وقتی آتاری آمد، تلویزیونها دیگر
در اختیار خانوادهها نبود و همه هوش و حواس و زندگیمان شد آتاری و
میتوان گفت سرگرمیهای قدیمیمان به حاشیه رفت.
روز به روز
تکنولوژی پیشرفت میکرد و هر روز چیزهای جدیدی به بازار میآمد. بعد از
آتاری، «میکرو» و «کومودور 64» آمد و مدتی بعد هم «سگا» و «نینتندو.» در آن
دوران اینترنت وجود نداشت و منبع مناسبی هم در دسترسمان نبود که بخوانیم
تا به ما بگوید چه کسی این اسباببازیهای جذاب را خلق کرده و شاید هم ما
آنقدر غرق شور کودکانهمان در آتاری و میکرو و سگا بودیم که اصلا برایمان
مهم نبود چه کسی آنها را برایمان به ارمغان آورده است. اما حالا میدانیم
چه کسی در آن دوران سرمان را گرم میکرد و لبخند گرم و دوستداشتنی و
فانتزی بر لبانمان مینشاند.
او همان کسی بود که «اپل» را خلق کرد.
او «استیو جابز» بود؛ کسی که نامش در تاریخ ثبت و ماندگار شده، کسی که همه
مردم جهان برایش احترام قایلند و ذهنش آمال مردمان روزگار را حرکت داد. او
نمونه آدمی است که میراث متفاوتی برای همعصرانش بر جای گذاشته است. وی
زندگی را با مشکلات و سختیهای فراوان آغاز کرد ولی رنج را چون موهبتی تا
پایان زندگی پذیرا شد و حیاتش آمیزهای از سختکوشی، پشتکار، تیزبینی و
هوشمندی بود.
زندگی سرشار از خلاقیت جابز بر همگان ثابت کرد هیچ
رخداد بزرگی تصادفی روی نمیدهد و پیشرفت بشر پایانناپذیر است. اهمیت آنچه
او انجام داد تنها در ارائه محصولات انقلابی، فانتزی و دوستداشتنی و
همگام کردن بازار با خودش نبود، بلکه در تاکیدش بر تامل و بازاندیشی
دوباره راههایی بود که دیگران پیش از او رفته و به سوی کامیابی گام
برداشته بودند. «والتر ایساکسون» در کتاب زندگینامه جابز گفته که اگرچه
«استیو جابز» و «اپل» تجانس و همزیستی غیرقابل انکاری دارند اما ویژگیهای
شرکتی که جابز بنیانگذارش بود از ویژگیهای شخصی وی فراتر رفت.
ایساکسون
میگوید: «همزیستی اپل و جابز بیشتر مفهومی بود تا صوری. مردی که ظاهر
زندگیاش – از بدسلیقگی در پوشش تا برخورد با آدمها و روابط اجتماعی– با
محتوای حرفهایاش مبتنی بر خلاقیت و ارائه ایدههای ناب در تجارت بود،
محصولاتی تولید کرد که زیبایی شکلی و قابلیت کاربردی کمنظیری دارند.»
آفریننده اپل و آتاری و نینتندو و آیفون و آیپد منفعل و اسیر رخدادها
نبود، بلکه مطالعه بازارها و پیشبینی دقیق آینده از عادات و
علاقهمندیهایش محسوب میشد.
وقتی فرصتی دست میداد او به جای
فرصتطلبیهای رایج در بازار و چسبیدن به منافع آنی، بر ساختهای سیستمی و
ابداع و موفقیت درازمدت تاکید داشت. در 1990 تنها یکی دو سال پس از آنکه
برای نخستین بار وادار به کنارهگیری از مدیریت اپل شد، «نکست» و «پیکسار»
را بنیان نهاد. پیکسار خیلی زود به یکی از نوآورترین کمپانیهای ساخت
انیمیشن تبدیل شد و «سونی پیکچرز» با خرید آن، غول ساخت انیمیشن شد. اما
نکست همراه خود جابز به اپل پیوست و پایهگذار سیستم عامل «مک او اس»
کامپیوترهای امروزی مک اپل شد که این روزها همچنان بازار را به تسخیر خود
درآورده و پیش میرود.
وقتی جابز در 2007 از «آیفون» رونمایی کرد،
گفت این تلفن همراه تا حداقل پنج سال از مرزهای فناوری رایج بازار و رقبا
جلوتر است. در همان زمان «استیو بالمر» مدیرعامل «مایکروسافت» در جلسهای
آیفون را به سخره گرفت و پیشبینی کرد که بهزودی اپل با شکستی فجیع از
بازار موبایل کنار خواهد رفت! اما پیشبینی بالمر درست از آب درنیامد و
امروز جابز به ما ثابت کرده که تقریبا همه بازار و از جمله مایکروسافت
مجبور به طی کردن مسیری شدهاند که استیو جابز 10سال قبل در آن گام گذاشته
بود.
