پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : حجت الاسلام والمسلمین حسن روحانی از نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری در یکی از گفتگوهای انتخاباتی خود از کتابی نام برد که البرادعی در آن خاطراتش را در خصوص برنامه هستهای و دوران دبیری روحانی ذکر کرده است.
به گزارش خبرآنلاین، کتاب «عصر فریب» با عنوان فرعی «دیپلماسی اتمی در دوران خیانت» خاطرات محمد البرادعی است که به تازگی از سوی انتشارات ایران منتشر و با استقبال خوب مخاطبان همراه شده است. این کتاب در برگیرنده خاطرات سه دوره ریاست البرادعی بر آژانس است و بیش از هرچیز نمایش تلاش های وی در راه خلع سلاح هسته ای و همزمان بهره برداری صلح آمیز همه کشورهای عضو آژانس از انرژی هستهای. البرادعی به طور خاص در 4 فصل از 13 فصل کتاب به موضوع ایران پرداخته است. با توجه به برخی منازعات داخلی بر روند مذاکرات در زمان تصدی گری حسن روحانی، خبرآنلاین بخشهایی از این کتاب را امروز و روزهای آتی منتشر و در اختیار کاربران گرامی خود قرار میدهد.
در بخشهایی از فصل «ایران، 2003-2005، معمای تقیه» میخوانیم:
«در دیدار با هریک از رهبران ارشدِ ایران، از جمله رئیسجمهور خاتمی؛ آقازاده؛ مهدی کروبی، سخنگوی مجلس و علیاکبر رفسنجانی، رئیسجمهور سابق ایران و رئیس کنونیِ مجمعِ تشخیصِ مصلحتِ نظام، پیوسته اصرار داشتند که هدف از برنامه هستهای ایران منحصراً صلحآمیز است. آنها با شیوایی و اعتقاد راسخ صحبت میکردند، با آن پیراهنهای سفید تشریفاتی معصومانه و رداهای بلند خوشدوخت که به سخنرانیِ آنها فضای روحانی و معنوی تقوا و خداترسی خاصی بخشیده بود. هر کدام درباره جزئیات برنامه غنیسازی کاملاً مطلع و آگاه بودند و کوتاه و مختصر سخن میگفتند.
رفسنجانی را که در کاخِ خودش ملاقات کردم و به نظر میرسید داناترین سیاستمدار گروه باشد، با شور و غیرت صحبت میکرد: «بسیاری از مردمانمان را دیدهام که در طول جنگ ایران ـ عراق با اسلحههای شیمیایی کشته شده بودند. من نمیتوانم حامی ایده گفتوگوی تمدنها باشم و همزمان از توسعه تسلیحات اتمی حمایت کنم.»
*
16 اکتبر به تهران بازگشتم تا این بار با حسن روحانی، دبیرکلِ شورای امنیت ملی ایران، دیدار کنم. برخورد، مؤثر بود. بعد از کمی بذلهگویی و شوخی، مجموعهای از موضوعات حقیقی، از جمله آزمایش سانتریفیوژ، جداسازی ایزوتوپ لیزری، تبدیل اورانیوم، پروژه راکتور آب سنگین و نتایج نمونهبرداری آژانس بینالمللی انرژی اتمی را بدون ابهام مطرح کردم.
روحانی با آمادگی کامل به جلسه آمده بود. گفت ایران آماده است فصل جدیدی از روابط را با آژانس آغاز کند و ادامه داد، رهبر ایران با آشکارسازی کامل فعالیتهای هستهای گذشته و حال ایران برای آژانس در هفته آتی موافقت کرده است. ایران همچنین آماده بود پروتکل الحاقی را منعقد کند و به منظور فعالیت مطابق با شرایطِ پروتکل که به آژانس اجازه بازرسی وسیع میداد، ورودش را معلق نگه دارد.
پشتِ صحنه، روحانی، از طرف ایران در حال مذاکره با وزیران امور خارجه فرانسه، آلمان و انگلستان بود. 21 اکتبر، چهار دولت بیانیهای صادر کردند که آن را بیانیه تهران نامیدند، این بیانیه ضمانتها و تعهدات اولیهای را تصدیق میکرد که روحانی چند روز پیش با توجه به هدفِ ایران برای همکاری با آژانس بینالمللی انرژی اتمی و اجرای پروتکل الحاقی، برای من روشن ساخته بود. علاوه بر این، بیانیه، موافقتِ ایران برای تعلیق فعالیتهای غنیسازی و پردازش مجدد را طی مذاکرات با سه کشور اروپایی به عنوان اقدامی جهت ایجادِ اعتماد اعلام کرد. در مقابل، سه کشور اروپایی موافقت کردند حق هستهای ایران را به رسمیت بشناسند و راههای مشخصی را برای ایران طرحریزی کنند تا بتواند «ضمانتهای واقعی» درباره ماهیت صلحآمیز برنامه اتمی خود فراهم کند. وقتی این ضمانتها فراهم شدند، سه کشور اروپایی دسترسیِ ایران به فناوریهای مدرن، از جمله فناوری هستهای را تأمین خواهند کرد.
