پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : ثبتنام
چهرههایی چون آیتالله هاشمی، اسفندیار رحیممشایی و سعید جلیلی، در روز
پایانی ثبتنام، معادلات انتخاباتی را برهم زد. حالا در شرایطی که
اصلاحطلبان با هاشمی و دولتیها با مشایی با کاندیدای حداکثری انتخابات را
تجربه میکنند، اصولگرایان با ورود جلیلی هنوز نمیدانند که باید با چه
رویکردی وارد انتخابات شوند. محمدجواد حقشناس در گفتوگو با «شرق» از
فضای انتخابات میگوید:
چه تحلیلی از فضای موجود انتخاباتی دارید؟
فضای انتخابات در حال حاضر منتظر مرحله سوم است که همان اعلام نتیحه تعیین
صلاحیتها توسط شوراینگهبان است. پیش از این دو مرحله را پشت سر
گذاشتهایم. در مرحله اول برخی اسامی به عنوان نامزد احتمالی مطرح شدند که
میتوان به چهرههایی چون سیدمحمد خاتمی، هاشمی ثمره، غلامحسین الهام،
اسحاق جهانگیری و... اشاره کرد که البته آنها هرکدام به دلایلی به بحث
انتخابات ورود نکردند. مرحله دوم با آغاز ثبتنامها شروع شد که در روزهای
اول شاهد فضایی نهچندان جدی بودیم، اما در روز آخر حضور چهرههای جدی و
حداکثری همانند هاشمیرفسنجانی، مشایی و جلیلی باعث شد تا جامعه با فضای
انتخاباتی متفاوتتری مواجه شود. به نظر من، با توجه به حضور هاشمی و
مشایی، چهرههای متوسط اصولگرا از عرصه خارج خواهند شد تا فضای رقابت، فضای
جدیتری باشد. چون آنها میدانند که با توجه به اتفاقات روز آخر ثبتنام،
نمیتوانند در صورت حضوری چندپاره، امیدی به موفقیت داشته باشند. نماینده
اصلاحات و دولت در شرایطی رقیب اصلی آنها هستند که سعید جلیلی هم با حضور
مستقل خود میتواند برای کاندیداهای دیگر اصولگرا مساله جدی باشد. نوع ورود
ایشان به صحنه انتخابات و اینکه تا روز آخر هیچ نشانهای از
کاندیداتوریاش مشاهده نشده بود، همچنین خودداری از هرگونه اظهارنظر و
اعلام اینکه تا زمان شروع تبلیغات هیچ فعالیتی نخواهند داشت، موجب شده تا
اذهان عمومی اینطور قضاوت کند که او نسبت به سایر نامزدهای اصولگرا متفاوت
است. باید گفت که جلیلی با حضور روز آخر خود، معادلات اصولگرایان را بر هم
زد.
برخی مدعی هستند جلیلی «گزینه نظام» است، این ادعا را چطور تحلیل میکنید؟
به نظر من به کار بردن این واژه با تاکید مقاممعظمرهبری در ابتدای سال
92 و مشخصا در مهمترین سخنرانیشان که در حرم رضوی مطرح شد، منافات دارد.
ایشان در آن سخنرانی که معمولا مهمترین سخنرانی سالشان هم هست، به سه مورد
اشاره کردند که همان انتخابات حداکثری، نامعلوم بودن رای خود و حضور
سلیقههای مختلف سیاسی بود. به همین دلیل تاکید دارم که بهکارگیری از لفظ
گزینه نظام، برای هریک از کاندیداها لطمه بزرگی را وارد میکند. وقتی
ایشان میفرمایند که من یک رای بیشتر ندارم و هیچکس هم از آن باخبر نیست،
نباید چنین بحثی را وارد ادبیات انتخاباتی کرد و باید بدانیم این کار
خیرخواهانه نیست.
