پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : عليرضا خاني - روزنامه اطلاعات: امروز اعلام شد نرخ تورم ارديبهشت ماه 31 درصد بوده است. معنايش آن است كه در يكسال منتهي به ارديبهشت 92 (از اول خرداد 91 تا پايان ارديبهشت 92) ميانگين بهاي كالاها و خدمات نسبت به مدت مشابه سال قبلش 31 درصد گرانتر شده است.
تقريباً همه دولتها، در زمان مبارزات انتخاباتي گفتهاند كه ميخواهند نرخ تورم را يك رقمي كنند و تحقيقاً هيچ يك از آنها اين كار را نكردهاند چون نتوانستهاند. اين تورم، مدام و مرتب قدرت خريد اقشار متوسط به پايين جامعه را تحليل ميدهد و چون سرطاني است كه پيكر اين اقشار نحيف را تكيدهتر و بيرمقتر ميكند.
آثار سوء تورم اينچنيني را همگان ميدانند و هيچ نيازي به شرح و بسط نيست. كارگر فقيري كه حقوقي كمتر از هزينه تفريحات يك كودك غربي دريافت ميكند و بايد آن پول ناچيز را ميان چند سر عائله تقسيم كند، بهتر از همه ما معناي تورم را درك ميكند، كما اينكه يارانه پرداختي دولت نيز مانند ارزني است كه همه ماهه، يارانه بگيران نگونبخت بايد آن را در دهان غول مخوف تورم بيندازند و به لحظهاي ناپديد ميشود...
موضوع اين نيست كه تورم براي اقشار متوسط به پايين جامعه كه متأسفانه اكثريت جامعه را تشكيل ميدهند، تا چه حد زيانبار و حتي زجرآور است. اين را همگان ميدانند، موضوع اين است كه چرا مجموعه دولتها در طول سي و چند سال اخير نتوانستهاند به وعدهشان عمل كنند و جلوي اين سيل بنيان كن بيسامان را بگيرند؟ آيا سي و چهار پنج سال، زمان كافييي نبوده است؟ مثلاً مردم براي اينكه دولتمردان بتوانند اين كار ضروري و فوري را به انجام رسانند بايد دويست سال صبر كنند؟ آيا اين كار به كلي نشدني است؟ اگر چنين است چرا در همسايگي ما، تركيه توانست ظرف مدت كوتاهي تورم سه رقمياش را تك رقمي كند و آنگاه ما، با بسيج همه نيروها و مديران و دولتمردان و اقتصاددانان و مدعيان نتوانستيم؟
سخنان دولتمردان در دوران تبليغات قبل از انتخابات را وقتي مرور ميكنيم، تقريباً همهشان گفتهاند كه ميخواهند و تصميم قاطع دارند كه تورم را تك رقمي كنند و بعد، همهشان گفتند كه نيروهايي مانع اين كار شدند و تقصير فلان و بهمان عامل است. آخرين نمونه آن دولت احمدينژاد بود كه تا دو سه سال در برابر افزايش نرخ سود بانكي ـ كه بيشك يكي از عوامل مهم افزايش تورم است ـ مقاومت كرد اما، نتوانست ادامه دهد و مقاومتش شكست.
وقتي، وعدهها و عملكردهاي مسئولان را در طول بيش از سه دهه مرور ميكنيم، اين نكته آشكار ميشود كه هرچند هسته مركزي دولتها، به واقع ميخواهند كه بر اين عامل فجيع و فرساينده (تورم) غلبه كنند، اما نيروهاي پنهاني در درون مجموعه وسيع قدرت سياسي و اقتصادي كشور است كه به صورت گريز از مركز عمل ميكندو احتمالاً منافعي در درون تورم نهفته است كه قدرتي بزرگ با سازو كاري پيچيده خلق ميكند كه دولتها را ياراي مقابله با آن قدرت مرموز نيست وگرنه، مگر ميشود باور كرد كه 10 دولت بيايد و مجموعه توانش را به كار گيرد و ياراي غلبه بر يك فاكتور اقتصادي را نيابد؟!
آن كس كه ميخواهد سكان اداره كشور را به دست گيرد، قبل از وعده دادن درباره تورم، بايد ببيند كه اساساً آن نيروهاي گريز از مركز، در حيطه وسيعش را ميشناسد و ساز و كار حاكم بر آنها را ميداند و آيا توان غلبه بر آنها را دارد يا نه، وگرنه وعده دادن بدون شناخت مجموعه عوامل مرموز و پيچيده، همچون تيري است كه سر بالا شليك شود و نهايتاً به روي شليك كننده باز ميگردد.