دو روز بعد، آژانس بینالمللی انرژی اتمی از آقازاده نامهای دریافت کرد که در آن اظهار کرده بود ایران «در حال آغاز مرحله جدیدِ اعتمادسازی و همکاری است.» نامه بر بسیاری از فعالیتهایی که ایران قبلاً تکذیب کرده بود، صحه میگذاشت و تصویر ما را از برنامه اتمی ایران با استفاده از اطلاعاتِ مهم جدید تقویت میکرد. مشخص شد ایران با مواد هستهای موجود در کالای الکتریک و با استفاده از گاز UF6 که از یکی از سیلندرها در آزمایشگاه جابر ابن حیان کم شده بود، سانتریفیوژها را آزمایش کرده بود. در دهه 90 آزمایشهایی را با غنیسازی لیزری انجام داده بود. آزمایشهای پردازش مجدد را در مرکز تحقیقات اتمی تهران انجام داده بود و مقدار کوچکی از پلوتونیوم را جدا کرده بود. مواد هستهای اضافی که قبلاً گزارش نشده بودند، در آزمایشهای گسترده تبدیل اورانیوم استفاده شده بودند. هیچیک از این فعالیتها به طور مستقیم به برنامه تسلیحات اتمی ربط نداشتند اما روی هم رفته، برنامه چرخه سوخت اتمی نسبتاً جامعی را تشکیل میدادند که بیشتر آن مخفیانه انجام شده بود.
دهم نوامبر 2003 گزارش خود را به شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی ارائه کردم. دقیق و کامل بود؛ اما هنوز چیزهای زیادی برای طرح کردن وجود داشت. شکستهای متعدد ایران را در یک دوره زمانی طولانی جهت معرفی و اعلام تأسیسات و مواد هستهای به آژانس بینالمللی انرژی اتمی خلاصه کردم. رفتار ایران را طی بازرسیهای اخیر به عنوان «سیاستِ مخفیکاری» و تأمینِ همکاری «محدود» و «انفعالی» توصیف کردم. از سوی دیگر، به وعدههای ایران جهت تغییر رویه به «همکاری کامل» با آژانس، حرکت دیرهنگام به سوی شفافیت، تمایل برای تعلیق عملیات غنیسازی و پردازش مجدد و تصمیم برای امضا و اجرای پروتکل الحاقی اعتبار بخشیدم.
هیچیک از این موارد جدالآمیز نبود. اما در پایانِ گزارش، به قضاوتِ آژانس بینالمللی انرژی اتمی درباره ایران از لحاظ تکثیر تسلیحات اتمی اشاره کردم: نوشتم «تا به امروز مدرکی وجود ندارد که نشان دهد فعالیتها و مواد اتمی که قبلاً اعلام نشده بودند، به برنامه تسلیحات اتمی ربطی داشته باشد. اگرچه، با توجه به الگوی پنهانکاری گذشته ایران، زمان میبرد تا آژانس بتواند به این نتیجه برسد که برنامه هستهای ایران منحصراً برای اهداف صلحآمیز است.»
بیانیه، واقعی، بیغرض و بیپرده بود. اما واکنش شدیدی را به همراه داشت. جان بولتن ، معاون وزیر خارجه امریکا برای کنترل تسلیحات و امنیت بینالملل، عصبانی بود که چرا آژانس بینالمللی انرژی اتمی علیه ایران موضعگیری تندتری نداشته است. در محافل پشتپرده دیپلماتیک، بر سر معنای قانونی اصطلاح «مدرک» آنطور که در گزارش آژانس بینالمللی انرژی اتمی استفاده شده بود، مشاجره بیهودهای پدید آمد. بولتن، آن را بشدت تکذیب کرد.
*
فاصله زمانی از اواخر سالِ 2003 تا پاییز 2005 در درگیری بین ایران و جامعه بینالملل بر سر برنامه اتمی ایران مرحله گسستهای را نشان داد...