استیو بالمر هنگام ارائه «آی پد» نیز گفته بود ما خیلی زودتر
از اپل تبلتهای لمسی را به بازار دادهایم و جابز کار تازهای نکرده است و
این از قضا ویژگی اپل دوران جابز بود که بر بازاندیشی و بازاختراع
وسایلی تاکید میکرد که پیشتر اختراع شده اما ناکام مانده بودند. جابز و
اپل در مسیر رشد و پیشرفت با بیاعتناییها و طعنههای زیادی روبهرو شدند
که ناشی از ضعف رقبای در بازار بود.
رقبای جابز اسیر غرور
موفقیتهای کوچک و موقتی خود شده بودند و برایشان سخت بود رشد این غول خلاق
و خاص را بپذیرند. «مایکل دل» مدیرعامل «دل» درست زمانی که استیو جابز
بیپول بود و با دشواریهای مالی فراوان سکان مدیریت اپل را به دست گرفته
بود، گفته بود که اگر جای او بود، اپل را میفروخت و سهم سهامداران را
میداد. آقای دل! امروز حدود 10سال از اظهارنظر شما گذشته و هر سهم اپل
حدود 460 دلار است ولی هر سهم دل حدود 13 دلار!
آقای جابز، ما دهه
شصتیها که اسباببازیهایمان آتاری و میکرو و سگایی بود که شما برایمان
آفریده بودید، بعدها که بزرگتر شدیم و منابع مطالعه به دستمان رسید و
اینترنت آمد با شما آشنا شدیم و دانستیم که شما گفته بودید: «بازی کردن
آرزوی هر انسانی است، کوچک و بزرگ ندارد. من هم اگر در خلق شادی برای
دیگران سهیم باشم، خوشبختم، اینطور نیست؟»
همینطور است آقای
جابز. دنیای کودکی ما اگر چند قهرمان داشته باشد، بیشک شما یکی از آنها
هستید؛ قهرمانی که عاشقانش با شنیدن خبر درگذشتش در نبود او، جلوی ویترین
نمایندگیهای «اپِل»، دسته دسته سیب گاززده گذاشتند تا به یاد او که «عاشق
سیب» بود احتمالا پی آواز حقیقت بدوند!
جابز در ششم اکتبر 2011
مرگ را به حضور پذیرفت اما تا آخرین لحظه اجازه نداد کسی تن رنجورش را
ببیند. حتی عکس منتشرشده از او که بعد از رادیوتراپی نحیف نشانش میداد،
او را آزرده کرد اما تنها به گفتن یک جمله به نزدیکانش بسنده کرد: «کاش این
عکس به دست هیچ خریدارِ محصولات اپل نرسد.» آقای جابز، ما آن عکس را
ندیدیم یا شاید هم دلمان نخواست ببینیم ولی عکسی که از شما در قاب ذهن هر
خریدار محصولات اپل به جا مانده، چیزی فراتر از اینهاست، حتی برای آنها
که پول خرید محصولات شما را نداشته و ندارند و به قول «حمید مصدق» غرقِ این
پندار خواهند ماند که چرا باغچه کوچکشان سیب نداشت!
جابز که به
دلیل ابتلا به سرطان پانکراس (زودتر از وقت مقرر!) از کارهایش در اپل
کنارهگیری کرده بود، نمیدانست که بعد از انتشار خبر درگذشتش مردم
کشورهایی که پول کافی برای خرید محصولات آن شرکت را ندارند، در وبلاگها و
سایتها مینویسند و دربارهاش اظهارنظر میکنند. جابز خاطره جمعی فضای
مجازی است. روزنامه گاردین آقای اپل را همردیف انیشتین و ادیسون نشانده و
این هم دلیل دیگری است بر آن مدعا.
پس از مرگ جابز پیامهای تسلیت
فراوانی از سوی روسای جمهور کنونی، سابق و اسبق آمریکا برای خانوادهاش
ارسال شد. اما پیامهای تسلیت رقبایش حال و هوای دیگری داشت؛ از بیل گیتس
گرفته تا مدیران «آیبیام» و دیگرانی که برای گرفتن عکس یادگاری با او سر و
دست میشکستند. کدام شخصیت جهانی را سراغ دارید که اینقدر تاثیرگذار باشد و
مگر میشود در عرصه رقابتی تنگاتنگ که پای میلیاردها دلار در میان است،
فردی، جانشین خودش را در عین شایستگی و بدون باندبازی تعیین کند؟ «تیم کوک»
جانشین جابز در نبود او وظیفه خطیری دارد، چراکه او میراث بزرگی را به ارث
برده و باید پاسخگوی طرفداران جابز و میراثش باشد.