به بحث مشایی بپردازیم. پیشبینی شما از تصمیم شوراینگهبان درباره صلاحیت مشایی چیست؟
با توجه به این جمله آقای کدخدایی که هفته پیش اعلام کردند «شوراینگهبان
به برخی از مصلحتها توجه میکند» و همچنین نوع سخنانی که مشایی در ساختمان
وزارت کشور مطرح کردند، باید گفت که احتمال ردصلاحیتش کمتر از قبل شده
است. بنده بهشخصه معتقدم اگر واقعا دلیل محکمی برای عدم صلاحیت نداشته
باشند، دلیلی ندارد که شوراینگهبان اجازه کاندیداتوری را از او سلب کند.
تحلیل شما از واکنش دولتیها به ردصلاحیت احتمالی مشایی چیست؟
دولت در یکی، دو سال و بهویژه در ماههای اخیر از بحرانیکردن فضای سیاسی
کشور استقبال کرده است و دقیقا به همین دلیل، در این مقطع زمانی،
ردصلاحیت آقای مشایی را به صلاح نمیدانم؛ لذا پیشنهادم به شوراینگهبان
این است که اجازه حضور به آقای مشایی که آقای احمدینژاد امید بسیاری به او
دارد، برای شرکت در انتخابات را بدهند. اما واجب است شوراینگهبان تلاش
کند که جلوی تخلفات را بگیرد. اتفاقی که در روز آخر ثبتنام افتاد، یعنی
همراهی آقای احمدینژاد، تخلف آشکار بود. شوراینگهبان اگر به این نکته
توجه کند که نامزدهای انتخاباتی در فضای عادلانه تبلیغ کنند، میتواند کشور
را به سمت شرایط مناسب سوق بدهد. به باور من صلاحیت آقای مشایی باید تایید
شود اما از سوی دیگر، به شدت مصر هستم که نهادهای قانونی و نظارتی مراقب
باشند که تخلفی صورت نگیرد؛ و از اموال عمومی و بیتالمال سوءاستفاده نشود و
تریبونها به راحتی در اختیار نامزدهای ویژه قرار نگیرد. در حقیقت این
اتفاقها باید کنترل شود تا مردم در نهایت، اعتماد کنند و رای خودشان را به
صندوقها بریزند.
شما میگویید که آقای مشایی باید تایید صلاحیت شود، تا دولت بفهمد از چه میزان حمایت مردمی برخوردار است؟
دو نکته در این زمینه قابل بحث است. اگر شوراینگهبان سندی دارد که
میتواند ثابت کند آقای مشایی به درستی عمل نکرده است یا در فساد یا
اختلاسی شریک بوده یا از صلاحیت عمومی برخوردار نیست در این شرایط باید با
ارایه سند این موضوع را اعلام کند اما صرفا دیدگاههای ایشان مانند صحبت
درباره مکتب ایرانی، نمیتواند دلیلی برای ردصلاحیت باشد. فکر میکنم
وظیفه شوراینگهبان تعیین مصلحت نیست، شاید رهبری در برخی از موارد چنین
نظری داشته باشند و در جایی به رییسجمهور حکم بکنند که بودن فلان شخص در
منسبی به مصلحت هست یا نیست اما شوراینگهبان باید بر اساس مستندات عمل کند
و نظر دهد. ما امیدواریم که این زمینه فراهم شود چون در آن زمان است که با
حضور آقای مشایی در انتخابات و هاشمیرفسنجانی به عنوان نماینده طیف
میانهرو و اصلاحطلب و همچنین حضور کاندیدای اصولگراها، وزن سیاسی تمامی
گروهها مشخص میشود. شوراینگهبان همچنین باید تلاش کند که نهادهای دولتی و
سازمانی که از بیتالمال ارتزاق میکنند، در انتخابات تاثیر نگذارند و در
حاشیه بمانند و مردم در شرایطی که احساس میکنند، انتخاباتی عادلانه در
جریان است، در نهایت کاندیدای خود را انتخاب بکنند.