از دیدگاه آژانس، طی این سالها، نشستهای آژانس بینالمللی انرژی اتمی، یا جلسههای شورای حکام آژانس، به میدان نبردی تبدیل شده بود که در آن مواضع مخالف بر سر ایران با یکدیگر میجنگیدند. نخستین نمونه از این مسئله پیش از جلسه شورا در مارس 2004 اتفاق افتاد که با بعضی نگرانیها درباره پاسخهایی که از ایران دریافت کرده بودیم، به مسئله رسیدگی میکردیم. یک موضوع، شامل فناوری سانتریفیوژ ایران میشد. سانتریفیوژهایی که با موفقیت توسط ایران فراهم شده بود با یکی از طرحهای فراهم شده توسط پاکستان، یعنی پی ـ یک مطابقت داشت. به هر حال، آژانس بینالمللی انرژی اتمی اکنون از طریق بازرسیها و تحقیقهای انجام شده خارج از ایران، دلایلی یافته بود تا نسبت به اینکه ایران همچنین ممکن است یک مدل پیشرفتهتر، پی ـ دو را دنبال کرده باشد، مشکوک و بدگمان شود. به نظر میرسید، هر دو طرح که از روی مدلهای ابتدایی اروپایی برداشته شدهاند، توسط دانشمند اتمی پاکستان، ای. کیو. خان در دورانِ فعالیت او در یورنکو، یکی از تأسیسات غنیسازی در هلند، کپیبرداری شده باشند.
تا اینجا، به بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی هیچ نشانهای از کار با ماشینهای پیـ2 ارائه نشده بود. اما میدانستیم که ایران تلاش کرده است تا در حد امکان در بسیاری از جنبههای چرخه سوخت اتمی، تحقیق و توسعه یا آر اند دی را انجام دهد. مدل پیـ2 با ظرفیت غنیسازیِ بالاتر، از پیـ1، پیشرفتهتر بود. در صورتِ ارائه فرصت به ایران، غیرمحتمل به نظر میرسید که کار با محصولات پیـ2 را رد کند.
بازرسان آژانس بر این نکته تأکید داشتند. در ژانویه 2004، ایران تأیید کرد که سال 1994 برای مدل سانتریفیوژ پیـ2 طرحهایی را دریافت کردهاند. مهندسان یک شرکت خصوصی در تهران، طبق قرارداد با سازمان انرژی اتمی ایران، آزمایشهای محدودی را روی یکی از طرحهای اصلاحشده پیـ2 انجام داده بودند. ایران در اعلامِ این موضوع در اظهارنامه اکتبر 2003 به آژانس غفلت کرده بود.
از اکتبر 2003، به دلیل اجرای مشروط پروتکل الحاقی توسط ایران، ما میتوانستیم بدون مشاجره بر سر اینکه آیا مواد اتمی استفاده شده است یا نه از برنامههای غنیسازی یا تأسیسات دیگر دیدن کنیم. احساس کردیم حداقل به دریافت و برداشت کاملتری از فعالیتهای اتمیِ ایران دست یافتهایم.
اما خود ایران از اقداماتی که همکاری آن را گاهبهگاه و پراکنده نشان دهد، نفعی نمیبرد. آژانس بازرسی از نیروگاه غنیسازی سوخت آزمایشی در نطنز و دیدار از مکانهای مرتبط با فعالیت سانتریفیوژ پیـ2 را در اواسط مارس برنامهریزی کرده بود. 5 مارس، ناگهان مقامات ایرانی بازرسیهای آژانس بینالمللی انرژی اتمی را به دلیل فرارسیدن تعطیلاتِ سال نو ایرانی به تعویق انداختند. البته، این کار، بیمعنی بود: زمان سالِ جدید چیزی نبود که غیر قابل پیشبینی باشد، اما تهران برای آشکار کردن دلیل اصلیِ تأخیر تمایلی نشان نداد. یک بار دیگر، ایران این احساس را به ما منتقل کرد که گویی چیزی برای مخفی کردن دارد.
با وجود این شرایط، حسن روحانی دو بار به دیدن من آمد تا درخواست کند که آژانس، برنامه اتمی ایران را از دستور کار جلسه شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی که در مارس برگزار میشد، خارج کند. ایران امیدوار بود که این موضوع به عنوان نشانهای در نظر گرفته شود که سطح نگرانیِ ما کاهش یافته است. اروپاییها از درخواست ایران حمایت کردند. نماینده فرانسه پرسید که چرا میخواهم یک گزارش جدید درباره ایران منتشر کنم. هر چند، امریکاییها که تأکید داشتند پرونده ایران باید به شورای امنیت ارجاع داده شود، برای باقی ماندنِ دستور کار به همین منوال مقاومت نشان دادند.
به همه نمایندهها یک چیز گفتم: دستور کار شورا به عنوان ابزاری برای مذاکرات سیاسی به کار گرفته نخواهد شد. محتویات، قضاوتهای فنی را بازتاب میداد. به ایرانیها و اروپاییها گفتم که «خوشحال خواهم شد فردا پرونده ایران از دستور کار خارج شود، اما در صورتیکه موضوعات برجسته در ایران حل شده باشد. تا وقتی سئوالهای بیپاسخ داشته باشیم، برنامه اتمی ایران در دستور کار شورا باقی خواهد ماند.»
این کتاب که اردیبهشت سال گذشته (2012 میلادی) و توسط انتشارات «بلومزبری» منتشر شده بود اکنون با قیمت 11 هزار تومان از سوی موسسه انتشارات ایران ترجمه و روانه بازار نشر شده است.